eitaa logo
دعای ندبه ( ساعتی برای آقا )
293 دنبال‌کننده
455 عکس
495 ویدیو
5 فایل
🌹بِٮـــمِ‌اللّھِ‌‌الرح‌ـمن‌الرح‌ـیم🌹 اینج‌ـٰآ‌درڪنـٰار‌هم‌تلـٰاش‌مۍ‌ڪنیم‌زمینھ‌ٮــــٰآز ظہور‌حضرـٺ‌یـٰار‌بـٰآشیم❥ّ آیدی ادمین جهت انتقادات و پیشنهادات @A_Bahrami_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌠 زيارت امام زمان "سلام‌الله‌علیه" در مسجد سهله و عرضه حاجات نماز مغرب و عشا را به جماعت در مسجد سهله ادا كرديم و مشغول دعا و گريه شديم، يك مرتبه ملتفت شديم ساعت از دو گذشته، خوف مفرط بر من عارض شد كه چگونه با سه نفر زن، به تنهايى و با مكارى عرب غريب، در اين شب تاريك به كوفه برگرديم. يك مرتبه به مقام مهدى "سلام‌الله‌علیه" كه وسط مسجد است، چشم انداخته، آن مقام كريم را روشن‏تر از طور كليم ديديم و روانه شديم، ديديم سيد بزرگوارى، با كمال مهابت، وقار و نهايت جلال و بزرگى در محراب عبادت نشسته است. پيش رفتيم، دست مبارك آن سرور را گرفته، بوسيديم. خواستم بر پيشانى نهم؛ دست خود را كشيد و نگذاشت. مشغول دعا و زيارت شدم. چون به نام همايون امام صاحب الزمان سلام مى‏كردم، جواب مى‏فرمود: و عليكم السلام. سپس روى مبارك به ما فرمودند كه به اطمينان دعا بخوانيد. سفارش كردم شما را به مسجد كوفه برسانند. از او سه حاجت خواستم: يكى آن‏كه تنگدستيم رفع شود. دوم، خاكم كربلا باشد. سوم، فرزند صالحى خواستم. آن‏گاه عيالم پيش آمد و سه حاجت خواست: يكى، و سعت، ديگر آن‏كه زير دست من به خاك رود. سوم، آن‏كه مشهد مقدس يا كربلاى معلا مدفن او باشد. همه را اجابت فرمود و چنين هم شد. بعد از خارج شدن از مسجد، عيالم گفت: دانستى اين سيد بزرگوار كه بود؟ گفتم: نه! گفت: حضرت حجت "سلام‌الله‌علیه" بود! 📚 العبقري‌الحسان،ج۲،ص٤٨٤ 📚 جنات‌الفردوس،فصل‌دوم،ص۱۰٦ 📌 #️⃣ https://eitaa.com/doayenodbehmontazeran
🌠 روضه‌خوانی با امام زمان "سلام‌الله‌علیه" در راه مسجد سهله در کربلا بودم، برنامه گذاشتم که چند شب چهارشنبه به مسجد سهله بروم [برای بر آورده شدن حاجتم که امر ازدواج بود!]... در یکی از سفرها ناگاه شنیدم کسی پشت سرم در حرکت است و می‌گوید: یاالله یاالله..! او را در برابر خود دیدم، سلام کردم؛ جواب فرمود: علیک السلام و رحمة الله پیراهن بلندی داشت و صورتی جذاب! به عربی فرمود: حاجی صادق به سهله می‌روی؟ گفتم: بله بین راه شروع کردیم به خواندن مصائب... اول آن آقا شروع کرد به خواندن مصائب و مصیبت حضرت علی اصغر و آوردنش توسط امام حسین "سلام‌اللّه‌علیهما" به خیمه‌گاه؛ بعد من شروع کردم به خواندن... ناگاه دیدم آن آقا نشست روی زمین و فرمود بنشین و شروع نمود به گریه کردن و من هم گریه کردم؛ هر دو گریه مفصلی کردیم و بلند شدیم؛ حرکت کردیم. مقداری راه رفتیم، فرمود: این مسجد سهله است. تو برو و برنامه‌ات را انجام بده؛ من هم کاری دارم، دنبال کار و برنامه‌ام می‌روم، لکن از نجف که به کربلا برگشتی کارت درست شده..! خداحافظی کردیم و دوباره دعا فرمود و رفت. وارد مسجد شدم و یک مرتبه فهمیدم به فیض حضور ولی عصر "سلام‌الله‌علیه" مشرف شدم و آن حضرت را نشناختم! به کربلا برگشتم، اخوی خبر خوشی برایم آورد... قرار شد همان روز جلسه عقد باشد، به همان نحو که حضرت فرموده بود! 📚 شیفتگان‌حضرت‌مهدی"سلام‌الله‌علیه"،ج۱،ص٢٦٨ 📚 جنات‌الفردوس،فصل‌دوم،ص۱۰۰ 📌 #️⃣ https://eitaa.com/doayenodbehmontazeran