گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست
در زندگیام غیر زمستان خبری نیست
در زندگیام، بعد تو و خاطرههایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست...
انگار نه انگار دل شهر گرفتهست
از بارش بیوقفهی باران خبری نیست
ای کاش کسی بود که میگفت به یوسف؛
در مصر به جز حسرتِ کنعان خبری نیست
گفتند که پشتِ سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست
در آتش نمرودِ تو میسوزم و افسوس
از معجزهی باغ و گلستان خبری نیست
در فال غریبانهی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست
گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوریات ای عشق، به قرآن خبری نیست...
#امید_صباغ_نو
@dobeit | دو بیت شعر
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز...
#امیرخسرو_دهلوی 🍂
@dobeit | دو بیت شعر
مَجنون که به دیوانه گری
شُهرِهی شَهر است
در دشت جنون
همسفرِ عاقلِ ما بود!
@dobeit | دو بیت شعر
جای مهتاب،
به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو،
به جای همه گلها تو بخند
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
یک دیشبـی که
آمده بودی به خواب من
من از فراقِ روی تو
خوابم نبرده بود...
@dobeit | دو بیت شعر
جدال عقل و دل همواره در من ماجرا دارد
شبیه سرزمینی که دو تا فرمانروا دارد
شبیه سرزمینی که یکی در آن به پا خیزد
یکی در من، شبیه تو خیال کودتا دارد
منِ دلمرده و عشق تو… شاید منطقی باشد!
گل نیلوفر اغلب در دلِ مرداب جا دارد
تو دلگرمی ولی همپا و همدستی نخواهد داشت
کسی که قصد ماندن با منِ بیدست و پا دارد
خودم را صرف فعل خواستن کردم ولی عمریست
«توانستن» برایم معنی ناآشنا دارد
زیاد است انتظار معجزه از من که فرتوتم
پیمبر نیست هر پیری که در دستش عصا دارد…
#جواد_منفرد
@dobeit | دو بیت شعر
به خدا هیچ کسی در نظرم غیر تو نیست
"لاشریک لَکَ لبیک" خیالت راحت!
@dobeit | دو بیت شعر
mohsen chavoshi _ taghas 320.mp3
7.89M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤㅤ↻
🎵 تقاص
ماکهقرارمونبود،ازعشقهمبمیریم
حتیبلدنبودیم،ازهمبهدلنگیریم
بایدقبولکردوپایشکستوایساد
باهرگناهبایدعمریتقاصپسداد
🎙#محسن_چاوشی | #شب_نوا
@dobeit | دو بیت شعر
خوش باد روحِ آنکه به ما با کنایه گفت
گاهی به قدر صبر، بلا میدهد خدا
#فاضل_نظری
@dobeit | دو بیت شعر
عشق او ما را گرفت،
از چنگ دیگر دلبران
تن برون بردیم از این میدان
ولے جان باختیم
#محتشم_کاشانی
@dobeit | دو بیت شعر
از صلح میگویند یا از جنگ میخوانند؟!
دیوانهها آواز بیآهنگ میخوانند
گاهی قناریها اگر در باغ هم باشند
مانند مرغان قفس دلتنگ میخوانند
کنج قفس میمیرم و این خلق بازرگان
چون قصهها مرگ مرا نیرنگ میدانند
سنگم به بدنامی زنند اکنون ولی روزی
نام مرا با اشک روی سنگ میخوانند
این ماهی افتاده در تنگ تماشا را
پس کی به آن دریای آبیرنگ میخوانند
#فاضل_نظری
@dobeit | دو بیت شعر
پرسید که دیوانه چرا عاشق اویـے؟
گفتم که سوال تو
خودش عین جواب است!
#سید_تقی_سیدی
@dobeit | دو بیت شعر