eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
11.2هزار دنبال‌کننده
583 عکس
78 ویدیو
5 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
با حسرت و آه، گریه را سَر دادم دل را چوکبوتر به حرم پَر دادم جا مانده‌ام از زیارت و از سرِ درد صدنامه به دستِ این کبوتر دادم@dobeity_robaey
امروز پُر از حال و هوای طوسم با صحن و سرا و گنبدت مأنوسم بدجور دلم هوایِ مشهد کرده در حسرتِ یک زیارتِ مخصوصم @dobeity_robaey
از گریه پُرم... شبیه اقیانوسم محتاجِ سفر به نقطه‌ی پابوسم ای کاش! میان زائرانش بودم جامانده‌ای از زیارتِ مخصوصم@dobeity_robaey
او آمد و در کویر، باران گل کرد در خاک وطن، نهال ایمان گل کرد او آمد و ریشۀ زمستان خشکید گل‌عطــــر خجستۀ بهاران گل کرد * او آمد و با گرسنگان خلوت کرد در شهر، امید و عشق را قسمت کرد از منبر خاک، مهربان، بالا رفت با لهجه‌ی پابرهنه‌ها صحبت کرد * او آمد و ما برادری را دیدیم درعالم خاک، سروری را دیدیم او آمد و سیب عشق را قسمت کرد در سایه‌ی دین، برابری را دیدیم * او آمد و زندگی پر از شادی شد ویرانۀ دل، دوباره آبادی شد او آمد و فتنۀ خزان پرپر شد ای دل‌شدگان ! بهار آزادی شد * آن مرد، ز داغ و درد مردم می‌گفت از خانۀ لخت و سرد مردم می‌گفت او آمده بود تا ورق برگردد بی واهمه از نبرد مردم می‌گفت * او آمد و مهر و ماه را فهمیدیم پایان شب سیاه را فهمیدیم او آمد و زیر سایه‌ی دستانش ما معنی سرپناه را فهمیدیم * او آمد و حال آسمان بهتر شد خورشید شکفت، تیرگی پرپر شد از بند گسست، حضرت آزادی دوران حکومت ستم، آخر شد * او آمد و کوچه و خیابان شد سبز امید شکفت و عشق و ایمان شد سبز او آمد و از وطن فراری شد دیو در فصل فرشته، بوی انسان شد سبز * مردی ز تبار بوذر و سلمان بود بر روی لبش تبسم ایمان بود در جامۀ خاک، روح افلاکی داشت آمیزه‌ای از فرشته و انسان بود * بر روی لبش، تبسمی زیبا بود درهای دلش به روی مردم وا بود از نام و نشان او اگر می‌پرسی؟ او، روح خدا، امام خوبی‌‌ها بود * بر روی لبش، سلام آزادی بود در سینه‌ی او، پیام آزادی بود او آمد و واژۀ قفس را خط زد او روح خدا، امام آزادی بود * من آمده‌ام امید را بنویسم صبحی که ز ره رسید را بنویسم من آمده‌ام به خط عزت، نامِ این ملت رو سپید را بنویسم * برخیز که نور ناب را بنویسیم آیینه‌ترین کتاب را بنویسیم برخیز به خط روشن آزادی منظومه‌ی انقلاب را بنویسیم * ما امت « لا اله الا الله » ایم با قافله‌ی مُوحدان همراهیم هم قبله و هم قبیله‌ی ابراهیم هم سلسله‌ی امام روح اللهیم •┈┈••✾••┈┈• دوبیتی‌ها و رباعیات حسینیه ↳ @dobeity_robaey
آن آینه از آب، پیام‌آور بود از خیر کثیر و زاده‌ی کوثر بود او را همه در خلوص باور کردند کو در ره داورش، همه باور بود@dobeity_robaey
از نهضت قاطعانه‌ی روح الله شد دست ستمگران ز ایران کوتاه با دست تهی و این همه پیروزی لا حـــول و لا قــــوة الا بــالــلّــه ✍مرحوم @dobeity_robaey
نگاهي عارفانه داشت آن مَرد شكوهي جاودانه داشت آن مَرد اگر عكس رُخش در ديده پيداست درون قلب، خانه داشت آن مَرد@dobeity_robaey
باران نمی از گریه‌ی پنهانی توست طوفان دمی از شرح پریشانی توست ای پیر! هنوز ردِ صد قافله رنج بر جاده‌ی ابریشم پیشانی توست ✍ @dobeity_robaey
او رفت و لوای او برافراخته ماند خود، سوخته رفت و عالمی ساخته ماند... با آنکه ز نام‌ او جهانی پُر شد خود، شُهره‌ی عالَم شد و نشناخته ماند...@dobeity_robaey
الا ای مِی کشان، مِی دارد این پیر سبوی مِی، پیاپی دارد این پیر زِ اسم او، مُسَمی را توان یافت که پای خم، مِی و نِی دارد این پیر ✍ @dobeity_robaey
هم مرد حماسه‌های طوفانی بود هم سالک قله‌های عرفانی بود مانده‌ست هنوز تا که بشناسیمش یک رهرو مکتبش سلیمانی بود @dobeity_robaey
24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل از دمِ عارفانه‌اش می‌لرزید جان از نَفَس ترانه‌اش می‌لرزید آن پیر که چون کوه مقاوم می‌بود با یاد حسین شانه‌اش می‌لرزید@hosseinieh_net