eitaa logo
دو بیت شعر | dobeit
9.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
891 ویدیو
3 فایل
🔥لـذت دیگـرے را تجربه کنید مجموعه حس‌نفیس ❤️ دلبندمان: @deliism 💙 عربی‌جات: @arabijaat 🗣️ ارتباط: @alhamdolellah
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عربی‌جات | Arabijaat
إذا ضَحَک أحِسّ أنّ الحُزن کِذبة وقتی می‌خندی احساس می‌کنم «غم» دروغی بیش نیست! 🗯 در پیش خنده‌های تو غم جز مزاح نیست @arabijaat | عربی‌جات
خیالِ کشتنِ من داشت جانان کدامین سنگدل کردش پشیمان ندانست عید فایز آن زمانست که گردد در مِنای دوست قربان @dobeit | دو بیت شعر
ای در سر هر کس از تو سودای دگر در راه تو هر طایفه را رای دگر چیزی ز تو هر کسی تمنا دارد ما جز تو نداریم تمنای دگر @dobeit | دو بیت شعر
مرا ز ياد تو برد و تو را ز ديده‌ی من زمانه بيشتر از اين ستم چه خواهد كرد؟ @dobeit | دو بیت شعر
از رشته ی حیات ندیدم ضعیف تر این تار و پود با نَفَس از بین می رود @dobeit | دو بیت شعر
جایی که گذرگاه دل محزونست آن جا دو هزار نیزه بالا خونست لیلی‌صفتان ز حال ما بی‌خبرند مجنون داند که حالِ مجنون چونست @dobeit | دو بیت شعر
من بودم و دلی و هزاران شکستگی آن هم به زلف پرشکنت رفته رفته رفت گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت @dobeit | دو بیت شعر
چه خلاف سر زد از ما که درِ سرای بستی؟ برِ دشمنان نشستی، دلِ دوستان شکستی سرِ شانه را شکستم به بهانه‌ی تطاول   که به حلقه‌حلقه زلفت نکند درازدستی ز تو خواهشِ غرامت نکند تنی که کُشتی   ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خَستی کسی از خرابه‌ی دل نگرفته باج هرگز   تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی به قلمروی محبت درِ خانه‌ای نرفتی   که به پاکی‌اش نرفتی و به سختی‌اش نبستی به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم   ز غرور ناز گفتی: که مگر هنوز هستی؟... @dobeit | دو بیت شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود حال من از اقبال تو فرخنده شود وز غیر تو هر جا سخن آید به میان خاطر به هزار غم پراگنده شود @dobeit | دو بیت شعر
من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی @dobeit | دو بیت شعر
دلتنگم و دیدار تو درمان منست بیرنگ رخت زمانه زندان منست بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی آنچ از غم هجران تو بر جان منست @dobeit | دو بیت شعر
به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم فضا را یک‌نفس پُر کن به هم نگذار لب‌ها را به دست آور دلِ من را چه کارت با دلِ مردم! تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌ها را دلیلِ دل‌خوشی‌هایم! چه بُغرنج است دنیایم چرا باید چنین باشد؟... نمی‌فهمم سبب‌ها را بیا این‌بار شعرم را به آدابِ تو می‌گویم که دارم یاد می‌گیرم زبان باادب‌ها را @dobeit | دو بیت شعر
به کسى ندارم الفت ز جهانیان مگر تو اگرم تو هم برانی، سر بی کسی سلامت... @dobeit | دو بیت شعر
در هوس خیال او همچو خیال گشته ام اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم @dobeit | دو بیت شعر
گر ز هجر تو كمر راست كنم بار دگر... غير بار غم عشقت نكشم بار دگر... @dobeit | دو بیت شعر
سیر نمی‌شَود نظَر بَس که لطیف مَنظَری... @dobeit | دو بیت شعر
خدا می‌خواست در چشمان من زیباترین باشی شرابی در نگاهت ریخت تا گیراترین باشی نمی‌گنجید روح سرکشت در تنگنای تن دلت را وسعتی بخشید تا دریاترین باشی تو را شاعر، تو را عاشق پدید آورد و قسمت بود که در شمسی‌ترین منظومه مولاناترین باشی مقدر بود خاکستر شود زهد دروغینم تو را آموخت همچون شعله بی‌پروا‌ترین باشی خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش تو را تنها پدید آورد تا تنهاترین باشی خدا وقتی تو را می‌آفرید از جنس لیلاها گمان هرگز نمی‌بردم که واویلاترین باشی @dobeit | دو بیت شعر
بیــچاره ى دُچــارِ تـو را چـاره جـُز تــو چیســت؟ @dobeit | دو بیت شعر
گر از من زشتی ای بینی به زیباییِ خود بگذر تو زلف از هم گشایی، بِه که ابرو در هم اندازی @dobeit | دو بیت شعر
چای هم دو رویی می کند بی تو می سوزاند با تو می چسبد به من @dobeit | دو بیت شعر
با مطلعِ ابروی تو هوش از سرِ من رفت پیداست که بیت الغزلِ چشمِ تو چون است با زلفِ تو کارم به کجا میکشد آخر؟ حالی که ز دستم سرِ این رشته برون است... @dobeit | دو بیت شعر
تمامِ خانه، پیچِ کوچه‌ها، طولِ خیابان را به یادت کوه‌ها و دشت‌ها را و بیابان را برایِ دیدنِ چشمت، دلم تنگ است و دنیا تنگ شبیهِ برّه‌ای کوچک که گُم کرده‌ست چوپان را خدا با دیدنِ چشمانِ اشک‌آلودِ من امروز برایِ حسِ همدردی فرستاده‌ست باران را نه آغوشی، نه حتی پاسخِ گرمِ سلامم...، آه چگونه حس نباید کرد سرمایِ زمستان را؟ تو وقتی می‌رسی که فرصتِ لب بازکردن نیست و در خود می‌کُشم من آرزوهایِ فراوان را نگاهم می‌کنی؛ چون کوه، سَرسختم ولی چشمم گواهی می‌دهد آرامشِ ماقبلِ توفان را من از آدابِ مهمانداری‌ات چیزی نمی‌دانم ولی در شهرِ من رسم است، می‌بوسند مهمان را میانِ بازوانت خلوتِ امنی فراهم کن برایم فاش کن آن عشقِ پنهان در گریبان را تو بینِ خواب‌هایم با پرستو کوچ خواهی کرد و من از صبح تا شب، یکّه و تنها کلاغان را...!! @dobeit | دو بیت شعر
نخ به پای بادبادک های کم طاقت مبند زندگی را هرچه آسانتر بگیری بهتر است… @dobeit | دو بیت شعر
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر، داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت رواست گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست رحلت جانسوز خاتم‌النبیین، حضرت محمد(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد🖤 @dobeit | دو بیت شعر