شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش
ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش
غم عشق تو را نازم، چنان در سینه رخت افکند
که غمهای دگر را کرد از این خانه بیرونش
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
حیران نشسته ماه به تنها نشستنم
وین قطره قطره اشک به مژگان شکستنم
دیوانگی نباشد اگر، شور عاشقی است
شب تا سحر نگاه به مهتاب بستنم
از این دریچه، راه به سوی تو میبرم
باشد اگر امید ِ از این چاه رستنم
پیوستهام به مهر تو، ای گُل که بنگری
پیوند خویش از همه عالم گسستنم...
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
هرچند که خواب، خسته را خوش آید
تا صبح به یاد دوست بیدار خوش است!
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب . . .
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند . . .
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
دو بیت شعر | dobeit
😍❤️🧡💛💚💙💜🖤💔💗😘
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینة عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !
با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم
رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
دیدارِ تو گر صبحِ ابد هم دهدَم دست
من سرخوشم از لذتِ این چشم به راهی…
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
در کوچه باغ «عشق» میرفت و
با صدای حزینش میخواند:
گاهی گر از ملالِ محبت برانمت
دوری چنان مکن
که به شیون بخوانمت،
پیوندِ جان
جدا شدنی نیست
ماه من؛
تن نیستی
که جان دهم و وارهانمت
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید
و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صميمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
همه بی معنا بود . . . .
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگے گرمےِ دلهاۍ
بہ هم پیوستہ است
تا در آن دوست نباشد
همہ درها بسته است
#فریدون_مشیری
#پرچم_بالاست 🇮🇷
@dobeit | دو بیت شعر
اۍعشق
تو را دارم
و داراۍ جهانم
همواره تویـے
هر چہ تو گویـے و
تو خواهے
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
بسی گفتند دل از عشق برگیر
که نیرنگ است و افسون است و جادوست
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است؛ اما نوشداروست
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
کبوتر دلم از شوق می گشاید بال
که چون سپیده به آغوش صبح بگریزد
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
پنداشتی که یاد تو، این یادِ دلنواز
در تنگنای سینه فراموش میشود؟ 💞
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من گرفتار شبم
در پی ماه آمدهام
سیب را دست تو دیدم،
به گناه آمدهام...
شب و گیسوی تو 🌙
تا باز به هم پیوستند؛
من به شبگردی این
شهر سیاه آمدهام ...!
#فریدون_مشیری | #هماشجر
@dobeit | دو بیت شعر
از تو نفسی جدا نخواهم شد چون،
یک دوم من تویی و الباقی عشق
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
گفتی چه دلگشاست،
افق در طلوع صبح؛
گفتم که چهره ی تو،
از آن دلگشاتر است...
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
ڪنار تو هر لحظہ گویم بہ خویش
ڪہ خوشبختے بیڪران با من است
#حسنفیس
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
گفتی سپیده دم چه دل انگیز و دلرُباست
گفتم تبسم تو بسی دلرباتر است
گفتی چه دلگشاست افق در طلوع صبح
گفتم که چهره ی تو از آن دلگشاتر است...
#فريدون_مشيرى
@dobeit | دو بیت شعر
هرچند که خواب، خسته را خوش آید 🌙
تا صبح به یاد دوست بیدار خوش است!
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب...
من فدای تو، بجای همه گل ها تو بخند 🌙
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیدا کرده ام بنــشین تماشایـت کنم
الماسِ اشک شــوق را تاجی بـه گیسویت نَهم
گــل های باغ شـعـر را زیبِ سراپـــایت کنم ❤️
#فریدون_مشیری
@dobeit | دو بیت شعر