eitaa logo
دعـاھـاے مـعـجـزه گـر📿
49.1هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
4هزار ویدیو
52 فایل
﷽ سلام لطفا دربرابر تبادل وتبلیغات صبورباشید وبه رشد ماکمک کنید🌼 💓میم مثل مـادر 👉eitaa.com/joinchat/42532878C8b6e90210f 📿فضیلت صلوات 👉eitaa.com/joinchat/656015393Ccee3ec7089 تبلیغات⬇️ eitaa.com/joinchat/2049572922Cd4d539146e ⛔کپی مطالب فقط با لینک
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی میکنند، چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه‌روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟ پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد، ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند، حیاط ما به دیوارهایش محدود می‌شود اما باغ آنها بی‌انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد: پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر هستیم... ♡••♡••♡••♡••♡ ♡••♡••♡••♡••♡ 🔻با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 🌿🌺 eitaa.com/joinchat/3418095617C0a0522f7e2