در وصف تو ای کاش زبان تابِ بیان داشت
چون زُلفِ تو ای کاش کسی طبعِ روان داشت
زیباییات از کوه هم اقرار گرفتهست
در پیش تو هرگز نشود حرفِ نهان داشت
میخواست به بیرون بپرد لحظهی دیدار
گُنجشکِ زبانبستهی قلبم هَیَجان داشت
یک عُمر نشستن به تماشای تو سهل است
تا صُبحِ قیامت دلِ من کاش زمان داشت
از مهر تو هر کس شده یک ذرّه نصیبش
یک داغ به پیشانی و مُهری به دهان داشت
با نیّتِ دیدارِ بهار آمده بودم
افسوس که عشق آخر این جاده خزان داشت
#محمد_فرخطلب_فومنی
@dobeit | دو بیت شعر