🔻در اربعین میلیونها انسان برای محبت امامحسین(ع) میآیند، این پدیده مقدمه کدام بخش از ظهور است؟
🔻محبوبیت رئیس جامعه تنها راه برای راحتترین زندگی و کمهزینهترین صورت اداره جامعه است
📌چگونه زائران اربعین، یاوران امامزمان(عج) میشوند؟- ج۶ (آخر)
🔘در اربعین امامحسین(ع) تحولی اساسی در دلها و رفتار مردم ایجاد کرده است
🔘محبت به ائمه هدی تسهیلکننده همه کارهای خوب است
🔘اگر اداره جهان مانند اداره اربعین باشد یک دولت بسیار کوچک کافی است
🔘در اربعین همه به عشق امامحسین(ع) نهایت اخلاق را نسبت به هم رعایت میکنند
____________
#علیرضا_پناهیان در جوار مسجد سهله
هیچ موضوعی به اندازه ظهور برای مومنین پراهمیت نیست، شایسته است اربعین را برای ظهور امامزمان(عج) مقدمه بدانیم. اربعین یک پدیده بزرگ عاطفی است، در اربعین میلیونها انسان برای محبت یک شخصیت میآیند یعنی امامحسین(ع). در ماجرای اربعین امامحسین(ع) تحولی اساسی در دلها، رفتار و سبک زندگی مردم ایجاد کرده است، این پدیده مقدمه کدام بخش از ظهور امامزمان(عج) است؟ همه کسانی که به امامحسین(ع) مهر میورزند در زمان ظهور با شدت بیشتری به امامزمان(عج) مهر میورزند. قطعاً این شور و غوغا و این سبک زندگی توأم با ازخودگذشتگی و ایثار در اربعین، در زمان ظهور بیشتر خواهد شد.
🌹علت این همه اصرار بر محبوبیت رئیس دین و جامعه، اصرار بر محبوبیت ولی خدا که ولایت جامعه را به عهده دارد و اصرار بر عشقورزی نسبت به امامزمان(عج) چیست؟ 🌹اسلام بر محبت نسبت به ولی خدا استوار است، قرآن میفرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»(شوری،23) پاداش رسالت پیامبراکرم(ص) چیزی نیست جز مودت چهارده معصوم که همان امامان و رؤسای اصلی جامعه هستند. مودت محبتی است که باید علنی ابراز شود، نه این که در خانه بنشینید و بگویید من شما را دوست دارم.
🌹اگر رئیس جامعه محبوبیت داشته باشد جامعه به سهولت اداره خواهد شد، 🌹 با محبوبیت رئیس جامعه با کمترین هزینه برای نظارت و با کمترین قانونگذاری جامعه اداره میشود. هر قانونی میتواند موجب مفسده و رانتخواری بشود، بنابراین به افراد نیاز است تا از فساد مجریان قانون جلوگیری کنند. محبوبیت رئیس جامعه تنها راه برای راحتترین زندگی و کمهزینهترین صورت اداره جامعه است.
🌹محبت به ائمه هدی یک کار خوب در کنار کارهای خوب دیگر نیست بلکه تسهیلکننده همه کارهای خوب است🌹، درحالیکه خود این محبت سخت نیست، به طوری که رسولخدا(ص) و اهلبیت(ع) نزد دشمنانشان هم محبوب بودند.
محبت رسولخدا(ص) و اهلبیت(ع) راحتترین تکلیف است، فقط باید این محبت را نشان داد تا به یک فرهنگ و هنجار تبدیل بشود و بیمهری نسبت به ولی خدا در نظر افراد جامعه یک فاجعه تلقی بشود. 🌹وقتی این محبت یک فرهنگ و ارزش بنیادین اجتماعی شد، اداره جامعه را سهل میکند، آن وقت به بسیاری از نهادهای نظارتی و امنیتی و تحمیل هزینههای هنگفت به دولت نیاز نیست.🌹
دولتها در اربعین دخالت و مدیریت ندارند، خود مردم خرج میدهند، پذیرایی میکنند و نظم را برقرار میکنند. شما یک پلیس را در این راه نمیبینید که بخواهد بین مردم نظم برقرار کند، همه به هم کمک میکنند و از همدیگر حمایت مینمایند. اگر اداره جهان مانند اداره اربعین باشد یک دولت بسیار کوچک کافی است آن هم نه با قانون بلکه با اشاره؛ وقتی به جای قانون جامعه با اشاره اداره شود آنهایی که مشتاقتر، محبّتر و عاشقتراند کار را انجام میدهند و نمیگذارند کاری برای بقیه روی زمین بماند.
با قوانین اجتماعی نمیتوان یک تظاهرات بیست میلیونی درست کرد. عظمت محبت مولا باعث شده است با اشارۀ مولا مردم فراتر از دستور عمل کنند. تمام اندیشمندان جهان قبول دارند «از محبت خارها گل میشود» ولی میگویند محبت وجود ندارد؛ اگر آنها نظامهایی غیر از نظام ولایی پیشنهاد میدهند علتش این است که چنین محبتی را خیالپردازی و ناممکن میدانند. نزد دانشمندان و دانشهای موجود فرض بر این است که انسانها موجوداتی گرگمسلک هستند و گربهصفت رفتار میکنند، آنها میگویند این انسان سودجو و منفعتطلب را تنها با رقابت آزاد میشود کنترل کرد. اربعین نشان داد اگر کار بر محبت مولا صورت بگیرد محبت ممکن است.
آیا توصیههای اخلاقی جهان را آباد کرد؟ آیا انسانها با این توصیهها خوب شدند و ظلم و جنایت تمام شد؟ اگر توصیههای اخلاقی کار کرده است چرا این قدر قانون هست؟ اخلاق بشریت را نجات نداده است. اخلاق خوب است ولی در اربعین برای این که افراد نسبت به یکدیگر خوب رفتار کنند توصیه اخلاقی لازم نیست، اینجا همه 🌹به عشق امامحسین(ع)🌹 نهایت اخلاق را نسبت به هم رعایت میکنند، در این راه هیچ کس حاضر نیست کوچکترین ظلمی کند.
🚩جوار مسجد سهله- ۱۴۰۱/۰۶/۲۲
🔻ریشههای نارضایتی مردم از وضع موجود چیست؟
۱- این تصور که مردم غرب واقعاً زندگی بهتری دارند
۲- نتوانستیم آیندۀ روشنی را که داریم، برایشان تبیین کنیم
📌 حوزۀ علمیۀ امامکاظم(ع)
🔘 خیلیها نمیدانند باوجود همه مشکلات، ما بهسمت یک تمدن عالی در حال حرکت هستیم
🔘 بهجای نقد تمدن غرب، «حقیقت تمدن غرب» را به مردم نشان بدهیم
🔘 در توصیف تمدن غرب ضعیفیم؛ مثلاً اینکه تمدن غرب واقعاً لذتبخش، آرامشبخش، قدرتمند و سعادتمند نیست
_________
#علیرضا_پناهیان در جمع اساتید و طلاب حوزه:
یکی از عوامل حوادث اخیر جامعه، نارضایتی مردم از وضعیت فعلی است. ریشۀ این نارضایتی دو چیز است: یکی اینکه، فکر میکنند مرغ همسایه غاز است و مردم دیگر کشورها وضع بهتری دارند، مثلاً مردم کشورهای غربی را واقعاً خوشبخت میدانند درحالیکه اگر وارد متن زندگی آنها بشوند میبینند که اینطور نیست.
در این موارد روش قرآن این است که وضعیتِ بد زندگی کافرانه را توضیح میدهد و ترسیم میکند، گاهی قرآن با مثالهای عجیبی این مطالب را توضیح میدهد که ظاهر زندگی آنها، تو را فریب ندهد، آنها چیزهایی مثل آرامش تو را ندارند.
ما در توصیف تمدن غرب ضعیف هستیم، مثلاً در بیان اینکه تمدن غرب واقعاً لذتبخش، آرامشبخش، قدرتمند و سعادتمند نیست. توصیف ما باید طوری باشد که منجر بشود به «كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ» (حجرات،7)
ما میخواهیم همهچیز را به ایمان مردم واگذار کنیم. مثلاً وقتی میخواهیم بگوییم غیبت نکن، میگوییم غیبت نکن و الّا خدا تو را عذاب میکند! درحالیکه خودِ خدا اینقدر حزباللهی نیست، وقتی میخواهد بفرماید غیبت نکن، میفرماید: آدمخور نباش! «أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً» (حجرات،12) غیر از عذاب قیامت، زشتی غیبت، مثل خوردن گوشت برادر مرده است.
ما نتوانستهایم زشتیها و خرابیهای تمدن غرب را به مردم نشان بدهیم. حتی بسیاری از مذهبیها و انقلابیها قبول ندارند که تمدن غرب رو به اضمحلال است و پلیدیاش را حس نمیکنند.
غرب واقعاً قدرت ندارد. قرآن میفرماید: «الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُم» عمل کافران تباه است؛ یعنی خدا در قرآن، کفر را بیعرضه و ناتوان نشان میدهد. تنها چیزی که کافران دارند مهلت است، حقیقتی ندارند.
بسیاری از کلمات ما در نقد تمدن غرب، اشتباه است. مثلاً میگوییم «اومانیزم غربی فقط به فکر غرائز انسان است» بله، آنها ادّعای غرائز میکنند ولی غرائز را نابود کردند! آنها حتی لذّت شهوانی را هم دارند از بین میبرند. آنها بهمعنای واقعی عیّاشی نمیکنند بلکه با بهرهگیری غلط از لذتهای مادی، همین لذتها را هم تباه میکنند.
تا وقتی که تمدن غرب در ذهن کسی عمیقاً فرو نریخته باشد، نه معنای ولایت را میفهمد و نه معنای حقیقی دین را. اصلاً نمیتواند ولایت و دین را فهم بکند چه رسد به اینکه قدرش را بداند! شاید «مرگ بر آمریکا» هم بگوید اما حقیقتش را درک نکرده؛ در طول انقلاب برخی از این افراد را دیدهایم که از تندترین نیروهای حزباللهی بودند اما بعداً از ضدّانقلابهای درجهیک شدند.
ریشۀ دیگر نارضایتی این است که بعضیها نمیدانند ما داریم به سمت یک تمدن عالی حرکت میکنیم و این هم یک امر ممکن و شدنی است؛ ما آن را محقق خواهیم کرد چون نرمافزارش را داریم. ولی آن را تبیین نکردهایم، مثلاً جامعۀ مهدوی را درست توصیف نکردهایم! اگر ما این تمدن را توصیف کنیم، همه آن را قبول میکنند. اصلاً لازم نیست درستی آن تمدن را اثبات کنید چون تصور آن آینده حتماً تصدیقش را بهدنبال میآورد.
یک زمانی بعد از دوم خرداد، برخی میگفتند که دورۀ انقلاب و این حرفها گذشته و ما به سوی جامعۀ مدنی میرویم؛ یعنی همان جامعهای که لیبرال دموکراسی میگوید. ولی الآن دیگر کسی برای جامعۀ مدنی بهعنوان یک تئوری فکری، آیندهای قائل نیست که برای مردم ترسیم بکند.
همانطور که یک زمانی با تفکر کمونیستی مبارزه میکردیم و بعد از مدتی این تفکر از بین رفت، الان هم میشود گفت که تفکرات غربی و غربگرایی هم در حال نابودی است.
الان دیگر لازم نیست وقت خودمان را برای نقد تمدن غرب، تلف کنیم، بهجای آن «حقیقت تمدن غرب» را به مردم نشان بدهیم. اگر حقیقت تمدن غرب را برای مردم توصیف کرده بودیم الآن بعضی از بچههای ما فریب آن تمدن را نمیخوردند که حتی برایش تظاهرات کنند.
🚩حوزۀ علمیۀ امامکاظم(ع)- ۱۴۰۱/۰۸/۱۷
👈🏻
🔻 خدا از قریش امتحان خیلی سختی گرفت، چون سرمایۀ معنوی و ایمانی بالایی داشتند
🔻 الآن معنویت در جامعۀ ما افزایش یافته؛ پس آمادۀ امتحانهای سختتر باشید!
📌 محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران- ج۵
🔘 داستان بعثت پیامبر و تاریخ اسلام، در چه ژانری است؟ ژانر امتحان و معمّاگونه؛ یک امتحان بزرگ الهی از جامعه
🔘 فلسفه و محور اصلی حوادث تاریخ اسلام، امتحانشدن مردم است؛ بدون این نگاه نمیتوان تاریخ اسلام را فهمید
🔘 امتحانهای خدا برای افراد مدعی سختتر است
🔘 گاهی خدا بهانهای در ظاهر به نفع منافقین جور میکند، تا مردم را امتحان کند
____
#علیرضا_پناهیان در جلسۀ پنجم مبحث تاریخ اسلام:
به نظر شما داستان بعثت پیامبر(ص) و تاریخ اسلام در چه ژانری است؟ آیا مثل یک داستان حماسی و جنگی است یا مثل یک رمان دربارۀ یک قهرمان اجتماعی است؟
یک مثال بزنم. امامصادق(ع) میفرماید: اگر خواستی یک رفیق انتخاب کنی، سهبار او را عصبانی کن، ببین چهکار میکند؟ اگر دست از محبت و وفاداری برنداشت، این رفیق خوبی است. (تحفالعقول، ص۳۵۷) نه اینکه حتماً این کار را انجام بدهی اما ببین موقع عصبانیت چگونه برخورد میکند.
خدا هم آدمها را امتحان میکند. شما با کسی که میخواهد تو را امتحان بکند چطوری برخورد میکنی؟ با هوشیاری، هوشمندی و تفکر. برخورد کردن با کسی که میخواهد تو را امتحان کند سخت و پیچیده است.
داستان زندگی پیامبر(ص)، داستان یک امتحان بزرگ الهی از یک جامعه است. ژانر تاریخ پیامبر(ص) ژانر امتحان و معمّاگونه است. باید ببینیم که مردم در آن امتحان، چهکار کردند و چه عکسالعملی نشان دادند؟
اصلیترین فلسفه حوادث تاریخ اسلام، امتحانکردن مردم است. اگر بدون این نگاه به حوادث تاریخ نگاه بکنی، یا اصلاً متوجه نمیشوی تاریخ چیست یا از آن غلط برداشت میکنی.
اصلاً دین، همهاش امتحان است. مثلاً وقتی میفرماید «نماز اول وقت بخوان» این یک امتحان است. مثلاً شما چند مرتبه، اول وقت نماز میخوانی، بعدش خدا موقع اذان تو را در یک پیچی میاندازد تا امتحانت کند.
بعثت پیامبر، نزول وحی و قرآن، همه وسیلهای برای امتحان هستند. امامصادق(ع) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ نَبِيَّهُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَة» (تفسیر قمی، ج۲، ص۱۸). خدا پیامبرش را بر این مبنا مبعوث کرد که به در بگوید تا دیوار بشوند.
پیامبر مأمور است که خیلی چیزها را مستقیم نگوید بلکه با اشاره بگوید. چرا؟ برای اینکه با اشارهگویی، افراد و جامعه آزادیِ بیشتری دارند و فرصت بهتری برای امتحان و انتخاب آزادانۀ مردم فراهم میشود.
هرچه یک انسان یا یک جامعهای در مقابل خدا مدعیتر باشد، امتحانهای خدا سختتر است. شما که در جمهوری اسلامی دارید زندگی میکنید، خیلی هم حسینحسین میکنید، اربعین هم رفتید و مدام یابن الحسن میگویید و دعا میکنید: «اللهمَّ عجّل لولیّک الفرج»، طبیعتاً امتحانهای سخت برای شما میآید و با حادثههای تلخ و شیرین، شما را امتحان میکنند.
پیغمبر خدا هم از جانب خدا مأمور است که امتحان کند. مثلاً یکجایی منافقین خیلی علیه پیامبر(ص) جوّسازی کرده بودند و جامعه در حال انفجار بود. همان موقع، پیامبر(ص) شترش را گم میکند و دنبالش میگردد و میگوید: «شتر من کجاست؟» همین یک بهانهای بهدست منافقین داد و گفتند: پیامبر به ما از اسرار آسمان خبر میدهد اما نمیداند شترش کجاست (الخرائج والجرائح، ج۱، ص۳۰)
داستان بعثت پیامبر، داستان امتحان است. مثلاً چرا پیامبر(ص) باید یتیم باشد؟ این هم یک پایۀ امتحان است یتیمبودن، پایگاه اجتماعی پیغمبر(ص) را ضعیف میکرد چون یتیمبودن در جامعۀ مکه، به معنای کم بودن اعتبار فرد بود.
خدا از قریش امتحان خیلی سختی گرفت و آنها را با شخصیت باعظمت پیغمبر امتحان کرد. چون آنها مدعی بودند که پردهدار خانۀ کعبه هستند و به خدا ایمان دارند. خدا معجزۀ نابودی سپاه ابرهه را به آنها نشان داده بود. آنها از نظر معنوی مردم فقیری نبودند و خدا حق داشت از آنها امتحان سخت بگیرد چون امکانات بالای معنوی به آنها داده بود.
هرچه بهظهور نزدیک شویم، امتحانهای ما سختتر میشود، چون مدعیان ایمان باید غربال بشوند الان معنویت در جامعۀ ما نسبت به دهههای قبل، افزایش پیدا کرده است پس آمادۀ امتحانهای سختتر باشید! ما اربعین حسینی را دیدهایم. شهدای ما در آن زمان دستههای عزاداری حداکثر هزار نفری را دیده بودند و امتحان دفاع مقدس از آنها گرفته شد. ما الان عظمت اربعین را دیدهایم و چشیدهایم و امکانات معنوی ما بسیار بیشتر شده، لذا طبیعی است که خدا برای غربالکردن ما، از ما امتحان سختتر بگیرد.
🚩 فاطمیۀ تهران؛ مبحث تاریخ اسلام،ج۵- ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
🔻 چرا کسانی که منتظر آخرین پیامبر بودند، پس از بعثت با او مخالفت کردند؟
🔻 آیا کسانی که منتظر آخرین امام هستند هم پس از ظهور با او مخالفت میکنند؟
📌 محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران-ج۲
🔘 دشمنی با پیغمبر(ص) غیر از ریشۀ اجتماعی، ریشۀ روانشناسانه هم دارد
🔘 مگر دین چهکار میکند که بعضیها تنفر پیدا میکنند؟
🔘 وقتی کسی مؤمن شد در دل منکِران نسبت به او نفرت، دشمنی و کینه پدید میآید
🔘 بعضیها جریان مقاومت را محکوم میکنند که «شما نتوانستید همه را جذب کنید!» خُب سیدالشهداء(ع) هم نتوانست جذب کند!
____
#علیرضا_پناهیان در جلسۀ دوم مبحث تاریخ اسلام:
بیاطلاعی از تاریخ، موجب برداشت غلط از دین میشود. با مطالعۀ تاریخ اسلام میفهمیم که اصلاً چرا بعثت، درگیری ایجاد کرد؟ پیامبر(ص) در مذهبیترین شهر جهان در آن دوران مبعوث شد و مهمترین ویژگی خوب مکّه این بود که همه منتظر آخرین پیامبر بودند.
قرآن میفرماید «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذيرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً» (فاطر،42) قریش یعنی همقبیلههای پیامبر(ص) به خدا قسم میخوردند که اگر پیامبری بیاید ما هدایتشدهترین گروه خواهیم بود، یعنی قطعاً به او خواهیم گروید؛ اما وقتی پیامبر آمد، چیزی جز نفرت در دلشان تولید نشد.
آنها تا قبل از اینکه پیامبر(ص) مبعوث بشود، با او مشکلی نداشتند و همه قبولش داشتند؛ خصوصاً از نظر اخلاقی که یکی از وجوهش «امانتداری» است. ایشان جوان خوب مکّه بود و با کسی هم نجنگیده بود؛ پس چرا وقتی آمد آنها نفرت پیدا کردند «ما زادَهُم إلّا نُفُوراً»؟
آیا دین واقعاً نفرت ایجاد میکند؟ چرا باید دین برای کسانی که منتظرش هستند دعوا ایجاد کند؟ ما هم الآن منتظر آخرین وصیّ پیامبر هستیم؛ آیا بین این دو ادّعا تفاوت هست؟ آیا آن حقیقتی که آدمها در درونشان دارند، تغییر کرده؟ مگر دین چهکار میکند که بعضیها تنفر پیدا میکنند؟
كفار قريش میگفتند: چرا قرآن به يكى از مردان بزرگ مكه و طائف نازل نشد؟ «وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظيمٍ» (زُخرُف،31) امامرضا(ع) میفرماید: اگر اختیار نبوت به قریش داده میشد آنها «امیّة بن ابیصلت» و «ابومسعود ثقفی» را انتخاب میکردند چون آن دو نفر نزد آنها برتر از حضرت محمد(ص) بود. (تحف العقول، ص467)
یتیم عبدالله، جزو اشراف مکّه نبود لذا اگر پیامبر میشد، طبیعتاً «موقعیت اجتماعی» آنها بهخطر میافتاد. البته فقط بحث اشرافی و قبیلگی و ثروت نبود بلکه دین جدید معادلات نظام اجتماعی آنها را بههم میزد؛ نظامی که حول خانۀ کعبه شکل گرفته و محورش خداست و حالا یک نفر از طرف همین خدا آمده است.
چرا حبّ مقام اصلیترین عامل دشمنیِ اشراف مکه با پیامبر بود؟ چون منشأ مقام آنها، دینی بود و از خانۀ کعبه بود و حالا صاحبِ اصلی کعبه آمده و آنها «موقعیت اجتماعی» خود را در خطر میبینند؛ اگر موقعیت اجتماعی آنها بهخاطر چیزی غیر از مکّه بود شاید راحتتر با پیغمبر کنار میآمدند.
انگیزۀ مخالفت و دشمنی با پیامبر(ص) صرفاً ترس از دستدادنِ موقعیت اجتماعی نبود بلکه یک انگیزۀ دیگر هم وجود داشت. دشمنی با پیغمبر غیر از ریشۀ اجتماعی، ریشۀ روانشناسانه هم دارد. ریشۀ اجتماعی این دشمنی، همان بحث موقعیت اجتماعی است و ریشۀ روانشناسانهاش حسادت و تکبّر است.
وقتی کسی مؤمن بشود، مخلص خدا و اولیاء خدا بشود و این مرام را بپذیرد، در دل منکِران و کسانی که نمیخواهند این راه را بروند، نسبت به او نفرت، دشمنی و کینه پدید میآید. این خبر خوبی برای مذهبیها نیست. هابیل به چه جرمی کشته شد؟ دیدید که در حرم شاهچراغ، حتی بچهها را به رگبار بستند؟ این نفرت از کجا میآید؟
آیا نمیشود کاری کنیم که آنها را جذب کنیم؟ آیا نمیشود با رفتار و برخورد خوب، همه را جذب کنیم؟ نه نمیشود! میخواهی از پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هم بالاتر بزنی؟ آیا بهتر از امیرالمؤمنین(ع) میتوانی حرف بزنی؟ البته ما باید برای جذب دیگران، تلاش کنیم اما بدانیم که قرآن دربارۀ بعضیها میفرماید: رهایشان کن «ذَرْهُم» (حجر،3)
آن افراد نادانی که جریان مقاومت را محکوم میکنند و میگویند «شما نتوانستید اینها را جذب کنید!» نمیدانند که سیدالشهداء(ع) هم نتوانست جذب کند! یک آقای روحانی میگفت: «اگر به کتاب نهجالبلاغه عمل کنیم، همۀ مشکلات حل میشود.» اگر اینطوری است پس چرا مشکلات خودِ امیرالمؤمنین(ع) حل نشد؟ مگر ایشان به نهجالبلاغه عمل نمیکرد؟
🚩 فاطمیۀ تهران؛ مبحث تاریخ اسلام،ج۲- ۱۴۰۱/۰۸/۰۸
🔻 چرا در طول تاریخ هر وقت دین آمده، دعوا راه افتاده؟
🔻 چون دین قبل از بندگی خدا، به نفیِ بردگی غیرخدا دعوت میکند
📌 بردۀ دیگران یا بندۀ خدا؛ راه سومی نیست- ج۲
🔘 دو گروه مخالف دین هستند: «کسانی که مردم را به بردگی میکِشند» و «بردگانی که به بردگی خو کردهاند!»
🔘 کسی که خدا را پیدا نکند، هر قدرتی دمِ دستش بیاید، بردۀ او میشود
🔘 هرکس به کفر نزدیک بشود، اخلاق بردهها را میگیرد
🔘 استقلال اقتصادی هم جلوهای از برده نبودن است
________
#علیرضا_پناهیان:
چرا وقتی دین میآید، درگیری ایجاد میشود؟ آیا وقتی یک پزشک، روش جدیدی برای درمان یک بیماری پیدا میکند دعوایی راه میافتد؟ آیا وقتی یک پزشک وارد شهری میشود که قبلاً پزشک نداشته، دعوا راه میافتد؟ نه!
پس چرا دین اینگونه است؟ چون دین تغییری در جامعۀ بشری ایجاد میکند که هیچ عامل دیگری نمیتواند آن را ایجاد کند. اینطور نیست که وقتی دین بیاید فقط به بندگی خدا دعوت کند، قبل از آن و بعد از آن، به نفی بردگی دیگران دعوت میکند.
دو گروه مخالف دین هستند؛ یکی به بردگی کِشَندگان مردم و یکی هم بردگانی که به بندگی خو کردهاند! بردگان میگویند «ما داشتیم آرام زندگیمان را میکردیم، یک لقمه نان بخور نمیر هم میرسید، بگذار بردگیمان را بکنیم!»
«اریک فروم» روانشناس برجسته، میگوید «مردم به بردگی بیشتر خو دارند تا به استقلال» البته درست این است که بگوییم: انسانها برای رسیدن به قدرت مطلق آفریده شدهاند، نه برای بردگی؛ اما لازمۀ رسیدن به قدرت مطلق، چسبیدن به قدرت مطلق خدا و بندگیِ او است.
انسان ظرفیت اطاعت و بندۀ خدا شدن را دارد، اما وقتی خدا را پیدا نکرد، هر قدرتی که دم دستش بیاید، بردۀ آن میشود، هرکدام از انسانها دوست دارند مثل خدا قوی باشند. انسانها قدرت را دوست دارند، اما وقتی زورشان نمیرسد، به یک قدرت میچسبند تا امنیت پیدا کنند.
چرا با حضور دین، درگیری پیش میآید؟ چون وقتی ارباب دو تا شد، طبیعتاً دعوا ایجاد میشود؛ دعوا بین اربابان زمینی و «ربالعالمین». پیامبران که خودشان بهمعنای واقعی ارباب نمیشوند، بلکه مردم را بهسوی قدرت خدا دعوت میکنند.
استقلال اقتصادی هم یک جلوهای از برده نبودن است. وقتی که فرد و جامعه از نظر پولی، بهشدت وابسته باشد، یعنی یکنوع نظام بردهداری وجود دارد. قدرتها و مستکبران میخواهند کلیت جامعۀ ما را تبدیل به برده کنند، بههمین خاطر، دنبال اعمال تحریمها و تحمیل جنگها علیه ما هستند.
اسلام دنبال این است که ما بردۀ کسی نباشیم. ممکن است برخی بگویند که «ما نمیخواهیم از این برنامه استفاده کنیم» اسلام میفرماید: اگر از این برنامه استفاده نکنید و کفر بورزید، درواقع شما علیه بشریت، اقدام میکنید.
دین به تو زور نمیگوید که حتماً باید بندۀ خدا بشوی، اما وقتی بندگی خدا را نپذیری، اینطور نیست که فقط دین را نپذیرفته باشی؛ بلکه بردگیِ غیرخدا را میپذیری و در راه بردگی طاغوت، جنایت میکنی. برای همین است که خدا با کفار اینقدر در میافتد، کافر شدن فقط نپذیرفتن فکرِ دینی نیست؛ کافر یعنی برده!
کجای قرآن فرموده که هرکسی کافر شد بردۀ قدرتها و طواغیت میشود؟ در آیةالکرسی که باعظمتترین آیات است میفرماید: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» طغیانگرها سوار کافران میشوند و آنها را از نور به ظلمت میبرند. خودِ آن کافر بدبخت، این راه را نمیرود، بلکه طاغوت سوارش میشود و از او سواری میگیرد.
وقتی کسی کافر شد، نمیتواند فقط برای خودش کافر باشد چون طاغوت سرپرست او میشود و آن طغیانگر، کافر را به بردگی میکشد و کافر همیشه به نفع طاغوت کار میکند.
برای همین است که در طول تاریخ، هروقت دین آمده، جنگ راه افتاده است. چون انبیاء میخواهند انسانها را از بردگی طاغوت آزاد کنند لذا بین انبیاء و طاغوت دعوا میشود. آن کافرانی که بردۀ طاغوت شدهاند هم جنایتکار میشوند و علیه دین میجنگند.
چطور ایمان و اعتقاد ما سیاسی میشود؟ وقتی به خدا ایمان آوردی از بردگیِ قدرتها بیرون میآیی و آنهایی که به خدا ایمان نمیآورند، بردۀ طاغوت میشوند و این یک اتفاق سیاسی است. آن ایمانی که ما را از قدرتهای زورگو آزاد نکند، ایمان نیست.
وقتی به آن قدرتها و طواغیت «نه» میگویید آنها ساکت نمینشینند و جنگ راه میاندازند، بعد شما باید از آزادیِ خودتان دفاع کنید و این یک اتفاق سیاسی است. لعنت بر کسی که دین و عالم دینی را غیرسیاسی اعلام و تبلیغ میکند.
🚩فاطمیه بزرگ تهران- ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
🔰بزرگی انسان به داشتن دغدغههای بزرگ است
🔰حمد خدا موجب «مثبتنگری» انسان میشود
🌀#رمضان_ماه_امید_برای_ظهور (شرحی بر دعای افتتاح)- ج۲
💎اگر میخواهی ماه رمضان متفاوتی داشته باشی؛ در این ماه، توجهت را به امامزمان(ع) بیشتر کن
🔹اینکه در دعایت، مسائل اجتماعی و جهانی را هم ذکر کنی، علامت بزرگی توست
💎ادبِ دعا اقتضا میکند قبل از درخواست نداشتههایت، بهخاطر داشتههایت از خدا تشکر کنی
🔹«حمد و تشکر از خدا، موجب «مثبتنگری» انسان میشود
_________
#علیرضا_پناهیان
🔷ماه مبارک رمضان، ماه امام زمان(عج) است؛ ماه تقویت امید برای فرج و ماه تمنای ظهور است، یکی از دلائلش هم «دعای افتتاح» است که سفارش شده است هر شبِ ماه رمضان خوانده شود. حدود یکسوم این دعا به موضوع ظهور و حکومت حضرت و تمنای فرج مربوط است.
💠کسانی که اهل قرآن و عبادت و مناجات هستند، کسانی که اهل اندیشیدن در این ماه هستند، وقتی توجهشان را به امام زمان(عج) بیشتر کنند، تفاوتِ این ماه رمضانشان را درک خواهند کرد؛ این یک امر محسوس و قابل تجربه است.
🔷 شبهای این ماه رمضان را با «دعای افتتاح» سر کنید-که سرشار از تمنای ظهور است- آنوقت ببینید آیا ماه رمضانتان با ماه رمضان سالهای قبل، تفاوت میکند یا نه؟! تا نیمۀ ماه نرسیده، حتماً تفاوتش را حس خواهید کرد.
💠در یکسوم ابتدایی دعای افتتاح به حمد خداوند پرداخته شده است. طبق روایات، ادب اقتضاء میکند در موقع دعاکردن، قبل از اینکه نداشتههای خودمان را بشماریم چیزهایی را که خدا به ما عنایت کرده است، مرور کنیم! ائمۀ هدی(ع) فرمودهاند: دعا را هیچوقت بدون ثناء الهی آغاز نکنید. مهمترین ثناء الهی هم «حمد خداوند» است.
🔷 بعد از حمد و ثنای الهی، دعای ما بهتر مستجاب میشود. یک وجه حمد «راضیبودن به رضای الهی و مقدرات الهی» است، امام حسن مجتبی(ع) ضمانت کرده است کسی که به رضای الهی راضی باشد، دعایش مستجاب بشود(أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ يَهْجُسْ فِي قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ فَيُسْتَجَابَ لَهُ؛ کافی/2/62) دعائی که در آن، از حمد الهی زیاد سخن گفته شود، بسیار نورانیکننده است.
💠به زبان امروزی؛ حمد الهی «مثبتنگری» بسیار عمیقی در خودش دارد! اساساً یکی از کارهای دعا تربیت انسانها از طریق «تلقین» است. کسی که روحیه و نگاه منفی به عالم دارد، اینقدر باید حمد و شکر را تکرار و تلقین کند تا از حالت منفی در بیاید و به حالت مثبت برسد و بعدش از خدا تقاضا کند. در دعای افتتاح، حدود 15مرتبه حمد خدا بر زبان جاری میشود.
🔷 یک اتفاق بسیار بزرگ در دعا، برخوردارشدن انسان از «نگاهِ مثبت» و تربیتکردن او برای مثبتبودن است، چون انسان با همۀ احتیاجاتش، با همۀ دغدغهها و کمبودهایش، با غصهها و مشکلاتش، سرِ سجادۀ دعا شروع به تشکر از پروردگار عالم میکند. لذا دعاهایی مانند دعای افتتاح-که سرشار از شکر و حمد خداست- موجب میشود آدمها حالشان خوب بشود.
💠قرآن میفرماید: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ» (ابراهیم/7) یعنی اگر شکر کنید، نعمت را بر شما زیاد میکنم، بهمعنای دقیقتر؛ وقتی شکر کنید خودتان بزرگ میشوید و سعۀ وجودی پیدا میکنید.
🔷 یکی از حمدهای دعای افتتاح این است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يُؤْمِنُ الْخَائِفِينَ وَ يُنْجِي الصَّالِحِينَ وَ يَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفِينَ وَ يَضَعُ الْمُسْتَكْبِرِين» (مصباحالمتهجد /2/579) حمد مخصوص خدایی است که خائفین را امان میدهد، صالحین را نجات میدهد، مستضعفین را بالا میبرد، مستکبرین را پایین میکشد، پادشاهان مستکبر عالم را هلاک میکند و دیگران را جای آنها قرار میدهد.
💠الان واقعاً همینطور است؛ یکزمانی مستکبرین، پیش مردم عزت و شکوهی داشتند و با اینکه زور میگفتند و غارت میکردند، اما همه آرزو داشتند شبیه آنها بشوند! ولی امروز دیگر مقدمات سقوطشان فراهم شده است، امروز همۀ دنیا «مرگ بر آمریکا» میگویند؛ این همان فرو افتادن مستکبران عالم است. دعای افتتاح با این حمد-که مقدمۀ دعاست- دارد ما را برای «دعا برای فرج» آماده میکند. این حمد، ما را در مسیر انتظار قرار میدهد.
🔷چقدر زیباست آدم در دعاهایش، مسائل اجتماعی و جهانی را هم ذکر کند، این علامت بزرگی انسان است چون بزرگی یک انسان به داشتن دغدغههای بزرگ است. اگرچه در برابر خداوند، کوچک هستیم، اما خداوند متعال، بزرگی بندگان خودش را دوست دارد.
💠إنشاءالله در این ماه رمضان به خداوند نشان دهیم که دغدغۀ باعظمتی از مسئلۀ فرج داریم و بتوانیم سعۀ وجودیای که رمضان میخواهد به ما بدهد، دریافت کنیم و این سعۀ وجودی خودمان را با «تمنای جدی برای ظهور و دولتِ کریمۀ امامزمان(ع)» به خدا نشان بدهیم، برای دولت کریمۀ امام زمان ارواحنا له الفداء داشته باشیم.
@doayenodbehmontazeran
https://rubika.ir/doayenodbehmontazeran
🔸برخی سخنان اخلاقی و سیاسی در جامعۀ ما شبیه سخنان خوارج و معاویه است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۳
🔘 فریب حرفهای درست را نخوریم؛ داخل هر سخن غلطی حرفهای درستی هست!
🔘 تحریف دین موجب میشود ابنملجمی که قبلاً احکامگوی مدینه بود، قاتل علی(ع) بشود!
🔘 انحرافهای در دین کاری خواهد کرد که برخی در مقابل امام زمان(ع) بایستند
🔘 جاهلیتی که امامزمان(ع) با آن مواجه میشود شدیدتر از جاهلیت زمان پیامبر(ص) است!
🔘 در جاهلیت با حرفهای اخلاقی، مقابل پیامبر(ص) ایستادند؛ مثلاً گفتند «او بین خانوادهها اختلاف میاندازد!»
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
وقتی با یک حرف غلط یا با یک انحراف در دین مواجه میشویم، باید مطمئن باشیم که داخلش حرفهای درست زیادی هست؛ لذا فریب حرفهای درست را نخوریم.
البته گاهی اوقات، فقط حرف درست است ولی میخواهند از آن نتیجۀ غلط بگیرند، به قول امیرالمؤمنین(ع) «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» (نهجالبلاغه، خطبه40) گاهی از اوقات هم حرف درست، آمیخته با حرف غلط است «يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ» (نهجالبلاغه، خطبه50)
جریان تحریف دین موجب میشود ابنملجمی که یک زمانی مسئلۀ احکامگوی مدینه بوده، یک ارزیابیِ اخلاقی غلط از امیرالمؤمنین(ع) پیدا کند و حاضر به قتل حضرت بشود.
بنده برای دوستان اهل تحقیق، یک پیشنهاد دارم؛ بروند مطالعه کنند که معاویه به امیرالمؤمنین(ع) چه نامههایی مینوشت و در این نامهها چه نصایح اخلاقیای مطرح میکرد!
وقتی این نامههای معاویه را میخوانید میبینید که از منظر یک اسلامخواه دارد نامه مینویسد! مثلاً میگوید: «یا علی، تو سابقۀ بلندی در اسلام داری، کاری نکن دچار حبط عمل بشوی، حسادت میتواند این اثرات را داشته باشد...»
شعار معاویه این بود: «من از علی، فقط عدالت میخواهم، باید قاتلان عثمان را تحویل بدهد...» بالاخره با این حرفها خیلیها را مجاب کرده بود و علیه امیرالمؤمنین(ع) لشکر جمع کرده بود.
ما باید تحریفها و انحرافهای از دین را بشناسیم. اگر نامهها و نصایح اخلاقیِ معاویه خطاب به امیرالمؤمنین(ع) و حرفهای خوارج علیه ایشان را بخوانیم، آنوقت میتوانیم در جامعۀ خودمان شبیه آن را پیدا کنیم، چون میبینیم که بعضیها شبیه همان حرفها را میگویند.
برخی از حرفها و سخنان دینی ما شبیه حرفهای خوارج است؛ مثلاً ما میخواهیم دین را تبلیغ کنیم ولی شبیه خوارج حرف میزنیم؛ گاهی شبیه خوارج، اخلاقی حرف میزنیم، شبیه خوارج، سیاسی حرف میزنیم، یا شبیه معاویه، اخلاقی حرف میزنیم!
در جاهلیت هم مشرکین با حرفهای اخلاقی در مقابل پیامبر(ص) میایستادند. آنها دور هم جمع شدند که تصمیم بگیرند با پیامبر(ص) را به چه جرمی به قتل برسانند؟ در نهایت گفتند: «باید بگوییم که او بین خانوادهها اختلاف میاندازد، و کسی که بین جامعه و افراد خانواده اختلاف میافکند باید از بین برود.»
امیرالمؤمنین(ع) بعد از اینکه مدیریت جامعه را به عهده گرفتند، یک کلامی دارند که به ما برای روشنایی بیشتر، یک آدرس میدهد. میفرماید: «أَلَا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ» (نهجالبلاغه، خطبه16) الان شما در وضعیتی قرار گرفتهاید که خدا از شما امتحانهایی میگیرد و خواهد گرفت که موجب غربال شما خواهد شد، مانند روزی که پیامبر(ص) مبعوث شد.
پیامبر(ص) با یک جاهلیتی برخورد کرد، امیرالمؤمنین(ع) هم در زمان خودش با یک جاهلیتی برخورد کرد و امام زمان(ع) هم با یک جاهلیتی برخورد خواهد کرد.
امام صادق(ع) دربارۀ جاهلیت مربوط به دورۀ امام زمان(ع) میفرماید: جاهلان در مقابل امام زمان(ع) شدیدتر میایستند از آن مقاومتی که جاهلان در مقابل پیامبر(ع) داشتند. پیامبر(ص) وقتی آمد میخواست یک عده بتپرست را از جهالت در بیاورد، ولی یک کسانی در مقابل امام زمان(ع) با قرآن و تفسیر قرآن میایستند. «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اِسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ اَلنَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اِسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اَللَّهِ...» (غیبت نعمانی، ج1، ص296)
ما به سمت زمانی میرویم که انحرافهای در دین کاری خواهد کرد که بعضیها در مقابل امام زمان(ع) بایستند. قبل از ظهور، فتنههای زیادی صورت میگیرد، روشنگریهایی هم صورت میگیرد که حق و باطلها روشن خواهد شد، اما وقتی ظهور رخ میدهد، تازه آن موقع آغاز درگیریها در مقابل حضرت است! بعضیها با تفسیر قرآن در مقابل حضرت قرار میگیرند.
🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر سوم ماه رمضان۱۴۰۲
🔸 علت بسیاری از انحرافها «قرار دادنِ اخلاق در برابر دین» است
📌اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۵
🔘 در طول تاریخ، خیلیها با «اخلاق» جلوی ولایت و اسلام ناب ایستادند
🔘 چرا اخلاق، این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد؟
🔘 دین دنبال این نیست که ما را صرفاً اخلاقی بار بیاورد
🔘 کسی که اخلاق خوب دارد، آیا دیگر نیازی به دین ندارد؟
🔘 راهحل قرآن برای اینکه دچار آسیبهای اخلاق نشویم «تقوا» است
____
#علیرضا_پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما:
در طول تاریخ، بهویژه در صدر اسلام، بسیاری از اوقات که میخواستند جلوی انبیاء و خصوصاً جلوی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بایستند، با اخلاق، جلوی دین و ولایت و اسلام ناب ایستادند.
اخلاق بهمعنای ملکات و صفات خوب، این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد. مثلاً مهربانی یا دلرحمی که چیز بدی نیست. اما بسیاری از اوقات، از همین مهربانی علیه امیرالمؤمنین(ع) استفاده شده و علیه امامزمان(ع) هم استفاده خواهد شد.
بعد از ظهور، وقتی امامزمان(ه) با ظالمان میجنگد، برخی خواهند گفت که او پسر پیغمبر نیست چون رحم ندارد! (لَوْ کَانَ هَذَا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ لَرَحِمَنَا؛ الغارات، ج1، ص3) این قرار دادن اخلاق در مقابل دین است.
چرا ابوموسی اشعری، کارش در مقابل امیرالمؤمنین(ع) گرفت؟ یکی از ویژگیهایی که او از خودش نشان میداد، دلرحمی و مهربانی بود. او از قبیلهای بود که رسولخدا(ص) دربارۀ این قبیله فرموده بود که اینها قبیلۀ مهربانی هستند
دین دنبال این نیست که ما را صرفاً اخلاقی بار بیاورد، اگر میخواست ما را صرفاً اخلاقی بار بیاورد، بسیاری از اوقات، حیوانات هم این صفات اخلاقی را دارند، مثلاً وفاداری در سگ هست.
اگر بگوییم «هدف دین این است که تو به اخلاق به معنای برخورداری از ملکات نفسانی برسی» آن کسی که این را دارد، خودش را مستغنی از دین میداند و میتواند مغرور هم بشود!
دین در واقع اخلاق را ابزاری قرار میدهد برای امری بالاتر! آن امر بالاتر پویایی انسان، قدرتمندی و سعۀ وجودی پیدا کردن او برای ملاقات با خداست و این طیِ مبارزه شکل میگیرد؛ مبارزه با وضعیتی که در آن قرار گرفته است.
اینکه یک انسان، سعۀ وجودی پیدا میکند یعنی چه؟ اولاً در قرآن کریم، فرمود: «لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» (نجم، 39) یعنی سعی تو است که تو را به خدا میرساند. ما برای سعی آفریده شدهایم نه برای برخورداری از چند صفت خوب!
چرا اخلاق، این ظرفیت را دارد که در مقابل دین بایستد؟ چون شما میتوانید در پناه برخی از صفات اخلاقی، از سعی باز بمانید، و از سعی برای رشد و تعالی وجودیِ خودتان فاصله بگیرید و فرار بکنید و بهانه بیاورید
امیرالمؤمنین(ع) میفرمودند: بیایید برویم جهاد کنیم و بجنگیم... اما بعضی از افراد سرشناس میگفتند: «آیا شمشیر به روی مؤمنان بکشیم؟!» اینها به ظاهر چقدر انسانهای مهربان و خوبی هستند! با این توصیف، آیا امیرالمؤمنین(ع) مهربان نبود؟
راه حلی که قرآن دارد تا ما دچار آسیبهای اخلاق نشویم، کلمۀ تقوا است. تقوا یعنی اینکه چه موقعی از چه خوبیای به عنوان وظیفۀ خودت استفاده کنی. تقوا یعنی فریب خوبیهای ظاهری را نخور!
امام سجاد میفرماید: اگر کسی خطا و گناه نمیکند، فریبش را نخور، شاید به خاطر ضعف نفس اوست، یعنی عرضهاش را ندارد! (إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْیُهُ وَ تَمَاوَتَ فِی مَنْطِقِهِ وَ تَخَاضَعَ فِی حَرَکَاتِهِ فَرُوَیْداً لَا یَغُرَّنَّکُمْ ؛ احتجاج، ج2، ص320)
در اسلام و در روایات ما وقتی از اخلاق سخن گفته میشود معنای این اخلاق، عموماً غیر از اخلاق به معنای ملکات است. در آنجا منظور «حسن معاشرت» است که یکی از زیرمجموعههای آداب اسلامی بهحساب میآید.
شما اگر غرق در اخلاق بشوی، یا از دین تلقّیِ اخلاقی داشته باشی، ممکن است تقوا را کنار بگذاری و اخلاق را بگیری. تقوا از شما در موقعیتهای مختلف، رفتار درست و خوب را انتظار دارد.
یکی از تلقیهای ناروا از دین، این است که ما دین را بهطور افراطی، اخلاقی برداشت کنیم. و علت دینگریزی بعضیها هم این است که ما دین را اخلاقی تفسیر میکنیم.
اخیراً برخی از دختران یک دبیرستان گفته بودند ما از دین بدمان میآید و یکی از مهمترین دلایلش این است که «دین موجب میشود دربارۀ ما قضاوت بشود» اخلاق به شما اجازه میدهد دربارۀ دیگران قضاوت کنید، اما تقوا این اجازه را نمیدهد.
🚩 برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما–سحر پنجم ماه رمضان1402
@doayenodbehmontazeran
https://rubika.ir/doayenodbehmontazeran
🔸 اکثر مذهبیها نمیدانند «چرا خدا از کفار بدش میآید؟»
🔸 خیلیها گمان میکنند دعوای خدا با کافران سرِ عقیده است!
📌 واقعبینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سوره محمد(ص)– ج۸
🔘 دلیل اول نفرت خدا از کفر این است که کافر نمیخواهد ببیند و تعقل کند
🔘 دلیل دوم این است که کافر قدرت خدا را ندیده میگیرد امّا قدرت طاغوت را میبیند و بندهاش میشود
🔘 کسی که حاضر نیست واقعیت را ببیند و تعقل کند، خدا بر او غضب میکند
🔘 دلی که از غضب بر کافران خالی باشد، یکی از ارکان تأثیر قرآن روی آن دل از بین رفته است
🔘 پیام روضۀ امامحسین(ع) را وقتی درک میکنیم که بفهمیم چرا خدا از کفر بدش میآید؟
____
#علیرضا_پناهیان:
در بسیاری از آیات قرآن خصوصاً در سورۀ محمّد(ص)، شاهد غضب خدا نسبت به کفّار و حتی امر به نبرد با آنها را هستیم. خیلیها تصور میکنند این یک دعوای عقیدتی است، به این معنا که چون کافر به خدا و دینی خدا عقیده ندارد خدا با او دشمن است! مگر کسی که به خدا یا دین او عقیده ندارد یا عقیده دیگری دارد باید عذاب بشود؟
همه باید بدانند چرا خدا با کفار بد است و به آنها غضب دارد؟ اگر این را ندانیم، با دین خدا «تعارفی» برخورد کردهایم؛ یعنی فقط به احترام خدا حرفش را قبول کردهایم. وقتی اینطور باشد جدا از اینکه نمیتوانیم از دینمان در مقابل دیگران دفاع کنیم، این دین به دل خودمان هم نمینشیند.
اگر علت ناراحتی و غضب خدا بر کافران را ندانیم با قرآن هم ارتباط برقرار نکردهایم. اگر با خدا و آیات قرآن همدلی نکنیم، قرآن به ما مزّه نمیدهد. آنچه خدا دوست ندارد باید ما هم دوست نداشته باشیم؛ البته این «باید» دستوری نیست بلکه طبیعتاً ما باید به این درک برسیم. اگر دلی از غضب بر کافران خالی باشد، یکی از ارکان تأثیر قرآن روی آن دل از بین رفته است.
یکی از علل نفرت و غضب خدا نسبت به کافران این است که آنها واقعیت را ندیده میگیرند و حقیقت را کتمان میکنند، با وجود اینکه خدا به آنها چشم و گوش داده است اما کور و کر هستند. خدا با ندیدن خیلی مخالف است برای همین میخواهد کافرها را به جهنم ببرد.
ما اگر با آیات قرآن نفهمیم چرا کفر اینقدر بد است، کار به روضۀ امامحسین(ع) میکشد، آنوقت باید با قطعهقطعه شدن اعبدالله(ع) بفهمیم کفر بد است. پیام روضۀ امام حسین(ع) چیست؟ حقیقت این پیام را وقتی گرفتهاید که بفهمید چرا خدا از کفر بدش میآید؟ امامحسین(ع) دربارۀ لشکر دشمن فرمود: اینها قومی هستند که بعد از ایمانشان کافر شدند «هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ» (مناقب، ج4، ص100)
موضوع بد بودنِ کفر و نفرت خدا از کفر آنقدر مهم است که امامحسین(ع) با آن عظمتش آمد تا آن را برای ما مجسّم کند. تجسم کفر در کربلا آنجاست که وقتی حسین(ع) خواست حرف بزند هلهله کردند تا صدایش به گوشها نرسد. خدا میخواهد بگوید: «کفر این است؛ ببینید! کافران اصلاً نمیخواهند بشنوند و ببینند.» کفر یعنی ندیده گرفتن، نشنیده گرفتن و کتمان واقعیت.
خدا میفرماید «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُون» (انفال، 22) بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لالى هستند كه تعقل نمىكنند. خدا بر اینها غضب میکند چون حاضر نیستند بشنوند و تعقل کنند. و میفرماید: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذينَ کَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» (انفال، 55) بدترین جنبندهها کافرانی هستند که ایمان نمیآورند.
قرآن به قدری غریب است که حتی اکثر مذهبیها هم نمیدانند چرا خدا از کفار بدش میآید؟ در عصر پژوهش و دانش، با وجود اینهمه دانشگاه هنوز خیلیها نمیدانند که علّت نفرت خدا از کفر، اهمیت مقولۀ دانش، تفکر و تعقل است.
دلیل دوم نفرت خدا از کافران این است که آنها قدرت و عظمت خدا را نمیبینند و آن را ندیده میگیرند امّا قدرت طاغوت و زورگوهای عالم را میبینند و به سخنان آنها گوش میدهند و بندۀ طاغوت میشوند.
اگر کسی بندۀ خدا نشود، خدا آنقدر غضبناک نمیشود که بندۀ غیرخدا بشود؛ آنهم بندۀ کسی که دشمن انسان و جنایتکار است. مگر او چه عظمتی دارد که کافر، عظمت او را میبیند و بندۀ او میشود؟! چرا عظمت خدا را نمیبیند و بندۀ خدا نمیشود؟! چرا بعضیها هیمنۀ استکبار جهانی را دیدند امّا هیمنۀ خدا را ندیدند؟!
🚩 فاطمیه تهران-ماه رمضان۱۴۰۲
@doayenodbehmontazeran
https://rubika.ir/doayenodbehmontazeran
🚨جشن ولایت علی(ع)، جشن ولایت همۀ مؤمنین است!
🔸 پیامبر(ص) فقط دست علی(ع) را بالا نبرد، بلکه دست همۀ مردم را بالا برد!
🔸 جشن غدیر، جشن آزادی و عزت حقیقی و جشن حقوق بشر واقعی و تمام شعارهای خوب است!
🔸 جشن غدیر جشن تثبیت خلیفۀ رسولالله است تا به دلیل شیوه مدیدیت ولایی او، همۀ انسانها به «خلیفة اللهی» برسند! لذا غدیر جشن ریاستِ تک تکِ ما است.
📌 #علیرضا_پناهیان در جشن بزرگ غدیر در بوستان بزرگ ولایت
چرا جشن غدیر اینقدر اهمیت دارد؟ چرا در عید غدیر اینقدر اصرار بر شادی شده و اولیاء خدا اینقدر فضیلت برای آن قائل شدهاند؟
معنای عید غدیر فقط ریاست امیرالمؤمنین(ع) نیست و فقط خلیفۀ رسولالله شدنِ ایشان نیست، یکی از معانی عید غدیر این است که تمام انسانها به «خلیفة اللهی» میرسند.
نماینده خدا روی زمین کیست؟ در زمانهای گذشته میگفتند که پادشاه، سایۀ خدا یا نمایندۀ خدا روی زمین است ولی ما میگوییم که همۀ انسانها نمایندۀ خدا بر روی زمین هستند. خدا فرمود «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (بقره، 30) من اگر میخواهم انسان بیافرینم، در واقع میخواهم جانشین در زمین بیافرینم.
جشن غدیر جشن تثبیت خلیفۀ رسولالله است تا همۀ انسانها به «خلیفة اللهی» برسند لذا غدیر جشن ریاستِ تک تکِ ما است، پیامبر(ص) فرمود «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه» (جامع الاخبار، ص119) فقط امیرالمؤمنین(ع) نیست که ولایت دارد، همۀ ما مسئولیت پیدا میکنیم.
انشاءالله بعد از ظهور، این جشن غدیر را بهتر درک میکنیم و میبینیم که چگونه امامزمان(ع) در حکومتش به همۀ انسانها عزت و قدرت میدهد و دیگر کسی بر انسانها سلطه نخواهد داشت. حتی خود پیامبر(ص) هم نمیخواست بر انسانها سلطه پیدا کند «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ» (غاشیه، 22)
جشن ولایت علی(ع) جشن ولایت همۀ مؤمنین است. درواقع پیامبر(ص) فقط دست علی(ع) را بالا نبرد، بلکه دست همۀ مردم را بالا برد، یعنی همۀ شما مردم، مسئول و رئیس هستید و باید مسئولیت اجتماعی خود را بپذیرید و همه باید عزت داشته باشید.
جشن غدیر، جشن آزادی و جشن تحقق حقوق بشر است البته به معنای درست کلمه نه آزادی و حقوق بشر به معنای فریبکارانه غربی که در آنجا احزاب و رسانهها مأمور فریب دادن مردم و سلطه بر آنها هستند. اما ولایت به مردم اجازه میدهد که بدون فریب، تصمیم نهایی را خودِ مردم بگیرند. عید غدیر، عید تحقق آزادیِ حقیقی است. تمام شعارهای خوبی که در جهان هست، در عید غدیر هست.
مسئولین کشورمان بدانند که غدیر یعنی مسئولیت کسی مانند علی(ع)! وقتی امیرالمؤمنین(ع) مسئول باشد، همۀ مسئولین مملکت ما باید از مسئول بودنشان شرمنده و خجالتزده باشد؛ حتی مسئولین خوب و خدمتگزار ما؛ کمااینکه امام(ره) این شرمندگی را داشت و رهبر انقلاب هم این شرمندگی را ابراز کرد.
۱۵تیر۱۴۰۲، بوستان بزرگ ولایت
@doayenodbehmontazeran
https://rubika.ir/doayenodbehmontazeran
🔸 جز در «زندگی جمعی» نمیشود به اوج رهایی رسید
📌 آخرین گام رهایی–ج۹
🔘 همۀ عوامل رهایی باید در «زندگی جمعی» تحقق پیدا کند تا اثر لازم را بگذارد
🔘 ایمان و تقوای ما در زندگی جمعی بهطور جدی محک میخورد نه در زندگی فردی
🔘 بدون زندگی جمعی، از ظلمِ زورگویان و سلطهطلبها رها نمیشویم
__
#علیرضا_پناهیان:
گام اول برای رسیدن به رهایی، ایمان به خدا است و گام دوم این است که رفتارت را کنترل کنی؛ این کنترل رفتار به تعبیر قرآن همان «تقوا» است؛ تقوا یعنی مراقبت در رفتار. البته این مراقبت، باید طبق برنامه و احکام دین باشد و بنا نیست مثل مرتاضهای هندی رفتار کنیم!
گام سوم برای رهایی، رنج است. بدون رنج بعضی از قوای انسان اصلاً آزاد نمیشود. وقتی در یک رنج عمیق به سر میبری بعد از آن، اندیشهات بهتر کار میکند.
هیچکس بدون رنج نمیتواند زندگی کند. خدا میفرماید: ما انسان را در رنج آفریدیم «لَقَد خَلَقنَا ٱلإِنسانَ فِي كَبَدٍ» (بلد، 4) اگر با رنجمان درست برخورد کنیم و آن را در آغوش بگیریم، رنج خیلی رهاییبخش میشود و روح ما را قوی میکند.
یکی دیگر از گامهای رهایی، شکر نعمت است. گامهای دیگری هم میشود برای رسیدن به رهایی تعریف کرد ولی ما میخواهیم سراغ آخرین گام رهایی برویم.
میدانید چرا این عوامل رهایی مثل ایمان و تقوا و شکر و... معمولاً آن نتیجۀ مورد نظر را ندارد؟ چون همۀ این حرفهایی که دربارۀ عوامل رهایی زدیم باید در یک فضای دیگری تحقق پیدا کند تا اثر لازم را بگذارد و آن «زندگی جمعی» است؛ نه در زندگی انفرادی.
زندگی جمعی سختیهایی دارد که باعث میشود آدمها معمولاً زندگی جمعی را دوست نداشته باشند و از آن فرار کنند ولی آثار و برکاتی برای مؤمنین داد که در اعمال فردی نیست. احکام فردیِ دین، در مقایسه با زندگی جمعی زیاد سخت نیستند؛ حتی اعمالی مثل نماز شب، خمس و زکات و...
خیلی از احکام شرعی مثل غیبت نکردن، در زندگی جمعی واقعاً سخت است. چون وقتی عدهای نزدیک هم زندگی میکنند و ارتباط زیادی با هم دارند، غیبت کردن راحت اتفاق میافتد. اما فرمودهاند غیبت به اندازۀ چهل تا گناه کبیره است. ما به گمان خودمان زرنگی میکنیم و صورتمسئله را پاک میکنیم و میگوییم «اصلاً زندگی جمعی نمیکنیم که نخواهیم غیبت کنیم!»
ایمان و تقوا کجا به درد میخورد؟ الان شما مؤمن هستی و خیلی حالت خوب است. حالا به یک جمعی از مؤمنین وارد شو و زندگی جمعی را تجربه کن؛ مثلاً وقتی رفیقت نیاز به پول داشت و تو از پولی که خودت به آن نیاز داری به او دادی و گفتی «خدا روزیِ من را میرساند» آنوقت معلوم میشود تو واقعاً به رزاقیت پروردگار ایمان داری.
منظور ما از زندگی جمعی چیست؟ فکر نکنید همین که برای یک مراسم مذهبی دورهم جمع شدهایم، زندگی ما جمعی شده است! الان کسانی که در مساجد کنار هم قرار میگیرند، نمازخوان هستند، ولی زندگی جمعی ندارند. این بیشتر شبیه همراهی مسافران یک اتوبوس است که در کنار هم هستند و وقتی به مقصد رسیدند هر کسی دنبال کار خودش میرود.
زندگی جمعی باید در مساجد شکل بگیرد، ولی الان حضور ما در مساجد، زندگی جمعی محسوب نمیشود. چقدر از مشکلات و گرفتاریهای هم مطلع هستیم و چقدر به هم کمک میکنیم؟ آیا رفاقت ما در حدی هست که به لحاظ مالی با هم ندار باشیم؟! نه. چون اینها نیاز به از خودگذشتگی دارد و ما معمولاً حوصلۀ این کارها را نداریم، لذا ترجیح میدهیم به دینداری انفرادی بپردازیم نه جمعی.
ایمان و تقوا در زندگی فردی، تو را به رهایی نمیرساند؛ از نظر روحی اگر بخواهی به اوج رهایی برسی جز در زندگی جمعی نمیشود. چون در زندگی جمعی، هم رنج هست در حدّ اعلی، هم تقوا و ایمان ما در سختترین نوعش محک میخورد.
ما معمولاً خیلی زیرکانه از زندگی جمعی فرار میکنیم تا ایمان و تقوای ما زیاد مورد امتحان جدی قرار نگیرد. انگار میخواهیم ایمان و تقوای خودمان را دستنخورده و محک نخورده نگه داریم!
زندگی جمعی، گامهای ما برای رهایی(از جمله ایمان و تقوای ما) را مؤثر قرار میدهد. البته این رهایی دو نوع است؛ یکی رهایی از اسارت خویش، اسارت تن و اسارت هوای نفس است، یکی هم رهایی از ظلمِ سلطهطلبها و زورگویان عالم است. زندگی جمعی برای رسیدن به این دو رهایی لازم است.
🚩 دانشگاه امام صادق(ع)-ماه محرم ۱۴۰۲
@doayenodbehmontazeran
لطفا ۱۵ دقیقه وقت بگذارید وبا دقت مطالعه فرمایید هم تکان دهنده هست و هم انسان را وادار به اندیشیدن در باره خود میکنه 🌹
🔸توحش اسرائیل میوۀ تمدن غرب است؛ این تمدن بدون وحشیگری پابرجا نمیماند
🔸ببینید لیبرالدموکراسی چقدر وابسته است به رژیم ددمنشی مثل اسرائیل!
📌 علیرضا پناهیان در گفتگوی زندۀ تلویزیونی شبکه دو:
🔘 الآن خیانت به شهدا و مظلومان غزه است اگر یک عالم دینی در مسجد، حرف بیربط با این حماسه بزند
🔘 آموزش به نسل نو باید در متن حادثهها باشد و صرفاً آموزش نظری نباشد
🔘 در دل این حماسۀ غزه چه آموزشی به فرزندانمان بدهیم؟
1️⃣ جنایت غزه صرفاً توحّش اسرائیل نیست؛ این نتیجۀ تمام تمدن غرب است
2️⃣ با دیدن ناتوانی و ضعف دشمن، کفر به طاغوت پیدا کنیم
3️⃣ شجاعت در برابر زور و بیان ویژگی ترسوها و افراد شجاع
__
#علیرضا_پناهیان:
ما آموزش فرزندانمان را باید اولاً به مادران بسپاریم، و مادران نباید این آموزش را کاملاً به مسجد و مدرسه بسپارند. به فرمودۀ امام(ره) آموزش مادر جایگزین ندارد. حتی پدران هم مثل مادران نمیتوانند در تربیت و تعلیم نسل نو در جامعۀ ما موفق باشند.
آموزش به نسل نو باید در متن حادثهها باشد و صرفاً آموزش نظری نباشد. آموزش باید مثل دانشگاه علوم پزشکی باشد که میروند بالای سرِ بیمار و همانجا به دانشجوها آموزش میدهند. بحثهای نظری را مدتی کنار بگذاریم.
الان خیانت به خون شهدا و خیانت به خون مظلومان غزه است اگر یک عالم دینی در مسجد، حرف بیربط با این حادثۀ بزرگ و حماسۀ سترگ بزند. معلمان ما و گفتگوی عادی مادران ما در خانه باید این باشد.
الان در دل این حادثه و حماسۀ غزه چه آموزشی میتوانیم بدهیم؟ شاید اولین آموزشی که در اینباره باید به فرزندان بدهیم این است که بگوییم این وحشیگری اسرائیل در غزه، ولیدۀ تمدن غرب است، لازمۀ تمدن غرب است. تمدن غرب بدون این وحشیگریها زنده و پابرجا نیست نه اینکه این اشتباه تمدن غرب باشد.
اگر یک پزشک یا مهندس، دزدی کند، نمیتوان گفت که دزدی کردن لازمۀ پزشکی و مهندسی است، اینها اشتباه موردی است که افراد انجام میدهند. اما صهیونیزم و رژیم پلید اسرائیل، فرزند تمدن غرب است. میوۀ آن درخت شوم است. امروز هر کسی این را نفهمد از حداقلّ معرفت در باب تمدن برخوردار نیست.
ببینید چگونه لیبرال دموکراسی وابسته است به داشتن رژیم ددمنشی مثل اسرائیل؟ آلمان مگر تکنولوژی ندارد؟ خُب با فروش ماشینهای پیشرفته، پول در بیاورد، چرا صدر اعظم آلمان میآید و نان در خون بچههای غزه میزند و به مردم آلمان میخوراند؟
آمریکا مگر علم و تکنولوژی پیشرفته ندارد؟ پس چه نیازی به سفّاکی دارد؟ چرا بایدن میگوید: اگر اسرائیل نبود ما باید میرفتیم یک چنین چیزی را در خاورمیانه ایجاد میکردیم؟ برای اینکه اینها نمیتوانند بدون غارت و جنایت و صرفاً با تکنولوژی، خودشان را اداره کنند.
چرا لیبرالدموکراسی غربی به یک رژیم سفّاک در منطقه مانند اسرائیل نیاز دارد؟ چون این نتیجۀ آن تمدن است، این توحّش ولیدۀ تمدن غرب است. این را باید به فرزندان خودمان یاد بدهیم و الّا بچههایمان غربزده میشوند و از ظاهر غرب فریفته میشوند و این تقصیر کلّ علمای دین است که دارند تبلیغ میکنند و تقصیر کلّ معلمان و پدران و مادران ما خواهد بود.
این چیزی که الآن داریم میبینیم صرفاً توحّش یک رژیم آپارتاید دینی به نام اسرائیل نیست؛ بلکه این تمام تمدن غرب است که به اصطلاح «شیشۀ عمرش» در اینجا دارد شکسته میشود.
درس دیگری که میتوانیم از این حماسه بگیریم این است که کفر به طاغوت پیدا بکنیم؛ چون میبینیم که تمدن غرب غیر از این توحّش، تمدنی ناتوان و ضعیف است. دیدید که آسیب خورد؟ علیرغم این هیمنهای که برای خودشان درست کردند و تکنولوژی و تجهیزاتی که دارند ببینید چقدر آسیبپذیرند!
باید ضعف دشمن را به فرزندان نشان بدهیم و دشمن را خیلی بزرگ جلوه ندهیم. نشان بدهیم دشمنان ما ضعیف و آسیبپذیر هستند. شاید بچههای ما تصور کنند که آنها خیلی قدرت دارند، چون در فیلمها و صفحات مجازی مدام تجهیزات و هواپیماهای خودشان را نشان میدهند.
مادران و معلمان ما باید به بچهها بگویند که دشمنان ما باوجود این امکانات هم هیچ غلطی نتوانستند بکنند. در دفاع مقدس ما هم همینطور بود. این آسیبپذیر بودن دشمن و اینکه مظلومان چگونه میتوانند قدرتمند بشوند را برای فرزندانمان توضیح بدهیم.
درس سوم، شجاعت در برابر زور است و بیان ویژگیهای ترسوها و افراد شجاع. ترسوها سازش با دشمن را تئوریزه میکنند، ترسوها گاهی خیلی وحشی میشوند؛ مثل اسرائیلیهایی که زنان و کودکان را وحشیانه میکشند چون خود را در معرض نابودی میبینند.
🚩 برنامۀ «خط سوم» از شبکۀ دو – ۱۴۰۲.۰۷.۲۶
https://rubika.ir/doayenodbehmontazeran
📌هنرِ آزاد اندیشی
🔸دین، مهمترین عامل آزادیبخش
🔸نظم را طبیعت ایجاد میکند، نه قانون
🔸اگر طبیعت چیزی را حکم کند، آزادی است
🔸دین با طبیعت انسان منطبق است
استاد #علیرضا_پناهیان در دانشگاه هنر
تصور خیلیها از دین این است که انسان در دین و در فضای دینداری به یک موجود مقید تبدیل میشود نه یک موجود آزاد. این تصور به خاطر آن هجمهای است که سوءاستفادهکنندگان از آزادی علیه مهمترین عامل آزادیبخش یعنی دین، سالهاست که اعمال کردهاند. شعار آزادی و آزاد بودن و مقیدات کم داشتن؛ اصالتاً برای دین است. در فضای جامعۀ دیندار که یکی از عناصر کلیدیاش ولایت است، اساساً آزادی بیشتر است.
در زمان امام زمان(عج) قوانین کمتری مورد نیاز است. نظم در چنین جامعهای از عواملی فراتر از قانون استفاده میکند. هر چه جامعه به سوی دین قدم بردارد، جامعۀ دینی بیشتر به سمت آزادی قدم برخواهد داشت. در جامعهای که آزادتر است، پیشنهاد دین است که بگذاریم طبیعت، نظم ایجاد کند نه قانون. مانند یک باغ میوه که طبق طبیعت خودش در زمان خاصی، شکوفه میدهد و نمیتوان به باغ دستور داد که الان شکوفه بده! و فلان وقت میوه بده! این کار طبیعت خودش را دارد و با قانون نمیشود.
🚩 دانشگاه هنر - ۱۴۰۳.۰۴.۲۷
https://eitaa.com/doayenodbehmontazeran