.❀ ﴾﷽﴿ ❀
اين صبح شورانگيزِ مست
صبح طربخيزی كه هست
آئينه ی مهر خداست
يک جلوه از آئينههاست
برخيز و در آئينهها
لبخند را آغاز كن ...
🍁 سلام صبح زیباتون بخیر، روزتون خدایی
#حضرت_عیسی علیهالسلام:
القُلوبُ ما لم تَخرِقْها الشَّهَواتُ ویدَنِّسْها الطَّمَعُ ویقْسِها النَّعیمُ فَسوفَ تَکونُ أوعیةً للحِکمَةِ؛
دلها بهزودی ظرفهای حکمت خواهند شد، اگر شهوتها آنها را از هم ندرند و طمع، آلودهشان نسازد و نعمت، آنها را سخت نگرداند.
🗓 امروز چهارشنبه
۴ دی ۱۳۹۸
۲۸ ربیع الثانی ۱۴۴۱
۲۵ دسامبر ۲۰۱۹
⌛
#داستان
سران قوم و فریسیان زنی را که در حال زنا گرفته بودند، کشان کشان به مقابل جمعیت آوردند و به #حضرت_عیسی(ع) گفتند: «استاد، ما این زن را به هنگام عمل زنا گرفته ایم. او مطابق قانون موسی باید سنگسار شود.
ولی نظر شما چیست؟» آنان می خواستند حضرت عیسی(ع) چیزی بگوید تا او را به دام بیاندازند و محکوم کنند.
ولی حضرت عیسی(ع) سر را پایین انداخت و با انگشت بر روی زمین چیزهایی می نوشت. سران قوم با اصرار می خواستند که او جواب دهد.
پس حضرت عیسی(ع) سر خود را بلند کرد و به ایشان فرمود: «بسیار خوب؛ آنقدر بر او سنگ بیاندازید تا بمیرد.
ولی سنگ اول را کسی به او بزند که خود تا به حال گناهی نکرده است».
سپس دوباره سر را پایین انداخت و به نوشتن بر روی زمین ادامه داد.
سران قوم از پیر گرفته تا جوان، یک یک بیرون رفتند تا اینکه در مقابل جمعیت
فقط حضرت عیسی (ع) ماند و آن زن.
آنگاه حضرت عیسی (ع) بار دیگر سر را بلند کرد و به زن گفت:
«آنانی که تو را گرفته بودن کجا رفتند؟ حتی یک نفر هم نماند که تو را محکوم کند؟»
زن گفت: «نه آقا»
عیسی (ع) فرمود:
«من نیز تو را محکوم نمی کنم. برو و دیگر گناه نکن.»