خراب و بیقرار و مست، یک شب 🌙
رها از هرچه بود و هست، یک شب
به بوسه بوسه بوسه بوسه بوسه
تو را رگبار خواهم بست، یک شب
#شهراد_ميدرى
@dobeit | دو بیت شعر
تـو بــاشی و مـن دیــوانه در برف
و خورشیدی که دارد لانه در برف
دو فنجـان چای داغ و عطر هیزم
چه حالی میدهد صبحانه در برف
#شهراد_ميدرى
@dobeit | دو بیت شعر
گلدان گل حیاطمان! صبح بخیر
دنیای پر از نشاطمان! صبح بخیر
خورشید شکفته روی فواره ی حوض!
خوشبختی خاطراتمان! صبح بخیر
#شهراد_ميدرى
@dobeit | دو بیت شعر
پلک بگشا نازنینم صبح زیبایت بخیر
دلربا و بهترینم! صبح زیبایت بخیر
خوابنوشینتگوارا نوشمژگانخمار
خمره چلهنشینم! صبح زیبایت بخیر
#شهراد_میدری
@dobeit | دو بیت شعر
به دستت دست بسپارم قشنگ است
قدمها با تو بردارم قشنگ است
به زیر نم نم باران احساس
جهان با "دوستت دارم" قشنگ است
#شهراد_ميدرى
@dobeit | دو بیت شعر
قصدِ رفتن داری و این پا و آن پا میکنی
خوب می دانی چه داری با دلِ ما میکنی
خوب می دانی قرارِ ما از اول این نبود
با تمامِ خوبیات بد با دلم تا میکنی
زیرِ لب آرام می گویی "خداحافظ عزیز"
آتشی در سینه با این جمله برپا میکنی
تا نبینی اشکِ من را، سر میاندازی به زیر
از تو ممنونم که تا این حد مدارا میکنی
باشد اشکالی ندارد، بیخیالِ آنچه بود
بیخیالِ عشقِ پنهانی که حاشا میکنی
زندگی یعنی نمایشنامه ای با درد و آه
آخرین نقشِ خودت را خوب ایفا میکنی
میرسد روزی که برمیگردی و من نیستم
جایِ من این شعر را با گریه پیدا میکنی
#شهراد_میدری
@dobeit | دو بیت شعر
چه خوشبختم از اینکه با خیالت زندگی کردم
کنارِ آرزوهای محالَت زندگی کردم
هوای شعرهایم، نمنمِ بیوقفهی باران
جنوبی بودم اما با شمالت زندگی کردم
ملالی نیست جز آهی که میگیرد سراغت را
خدا را شکر، عمری با مَلالت زندگی کردم
لسانُالغیب با شاخه نباتش خوب میفهمد
چه عاشقپیشه با هر بیتِ فالت زندگی کردم
برایم هر دقیقه بیتوبودن مثلِ سالی بود
شبی صدسال با تحویلِ سالَت زندگی کردم
دو چشمم خیره بر در بود، شاید باز برگردی
چه درصدها که من با احتمالت زندگی کردم
پس از این مرگ اگر آمد،
خوش آمد هیچ حرفی نیست...
که من خوشبخت؛ عمری با خیالت زندگی کردم
#شهراد_میدری
@dobeit | دو بیت شعر
تاب آوردم شب دلتنگی ام را تا سحر
تا تو را از نو ببینم
💛صبح زیبایت بخیر ...🧡
#شهراد_میدری
@dobeit | دو بیت شعر
دلم تنگ است و میدانم تو دیگر برنمیگردی
بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی
فقط من ماندهام اینجا و این امواجِ توفانی
غروبی رفتهای و سویِ بندر برنمیگردی
به یادت هرچه بیتابانه بنشینم به رویِ تاب
به زیرِ این درختِ سایهگستر، برنمیگردی
دوباره دانه میپاشم حیاطِ خیسِ باران را
اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی
تُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ من
به این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردی
غریبی میکنم با قابِ عکست نااُمیدانه
خودم هم کردهام انگار باور برنمیگردی
هزاران سالِ دیگر کاش با بویِ تو برخیزم
به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی...
#شهراد_میدری
@dobeit | دو بیت شعر
شده ابری دلم چون آسمان از بی تو بودنها
پرم از بغض ِ باران همچنان از بی تو بودنها
نه تنها من، نه تنها کوهسار ِ بار ِ غم بر دوش
که پشتش خم شده رنگین کمان از بی تو بودنها
دو چشمم گرچه روی ِ نقشه، اقیانوس ِ آرام است
نمیگیرد دلم آرام، امان از بی تو بودنها
تو نوشینخند ِ مهر ِ آب و شعر ِ ناب و مهتابی
رسیده بر لبان ِ شِکوه، جان از بی تو بودنها
به خط خطهای ِ پیشانی و برف ِ گیسوان، دستی
برایم میکشد خط و نشان از بی تو بودنها
پی ِ شرح ِ فقط یک روز ِ من "صد سال تنهایی"
نوشته "گارسیا مارکز" رمان از بی تو بودنها
صدایم بغض آلود است و چون دود است و میلرزد
منم آتش به دل همچون "بنان" از بی تو بودنها
چه خواهد شد جوابش؟ اشک یا چشمان ِ زل بر در؟
خدا میگیرد از من امتحان از بی تو بودنها
به خوابم آمدی گفتی بهار ِ آرزوها کو؟
میان ِ گریه گفتم شد خزان از بی تو بودنها
#شهراد_میدری
@dobeit | دو بیت شعر
1.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبحانهی من، صبح بخیری از توست
با نام تو شیرین شده چایم، به به
#شهراد_میدری
@dobeit | دوبیت شعر
هیچ هم زیبا نبودی من تو را زیبا کشیدم
بیجهت اغراق کردم دلبر و رعنا کشیدم
از «لئوناردو داوینچی» عذرخواهی میکنم که
این همه عکس تو را مثل «مونالیزا» کشیدم
تو نمیدانستی اصلا شهرزاد قصّهها چیست
من هزار و یک شب از موهای تو یلدا کشیدم
من چه بیانصاف بودم با ترازوی دلم که
تار مویت را برابر با همه دنیا کشیدم
با چه رویی بعد از این شعر نظامی را بخوانم
بس که مجنون بودم و بیخود تو را لیلا کشیدم
مرغ ماهیخوار بدترکیب! جوجهاردک زشت!
باورت شد که تو را شهزادهی قُوها کشیدم؟
بعد از این خوش باش با او میروم از خاطراتت
خاطرت آسوده باشد از خیالت پاکشیدم
#شهراد_میدری
@dobeit | دو بیت شعر