من مجنون شده ام یا که تو تکثیر شدی
من به هر جا نگرم نقش تــو را می بینم
@dobeit | دو بیت شعر
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست
هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست
چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم
که یاد مینکند عهد آشیان ای دوست
گَرَم تو در نگُشایی کجا توانم رفت
به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست
دلی شکسته و جانی نهاده بر کفِ دست
بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست
به لطف اگر بخوری خون من روا باشد
به قهرم از نظر خویشتن مَران ای دوست
مناسب لب لعلت حدیث بایستی
جواب تلخ بدیعست از آن دهان ای دوست
مرا رضای تو باید نه زندگانی خویش
اگر مراد تو قتلاست، وارَهان ای دوست
که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد؟؟
به دوستی که غلط میبرد گمان ای دوست
که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار
ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست...
#سعدی
@dobeit | دو بیت شعر
ناز نشسته با طرب،
چهره به چهره،لب به لب
گوشهی چشمِ مست تو ،
گفت و شنود میکند
#هوشنگ_ابتهاج
@dobeit | دو بیت شعر
هدایت شده از دلیسم | Deliism
هنوز حرف من این است:"دوستت دارم"
هنوز معنیِ حرفی که میزنم هستی...🌱❤️
#الهه_سلطانی
@deliism | دلیسم 🦋
زندگی کردن مَن مُردن تدریجی بود
آنچه جان کَند تَنَم، عمر حسابش کردم...
#فرخی_یزدی
@dobeit | دو بیت شعر
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم
خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه
که من تا آشنا گشتم دل خرم نمیبینم
نم چشم آبروی من ببرد از بس که میگریم
چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمیبینم
کنوندَمدرکشایسعدیکهکار از دستبیرونشد
به امید دمی با دوست وان دم هم نمیبینم
#سعدی
@dobeit | دو بیت شعر
دیگر آن خندہ زیبا بـه لب مولا نیست
همـه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
قطرہ اشک علی تا بـه ته چاہ رسید
چاہ فهمید، کسی همچو علی تنها نیست
@dobeit | دو بیت شعر
لبخندِ تورا چند صباحیست ندیدم...
یک بار دگر خانه ات آباد، بگو: سیب
@dobeit | دو بیت شعر
تا آینه رفتم که
بگیرم خبر از خویش
دیدم کہ در آن آینه هم
جز تو کسی نیست
#هوشنگ_ابتهاج
@dobeit | دو بیت شعر
عطر پیراهنش از دور به گلدان پیچید
باد وحشی شد و در موی پریشان پیچید
ناگهان دیدمش و پلکزدن یادم رفت
در میان دهنم" وای خداجان! " پیچید
چایی از شوق تکان خورد که تا دستانش
بیهوا رفت و به دور تن فنجان پیچید
یک خداحافظیِ تلخ فرستاد و خودش
بین جمعیت تنهای خیابان پیچید
گریهی بیکسیام هیچزمان دیده نشد
هقهقم یکسره در شُر شُر باران پیچید
#فاطمه_کاظمی
@dobeit | دو بیت شعر
ميانِ موج موهای سياهت سخت آرامم
که
"إنّ اللهَ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ" 🌙
@dobeit | دو بیت شعر