. گرچه «ابنُ‌الحسنم»؛ پُر شدم از ثارالله بنویسید مرا «یابنَ‌اباعبدالله» #محرم | #شب_پنجم_محرم 👉 @Do_KhatRoze 📜

. مے رسد از گوشهٔ مقتل صداے مادرش اے زنا زاده بیا و دست بردار از سرش گیسوان مادر ما را پریشان مے ڪنی بے حیا با خنجرت بازے مڪن با حنجرش تو نمے بینے مگر غرق مناجات است او پاے خود بردار از روے لبان اطهرش دل مسوزان بے حیا عمه تماشا مے ڪند با نوک نیزه مڪن پهلو به پهلو پیڪرش دست من از پوست آویزان به زیر تیغ تو تا سپر باشد براے ناله هاے آخرش نیزه بازے با تن بے سر ز من آغاز ڪن طعمه نیزه مگردانید جسم اصغرش از ضریح سینه اش برخیز اے چڪمه به پا پاے خود مگذار روے بوسه پیغمبرش دیر اگر برخیزے از جاے خودت یابن الدعی عمه نفرین ڪرده دست خود برد بر معجرش #محرم | #شب_پنجم_محرم 👉 @Do_KhatRoze 📜

مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن می‌آمد یازده ساله ترین شیرِ حسن می‌آمد یازده جرعه‌ی ناب از یَمِ حیدر خورده است خوب پیداست که بر غیرتِ او برخورده است دست حق بر درِ خیبر بخورد می‌فهمند به رگ غیرت او بَر بخورد می‌فهمند او یتیمی است که نعلین ندارد حتی فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی او نمی‌دید که خاری به کف پایش بود دامن پیرهنش زیر قدمهایش بود چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید خیره چشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود دورِ گودال فقط دایره در دایره بود همه با خاطره‌ی بغضِ علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه ؛ ولی جمع شدند #حسن_لطفی #محمدجواد_شیرازی #محرم | #شب_پنجم_محرم 👉 @Do_KhatRoze 📜