eitaa logo
دعـاھـاے مـعـجـزه گـر📿
49.1هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
4هزار ویدیو
52 فایل
﷽ سلام لطفا دربرابر تبادل وتبلیغات صبورباشید وبه رشد ماکمک کنید🌼 💓میم مثل مـادر 👉eitaa.com/joinchat/42532878C8b6e90210f 📿فضیلت صلوات 👉eitaa.com/joinchat/656015393Ccee3ec7089 تبلیغات⬇️ eitaa.com/joinchat/2049572922Cd4d539146e ⛔کپی مطالب فقط با لینک
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷 📜 گویند: دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمـرد فقـــیری ریخت پیرمرد خوشــحال شد و گوشه های دامن را زد و رفــت! در راه با پــرودرگار سـخن می گفت: «ای گـــشاینده گــره های ناگـــشوده عنایتی فـرما و گـــره ای از گـره های زندگـــی ما بگـــشای» در همین حال ناگهان از گره هایــش باز شد و گـــندمها به زمــین ریخت! او با ناراحتی گـــفت: من تو را ڪی گفتم ای یار عـزیز کاین گـره بگشای و گندم را بریز! آن گــره را چون نیارستی گـشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ نشـــــست تا را از زمــین جمـــــع ڪند در ڪمال ناباوری دید دانـــــه‌ ها روی ظــرفی از ریخــته اند! نــدا آمد ڪه: تو مبــین اندر درخـتی یا به چاه تو بـین ڪه منم مفتاح راه ❄️ eitaa.com/joinchat/3418095617C0a0522f7e2
📜 روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به بگذارد! 🔻همــه مـردم جــمع شدن و شـیطان از قبیل: غـــــرور، خودبینی مال اندوزی، خــــشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد. در میان هـمه وسایل یکی از آنها بسیار کهــنه و مستعـــــمل بود و بـهای گرانی داشت کسی پرسید این‌عتیقه چیست؟ شـــیطان گـفت این است..! شخص گـفت: چرا اینقدر است؟ شیطان با لحنی مـرموز گفت این مـــوثـرترین وســیله مــن است! شخص گفت: چـــرا اینگونه است !؟ شیطان گفت: هـرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با میتوانم در قــلب انسان رخنه ڪنم و وقتی اثر کند با او هر ڪاری بخواهــــم میڪنم این وســیله را برای تــمام انـسانها بڪار برده‌ام برای همین اینقدر کهنه است. مراقب باشيم. ❄️ eitaa.com/joinchat/3418095617C0a0522f7e2
📜 پسرکی سـیب در دست داشت مادرش گفت: یکی از سیب هاتو به مـــن میدی؟؟ پسرک یک بر این سیب زد و گازی به آن سیب! لبخند روی لبان مادر خشکید سیـــمایش داد می زد که چــــقدر از پسرکش ناامید شده! اما پسرک یکی از ســـــیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت: بیا مامان این یکی مادر خشکش زد چه انــدیشه ای با ذهــن خود کرده بود..! هر قـــدر هم که با تجــــربه باشید قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید و بگــــــذارید طرف فرصتی برای توضــیح داشــــته باشد. 👈 ❄️ eitaa.com/joinchat/3418095617C0a0522f7e2
📜 ✍روزی ڪلاغی بر درختی نشسته و تمام روز خود را بیکار بود و هیچ ڪاری نمی ڪرد..! 🔻خرگوشی از آن جا عبور می کرد از کلاغ پرسید: آیا من هم می توانم مانند تو تـمام روز را به و استراحت بگـــــذرانم؟ ڪلاغ حیله گـــرانه گــــفت: البتّه ڪه می تــــونی! خـــــرگوش ڪنار درخت نشست و مشـــــغول اســـتراحت شد. ناگهان روباهـی از پشت درخت جَست و او را شڪار ڪرد ڪلاغ خنده زنان گفـــــت: 👌برای این ڪه بخـــوری و بخوابی و هـــــیچ ڪاری نڪنی باید این بالا بالا ها بنشــینی..! ❄️ eitaa.com/joinchat/3418095617C0a0522f7e2