#حضرت_زهرا_س_مدح
چون خدا خلقت صدیقهی کبری میکرد
صورت عصمت خود را متجلا میکرد
تا علی آیت عظمی نبوَد بی همتا
ذات حق خلقت صدیقهی کبری میکرد
ازدواج علی و فاطمه با آن برکات
چشمهای بود که پیوند دو دریا میکرد
رازی از اعظم اسماء و صفات خود را
با یکایک صفت فاطمه معنا میکرد
ذات زهرا به امم نیست کسی مانندش
نور زهرا ز رُسُل حل معما میکرد
مصحف او که امامان همه را در بر بود
رازهاییست که روح القدس انشاء میکرد
فضهی خادمهاش مرتبهی مریم داشت
قنبر خانهی او کار مسیحا میکرد
در حضورش همه هستی به رکوع آمدهاند
فخر از سجدهی او حی تعالی میکرد
ز چه عالم نشود مجری فرمودهی او
کآنچه میخواست خدا، فاطمه اجرا میکرد
اول خاتمهی هر سفری پیغمبر
عزم دیدار حرمخانهی زهرا میکرد
باز میشد درِ جنات خدا بر رویش
تا درِ خانه به روی پدرش وا میکرد
مرتضی چشم خدا بود خدا را میدید
هر زمان بر رخ زهراش تماشا میکرد
::
گر نمیرفت برون حضرت حوا ز بهشت
اندر آن تا به ابد سیر چو حورا میکرد
بیش از این قدر که از همسری آدم داشت
نیست معلوم دگر مرتبه پیدا میکرد
لیک از آن روز که جبریل امین در بر عرش
مدحت فاطمه تقریر به حوا میکرد
گندمی خورده و آمد به جهان چون در دل
خواهش مادری حضرت زهرا میکرد
ترک اولی اگر این فایده را در بر داشت
کاش آدم همه دم ترک ز اولی میکرد
توبهاش تا که نیامیخت به نام زهرا
بود بی فایده هر چند خدایا میکرد
خوشترین لحظهی ایام "مؤید" آن بود
که مدیح علی و فاطمه انشاء میکرد
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح
اکثر اوقات دختر مثل مادر میشود
ارث مادر عاقبت از آنِ دختر میشود
حضرت زهرا اگر انسیةالحورا بُوَد
دختر از این حیث با مادر برابر میشود
عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او
با حضورش خانهی حیدر معطر میشود
از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد
آبشار صبر را سرچشمهی کوثر میشود
نام زینب تا گره خوردهست با نام حسین
عشق تفسیری از این خواهر برادر میشود
(شمهای از داستان عشق شورانگیز)شان
از همه افسانههای عاشقی سر میشود
احسنالحال همه عشاق با امضای اوست
او بخواهد کربلای ما مقدر میشود
::
ذوالبیان ارثیهی بابا برای دختر است
با همین ارثیه او در کوفه حیدر میشود
در دفاعِ از حرم عباس درسی داده است
نیزه میگوید فقط این کار با سر میشود
تار و پود چادر مادر اگر خاکی شده
سهم دختر نقش آتش روی معجر میشود
آخر هر روضه و مدحی که از دختر شده
یاد مادر میکنند و صحبت از در میشود
✍ #سیدحسن_رستگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
در دورهای که کشتن دختر مبارک است
بی شک نزول سورهی کوثر مبارک است
آن دختری که ام ابیهاست آمده
پس ای رسول! مقدم مادر مبارک است
آیینهای برابر آیینهای دگر
میلاد نور چند برابر مبارک است
زهرا، بتول، فاطمه، صدیقه، طاهره
قند مکرر است و مکرر مبارک است
شکر خدا که او به کلامم قدم گذاشت
تشریف او به صفحهی دفتر مبارک است
✍ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮐﻮﺛﺮ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﮐﻮﺛﺮ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﺑﺎ ﺳﺮﻭﺩ ﻭﺣﯽ ﻣﺪﺡ ﺩﺧﺖ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﻣﺪﺡ ﺁﻥ ﻣﻤﺪﻭﺣﮥ ﻣﺤﺒﻮﺑﮥ ﺩﺍﻭﺭ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ ﻧﻪ، ﺑﺎ ﺩﻡ ﺣﯿﺪﺭ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﺯ ﺻﺪﯾﻘﮥ ﺍﻃﻬﺮ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩﺍﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﻣﺎﻩ ﻋﺼﻤﺖ ﺍﺧﺘﺮ ﺑﺮﺝ ﻫﺪﯼ ﺭﺍ ﻣﺪﺡ ﮐﻦ
ﺭﻭﺡ ﺍﺣﻤﺪ، ﻟﯿﻠﺔ ﺍﻟﻘﺪﺭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﺪﺡ ﮐﻦ
ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺑﺎﻍ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻭ ﺑﻬﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ
ﺩﯾﻦ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ
ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻓﺨﺮ ﻧﺒﻮّﺕ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ
ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ
ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺵ ﻧﻪ، ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ
ﺍﯼ ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻥ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﺣﺸﺮ ﯾﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺛﻨﺎﯼ ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻋﺠﺰ ﻣﺎ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ
ﮔﻔﺘﻦ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﺳﺖ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﻫﺴﺖﺁﻓﺮﯾﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺣﻤﺔٌ ﻟﻠﻌﺎﻟﻤﯿﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﻭ ﻋﺼﻤﺖ ﻭ ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﺩﯾﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﺁﺳﻤانﻬﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﺪﺍﻟﻠّﻬﯽ ﺩﮔﺮ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﻠﯽ، ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺒﻞ ﺍﻟﻤﺘﯿﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻤﺎﻝ ﺑﯽ ﻣﺜﺎﻝ ﮐﺒﺮﯾﺎ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻞّ ﺍﻧﺒﯿﺎ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﻓُﻠﮏ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﺎﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﺤﺸﺮ ﮐﺒﺮﯾﺎﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺣﻖ ﻣﺸﮑﻞﮔﺸﺎﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺮ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻟﻄﻒ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﻣﺤﻔﻞ ﺍﻓﻼﮐﯿﺎﻥ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺯ ﺭﺃﻓﺖ ﻫﻤﻨﺸﯿﻦ ﺑﺎ ﺧﺎﮐﯿﺎﻥ
ﺍﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﻗﺮﺏ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺟﻤﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﻣﺎﺕ ﺟﻼﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺍﯼ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻣﺤﻮ ﮐﻤﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺍﯼ ﻣﻼﯾﮏ ﺑﻨﺪﮤ ﺻﻒّ ﻧﻌﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺣﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺝ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﻫﻮﻥ ﻓﯿﺾ ﺑﯽ ﺯﻭﺍﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﻃﺎﻫﺮﻩ، ﺍﻧﺴﯿّﻪ، ﺣﻮﺭﺍﯾﯽ؟! ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪﺍﯼ
ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺻﺪّﯾﻘﻪ، ﺯﻫﺮﺍﯾﯽ؟! ﻧﻤﯽﺩﺍنم ﮐﻪﺍﯼ
ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺵ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺑﺎ ﮐُﻤﯿﺖ ﻭﻫﻢ ﺗﺎ ﺁﻧﺴﻮﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﺎﺧﺘﯿﻢ
ﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻀﻤون ﯾﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺳﺨﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﯿﻢ
ﺩﺳﺖﻫﺎ ﺑﺮ ﺭﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ
ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ؛ ﻏﺰﻝ، ﻗﻄﻌﻪ، ﻗﺼﺎﺋﺪ ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ
ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺣﻮﺭ، ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﯾﺎ ﻣﻠﮏ، ﯾﺎ ﻓﻮﻕ ﺍﯾﻨﺎﻥ؟ ﭼﯿﺴﺘﯽ؟
ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ؟ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ؟ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ؟ ﮐﯿﺴﺘﯽ؟
"ﻣﯿﺜﻤﻢ" ﯾﻌﻨﯽ ﮔﺪﺍﯼ ﺧﺎﻧﮥ ﺧﺸﺖ ﻭ ﮔﻠﺖ
ﻏﺮﻕ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﮔﻨﻪ، ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺳﺎﺣﻠﺖ
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت
احمد ازو، پیام جهان آفرین گرفت
یعنی: برای فاطمه، یک اربعین گرفت
شکر خدا، که گلبن احمد به گل نشست
ز انفاس دوست، باغ محمد به گل نشست
روزی که مکه، عطر پر جبرئیل داشت
در سر، اَمین وحی، هوای خلیل داشت
بهر خدیجه، مژده رب جلیل داشت
صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت
بر خاتم رسل، سخن از سلسبیل گفت
بس تهنیت ز جانب حق، جبرئیل گفت
گفتا که حق، دعای تو را مستجاب کرد
شام تو را ، جَنیبهکش آفتاب کرد
نامی برای دختر تو انتخاب کرد
وآن را ز لطف، زیور و زیب کتاب کرد
ز آن در نُبی خدای تو نامید کوثرش
تا بیوضو کسی نبَرد نام اطهرش
ای گلبُنی که یاس تو، عطر بهشت داشت
سر بر خطَت مُدام، خط سرنوشت داشت
مریم، کمی ز مِهر تو را در سرشت داشت
کآن قدر اعتبار به دیر و کنشت داشت
تو عصمت خدا و بهشت محمدی
تو مفتخر به امابیهای احمدی
ای اسوۀ محبت و، ای مظهر عفاف!
ای روز و شب فرشته به کوی تو در طواف
ای بوده با صفات خدایی در اتّصاف
نامی اگر به جاست ز سیمرغ و کوه قاف
درک مقام توست که امکانپذیر نیست
ورنه تو را به عالم امکان، نظیر نیست
شادابی حیات، ز انفاس فاطمهست
دور فلَک، ز گردش دستاس فاطمهست
فضه، خجل ز دست پر آماس فاطمهست
از گل لطیفتر دل حساس فاطمهست
قلب رسول، شیفته زندگانیاش
جان علی، فریفته مهربانیاش
گفتی از او مدینه مُنوّر شود که شد
از عطر ناب یاس، معطر شود که شد
جاری به دهر، چشمه کوثر شود که شد
میخواست حق که خصم تو اَبتر شود که شد
دنیا پر از ذَراری زهرای اطهر است
والله، جای گفتن الله اکبر است!
ما شاعران به قافیه پرداختیم و بس!
عمری به وَجهِ تسمیه پرداختیم و بس
از متن، هی به حاشیه پرداختیم و بس
از تو فقط به مرثیه پرداختیم و بس
باید اگر معارف ناب تو زنده کرد
کی میتوان به فاطمه گفتن بسنده کرد
ما بهرهای ز فیض تو اغلب نداشتیم
انگار جز فدک ز تو مطلب نداشتیم
آگاهی از معارف مذهب نداشتیم
کاری به کار عزّت مکتب نداشتیم
ترسم از آن که کار، برادر! بَتَر شود
وز این که هست، فاطمه مظلومتر شود
اینک که هست امت اسلام در خطر
بحرین در محاصره و شام در خطر
بیتالحرام باز از اَصنام در خطر
حج و منا و مشعر و احرام در خطر
چشم امید شیعه به بیداری شماست
زهرا در انتظار وفاداری شماست
روزی که یاس فاطمه تکثیر میشود
اسلام در زمانه فراگیر میشود
عالم پر از شمامۀ تکبیر میشود
دنیایی از مکاشفه تصویر میشود
آید ندا که کعبۀ مقصود میرسد
از گرد راه، مهدی موعود میرسد
✍ #محمدعلی_مجاهدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
تا به این دنیا میآیی، آیه نازل میشود
از پدر دل میربایی، آیه نازل میشود
عقل میخواهد بداند کیستی، بیچاره عقل!
عشق میپرسد کجایی، آیه نازل میشود
در شب معراج، احمد بی تو دلتنگ علی است
با صدایی مرتضایی آیه نازل میشود
در دل شب، نالۀ الجارُ ثمّ الدّارِ کیست،
کز حریم کبریایی آیه نازل میشود؟!
در شب قدر خدا، از مرکز اللهُ نور
با تمام روشنایی آیه نازل میشود
سفرۀ افطار پهن است و کسی در میزند
در به رویش میگشایی، آیه نازل میشود...
✍ #مهدی_جهاندار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
امروز روز عید هستی آفرین است
عیدی که از هست آفرینش آفرین است
امشب به فُلک آفرینش نوح دادند
بار دگر بر جسم احمد روح دادند
نوری که از سیب بهشت آن شب درخشید
امشب به چشم آفرینش نور بخشید
ای چار سادات بهشت اینک کجایید؟
کلثوم، ساره، آسیه، مریم بیایید
چون اختران امشب به گرد ماه باشید
پروانهی شمع رسول الله باشید
اطراف آن پاکیزه مادر را بگیرید
تطهیر و قدر و نور و کوثر را بگیرید
قرآن روی دست احمد را ببینید
در دامن احمد محمد را ببینید
پیغمبر و زهرا و حیدر یک وجودند
روز ازل تصویر یک آیینه بودند
این هر سه یک نورند و دارای سه اسماند
در اصل یک روح مجرد در سه جسماند
ای روح پاک و جسم پاکت آسمانی
ای مصطفی را صورتت "سبع المثانی"
دست تو بالای سر خلق دو عالم
پایت به چشم حاملان عرش اعظم
تو آسمان آسمانها در زمینى
محکمترین رکن امیرالمؤمنینى
وصف تو از قول نبی «روحی فداها"ست
تطهیر و قدر و کوثر و یاسین و طاهاست
دست تو دست کبریا در آستین است
اعضای تو اعضای ختم المرسلین است
چشم تو در چشم محمد «حا و میم» است
ابروت «بسم الله رحمان و رحیم» است
آدم چو در امواج غم نام تو را گفت
ذات الهی توبه او را پذیرفت
تو کیستی که عقل کل گوید فدایت
یا دست بوسد یا که خیزد پیش پایت
تو کیستی که روز و شب ختم نبوت
کرده زیارت خانهات را پنج نوبت
تو کیستی که ذات حق خوانده عزیزت
اعجاز مریم آید از دست کنیزت
تو کیستی؟ من کیستم تا از تو گویم؟
گیرم دهان خویش از کوثر بشویم
آخر چه گویم تا نریزد آبرویم
طوطی شوم تا هرچه گویی من بگویم
در حشر امت هرچه دارند از تو دارند
پیغمبران هم بانگ یا زهرا برآرند
آید ندا از جانب ذات الهی
محبوبهام! از من طلب کن هرچه خواهی
گو خلق را بر عصمت و پاکیت بخشم
بر وصلههای چادر خاکیت بخشم
امروز در بین خلایق داوری کن
هم اولیا، هم انبیا را مادری کن
آن روز باشد روز داد زینبینات
آن روز خون جوشد ز رگهای حسینت
آن روز حکم از خالق یکتا بیاید
هرکس که زهرایی است با زهرا بیاید
روزی که امتها ز دوزخ میهراسند
هم فاطمه هم شیعهاش را میشناسند
آتش کجا و ما کجا؟ کی باور ماست
ما با همه گفتیم زهرا مادر ماست
روز قیامت روز وانفساست فردا
ای وای بر آنکس که بی زهراست فردا...
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
گفتـنـد وزن و قافیــه تعطیـل میشود
قحطـی اسـتعاره و تمثـیل میشود
قوت گرفت شایعه میگفت بعد از این
هر صورتی به آینه تحمیل میشود
حتـی خبـر رسـیـد کـه از سردی هـوا
گـلدسـته چـند ثـانـیه قندیل میشود
پرکار تا نود درجه رفت ناگهان
مژده! شعاع دایره تکمیل میشود
یک حوریه به قالب انسان حلول کرد
از این حلول هر چه که تشکیل میشود
در مصرعی خلاصه کنم حرف خویش را
زهرا به قلب فاطمه تنزیل میشود
از آن شبی که روی زمین کردهای نزول
هر آیه با شئون تو تحلیل میشود
تو چشمۀ شگفتی و انجیر میدهی
تحریف قطرههای تو انجیل میشود
گاهی درخت میشوی و میوههای تو
خامش غذای سفرۀ جبریل میشود
تو سیب میشوی و تو را میل میکند
سرخی گونههاش که تکمیل میشود
تو میشوی خدیجه و او با وجود تو
حس میکند به آمنه تبدیل میشود
وقتی شما شدی نخ تسبیح قطرهها
هم مشرب فرات، لب نیل میشود
وقتی تو ای الهه دریا غضب کنی
ماهی بالدار، ابابیل میشود
طفل تو مبدا همۀ اتفاقهاست
هر سال با حسین تو تحویل میشود
این شعر را ببخش اگر تو زیاد داشت
خانم غزل بدون تو تعطیل میشود ...
✍ #سیدرضا_جعفری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
آن شب زمين مكه بر خود ناز میكرد
با ناز خود درهاى رحمت باز میكرد
آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود
گوياى تكبير بلال از هر طرف بود
آن شب شفق در باغ دلها لاله میكاشت
آن را به عشق يار هجده ساله میكاشت
آن شب سحر سجاده ى دل باز میكرد
قامت به قدقامت، مودّت ساز میكرد
آن شب فلق، شعر گل مهتاب میخواند
از بهر غم، شادى، حديث خواب میخواند
آن شب سپيده جامه بر تن چاک میكرد
گرد ملال از روى احمد پاک میكرد
آن شب زمان چرخ و فلک را تاب میكرد
كلک قضا لوح قدر را آب میداد
آن شب زمين آبستن شور و شعف بود
غواص دل، آمادهی صيد صدف بود
آن شب منا شعر مباركباد میخواند
زيبا سرودِ آن شبِ ميلاد میخواند
آن شب به مادر از بهشت و حور میگفت
از مرگ ظلمت در ديار نور میگفت
آن شب زنان مكه بر او پشت كردند
از او بريدند و نكوهش مشت كردند
آن شب درّ ناسفتهاى ، بحر كرم سفت
طفلى كه بودش در رحم با او سخن گفت
آن شب ميان آن دو اسرارى مگو بود
وقت شكوفايى نخل آرزو بود
آن شب سحر آهنگ شادى ساز میكرد
در را براى صبح صادق باز میكرد
آن شب خديجه بود و آه جانگدازش
لطف خداى مهربان و سوز و سازش
آن شب بهشتى بانوان امداد كردند
با يارى خود قلب او را شاد كردند
آن یک به دستش ساغرى آكنده از مُل
آن یک برايش سندس و استبرق و گل
آن یک برايش باده در پيمانه میكرد
آن یک پريشان گيسوانش شانه میكرد
مريم به گوشش آیهٔ انجيل میخواند
آسيه بهرش داستان نيل میخواند
سارا برايش عود و عنبر دود میكرد
او را مهيا بهر یک مولود میكرد
ناگه خدا از راز هستى پرده برداشت
آهنگ فتح نور، در شهر سحر داشت
تا مصطفى را ابتران، ابتر نخوانند
شعر هجا در وصف پيغمبر نخوانند
ام القرا، آيينه دار نور گرديد
چشم كج انديشان عالم كور گرديد
كون و مكان را ذات حق زيب و فرى داد
بر خاتم پيغمبرانش دخترى داد
آن هم چه دختر نازنين و ناز پرور
دختر نه بلكه بر يتيم مكه، مادر
بالاتر از او بين زنها دخترى نيست
در امتحان همسرى شد نمرهاش بيست
هر تار مويش آيهی حبل المتين است
بر حلقهی انگشتر خاتم، نگين است
آمد به دنيا عصمت كبراى سرمد
ام الائمه، فاطمه، ام محمد
آمد به دنيا شاهكار كلک خلقت
گنجينهی شرم و حيا و كان عصمت
آمد به دنيا آنكه نورش منجلى بود
معراج احمد بود و منهاج على بود
آمد به دنيا آنكه هستى هست مستش
از مستى هستى بشر شد پاى بستش
گر او نبودى، هستى عالم نبودى
مشهودى از آب و گل و آدم نبودى
گر او نبودى زندگى بى محتوا بود
در پردهی ابهام، آيات خدا بود
او رحمتى بر رحمة للعالمين است
او زينت آيات قرآن مبين است
بر جسم ختم الانبيا روح است زهرا
بر كشتى عدل على نوح است زهرا
آیينه دار نهضت پيغمبر است او
بهر پدر دلسوزتر از مادر است او
مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر
ساقى على هست و على را اوست كوثر
شرمنده از نور جمالش آفتاب است
درس نخستين بر زنان حفظ حجاب است
لبهاى ختم الانبيا بوسيد دستش
پيمانهی صبر على گرديد مستش
از بسكه داده ذات حق قدر و مقامش
قد قامت احمد بوَد از احترامش
بى فاطمه، نام نبى معنا ندارد
فرقى على با حضرت زهرا ندارد
✍ مرحوم #ژولیده_نیشابوری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
كو آن كه طی كند شب عرفانی تو را
شاعر شود حقیقت نورانی تو را
این رودها كه همسفر بیقراریاند
تحسین نمودهاند خروشانی تو را
با صد هزار شاخه گل یاس هم بهار
همپای نیست عطر گلستانی تو را
وقت عبادت آیهای از نور میشوی
تا عرش میبرند چراغانی تو را
تسبیح كردهاند خدا را فرشتگان
تا دیدهاند جلوه سبحانی تو را
باید فرشتگان پی درك فصاحتت
از بر كنند متن سخنرانی تو را
اندوه رنجهای تو با آن مساحتش
پُرچین نكرد صفحه پیشانی تو را
هجده گل از حیات جهان چید دست تو
ای باغهای خرم توحید، مست تو
این چشمهها بدون تو آب روان نداشت
این دشتها بدون تو طبع جوان نداشت
بهتر ز یاسهای تو نُهچرخ گل ندید
بهتر ز دودمان تو هفتآسمان نداشت
ای مهربانتر از همه شهر با علی
ای آن كه چون تو شهر علی مهربان نداشت
نُه سال با تو چشم علی روی غم ندید
نُه سال جز تو قلب علی همزبان نداشت
نُه سال جز تو مادر گلها كسی نبود
نُه سال جز تو باغ علی باغبان نداشت
نُه سال سفرههای فقیران شهرتان
جز با تنور بخشش این خانه نان نداشت
بانو! مدینه عطر شما را گرفته بود
اما چرا كسی خبر از قبرتان نداشت
باشد ولی ز خاك بهار تو باقی است
در باغ یاس عطر مزار تو باقی است
عزم شما مبارزه از سر گرفته بود
تصمیم بر جهاد مكرر گرفته بود
لشكر شد اشكهای شما در مصاف خصم
وقتی شرار فتنهگری در گرفته بود
آن روز تیغ خطبه تو آبدیده بود
حال و هوای حمله به خیبر گرفته بود
آن روز واژههای شجاع تو در نبرد
جان از جوان و دل ز دلاور گرفته بود
زینب كه خطبههای سراسر حماسه خواند
این درس را، ز مكتب مادر گرفته بود
ای مادر شلمچه! امید شهادتم
در پشت روضههای تو سنگر گرفته بود
دلخستهام، طراوت كارونم آرزوست
لیلای جان! جزیره مجنونم آرزوست
برداشت دست حق ز رخ شب نقاب را
حس كرد باز پنجرهها آفتاب را
بیدار گشتهایم و دلآشفته دشمنان
دیگر مگر به خواب ببینند خواب را
باید امید داشت به فردای پرغرور
باید فزون نمود در این ره شتاب را
گفتا به حق تجلی نور خمینی است
هر كس كه دید رهبر این انقلاب را
فریاد میزنیم در این شور بیكران
«عجّل علی ظهوركَ یا صاحب الزمان»
✍ #جواد_محمدزمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
نسیم می وزد و باده خوشگوار شده
گلی شکفته که سرچشمهی بهار شده
حضور خاکی رب است در مدار زمین
که با تولد یک زن ادامه دار شده
کسی که از تبعات وصال و هجرانش
خوش است فرش؛ ولی عرش سوگوار شده
کسی که شرط وجود پیامبر حتی
به شرط بودن او صاحب اعتبار شده
به گرد قامتش امواج نور خیمه زده
به زیر هر قدمش کهکشان غبار شده
عیان شده است که سرّ نهان خلقت کیست
پس از تو گفت خدا داستان خلقت چیست
نوشت اوّل دفتر از ابتدا زهرا
از ابتدای ازل تا به انتها زهرا
از آن زمان که ندانیم تا نمیدانیم
همیشه و همه اوقات و هر کجا زهرا
و خواست تا بنویسد نبی، علی، حسنین
خلاصه شد همه در یک کلام، با زهرا
و حرف تا که به اینجا رسید فهمیدم
که بود و هست همه کارهی خدا زهرا
چرا که منحصراً خلقت چنین نوری
فقط برای خودش بوده است تا زهرا ...
میان عرصهی میقات پای بگذارد
و حق ز آینهی خویش پرده بردارد
که رو کند سند افتخار خلقت را
نشان دهد به همه شاهکار خلقت را
به مهر و ماه و سپهر و فلک بفهماند
دلیل گردششان بر مدار خلقت را
کسی که جز خودش و احمد و علی نشناخت
کنیز عرشی پروردگار خلقت را
در آن زمان که زمانِ زمان به سرآید
و بین حشر ببندند بار خلقت را
خدا ندا کند: ای فاطمه حبیبهی من
بیا به سر برسان انتظار خلقت را
بیا که عرصهی محشر برایت آماده است
بگیر دست خودت اختیار خلقت را
که جن و انس بفهمند کار ما با توست
تمام هستی مایی، فقط خدا با توست
به اوج شأن و مقامت سری نمیآید
کسی نیامده و دیگری نمیآید
دلیل ختم نبوّت نبوده بابایت
پس از ظهور تو پیغمبری نمیآید
شنیدهایم که در صورت نبودت هم
برای همسر تو همسری نمیآید
به قامت تو فقط مادری برازنده است
به مهربانی تو مادری نمیآید
قدم گذار به محشر که تا نیایی تو
برای خلق شفاعتگری نمیآید
نگات مور وجود مرا سلیمان کرد
یهود را نَفَس چادرت مسلمان کرد
تو و صفات تو را هر چقدر سنجیدیم
و هر چه در دل این بیکرانه چرخیدیم
به انتهای تو راهی نیافتیم اصلاً
در ابتدای تو مانده تو را نفهمیدیم
نبی نبود، علی هم نبود، تو بودی
و ما کنار خدا جلوهی خدا دیدیم
حضور گرم تو یک روز هم زیادی بود
برای ما که کنارت دمی نتابیدیم
همین که سایهی تو سایه سار این دنیاست
همیشه گرم نگاه زلال خورشیدیم
بهشت میشود آنجا که تو نگاه کنی
نگاه کن که مرا باز رو به راه کنی
زکُنه ذات تو این عقل کم چه میفهمد
شب سیاه دل از صبحدم چه میفهمد
زبانِ از تو سرودن فقط زبان خداست
شکوه وصف تو را این قلم چه میفهمد
به بندگی تو بیخود نکرده فخر، خدا
نماز از قدم پر ورم چه میفهمد
سه روز نان خودت را به دیگران دادی
بپرس از کرم، از این کرم چه میفهمد
بپرس دختر پیغمبر خدا امّا
چنین غریب چنین بی حرم؛ چه میفهمد؟!
من از نسیم معطر به یاس فهمیدم
«حضور مادریات را شلمچه میفهمد
شده است نام تو سربند هر جوان شهید
تبسم تو تسلّای مادران شهید»
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
خدا از عرش نازل کرد رودِ کوثر خود را
به دریا داد کامِ تشنهی پیغمبر خود را
زمین پرواز کرد از خاک تا افلاک، با زهرا
تماشا کرد با ناباوری دور و بر خود را
نه؛ او دنیا نیامد؛ بلکه دنیا رفت پابوسش
به عالم داد چندی افتخار محضر خود را
صدای صور اسرافیل غیر از ذکر زهرا نیست
خدا رو کرده قبل از آفرینش محشر خود را
میان رحلِ دستش بوسه مینوشید از کوثر
پدر وقتی که میبوسید روی دختر خود را
یتیمی سخت بود؛ اما به پایان آمد این سختی
یتیمِ مکه در آغوش دارد مادر خود را
پدر میگفت میدانی دلیلِ خلقتم هستی؟!
تکان میداد زهرایش به آرامی سر خود را
نگاهش رونما میداد و مروارید میبارید
امیرالمؤمنين تا دید روی همسر خود را
و زهرا و علی آیینههای روبروی هم
به قاب چشمِ هم دیدند وجه دیگر خود را
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
از آسمان طراوت باران نزول کرد
اسرار وحی، خانه به قلب رسول کرد
او روزه بود و سیب بهشتی حلول کرد
آری، خدا عبادت او را قبول کرد
یک چله سجدهی سحر او نتیجه داد
سرمایهای عظیم خدا بر خدیجه داد
امروز، روز کوری آن قوم ابتر است
توحید در تلاوت آیات کوثر است
«فَصّل» یا رسول که هنگام «وانحر» است
روز طلوع دختر دین، روز مادر است
داده خدا به آنکه ز یوسف ملیحتر
طفلی که سجده برده بر او یازده قمر
ای آنکه بوسه زد لب خاتم به دست تو
شد پاک نام آب، مسلم به دست تو
حوا شده است محرم آدم به دست تو
باشد کلید خلقت عالم به دست تو
منظومهی زمان و زمین! اشفعی لنا
ای آسمان حبل متین! اشفعی لنا
بانوی آسمانی و بر فرشی از حصیر
با چرخ آسیای تو گردید چرخ پیر
تو دختر حرا شدی و همسر غدیر
خورشید روشن استی، از کور رو بگیر
تا از حجاب تو بدمد جلوهی شهود
تا نور چادر تو شود منجی یهود
یاس بهشتی و به زمین در شکفتنی
سر تا قدم چو آیهی تطهیر روشنی
اسرار آفرینش والای هر زنی
مریم، اگر بتول شد از پاکدامنی
آری ولی به رتبه که زهرا نمیشود
خیرالنسای خلق دو دنیا نمیشود
در بخشش لباس عروسی نشانه بود
دریای جود و رحمت تو بی کرانه بود
نه سال خانهداری تو، عاشقانه بود
آن خواهش انار تو هم یک بهانه بود
میخواستی، به کورِ خرابهنشین رسد
میخواستی، طعام بهشت برین رسد
زهرایی و نماز تو انوار کردگار
حورایی و به جامهی انسیه آشکار
منصورهای و نصرت تو روح ذوالفقار
تو فاطمه شدی که پناهم دهی ز نار
ام الحسن که قامت صبرت قیامت است
ام الحسین و مکتب سرخت شهادت است
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#حاج_قاسم_سلیمانی
هوای تازهای از عرش، سرشار از وزیدن بود
و چشم «هل اتی» از نور «اعطیناک» روشن بود
نگو جای زنی در خانهی لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنهی ادراک خالی بود
عروس خانهی نهجالبلاغه، مادر حکمت
بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
همان که مادری کرده است طفل آفرینش را
همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را
همان نوری که میبخشید بر شبهای دنیا نور
همان صبحی که میتابید تا همسایههای دور
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیةالحورا که بر انسان شرافت داد
علیمه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا
نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا
شکوه لیلةالقدر است و امالانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش، و ما ادراک ما زهرا
به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش
شهادت دسته گلهاییست در گلدان ایوانش
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستورهی معصومه ناموس خدا بوده
تواضع شاخهای پُر بار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد اینگونه
که زهرا خانهداری را شرافت داد اینگونه
دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش
علی مظلوم، اما ظالم از او واهمه دارد
علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد
علی را کاشفالهم، کاشف الغم؛ عشق زهرا بود
علی را با هزاران زخم، مرهم؛ عشق زهرا بود
خلاصه! حُسنهای عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانهی نور است و نورش حضرت زهراست
اگر "ام الولا" یک لحظه احساس خطر میکرد
دوباره چادر شبزندهدارش را به سر میکرد
خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود
خطر جاماندن اندیشهها از صبح صادق بود
اگر گهواره جنبان حسینش میشود سلمان
نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران
اگر که آب و آیینهست، پس روشنگری دارد
اگر امالجهاد است این! جهادی حیدری دارد
نیافتاد از قنوتش یک نفس «الجار ثم الدار»
که جوشید از قنوت پر قناتش چشمههای ثار
قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود
یکی از میوههای مستجابش حاج قاسم بود
✍ #رحمان_نوازنی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
دراین هوای خوب و، بارانیِ بهاری
وقت است آسمانا، برما کرم بباری
ساقی بیار باده، سرآمده خماری
بگذار تا گذارم، سجاده را کناری
برما ببخش یارا، از باب یادگاری
یا مرهم نگاهی، یا زخم ذوالفقاری
یا رحمة الوسیعه، یا دافع البلیه
یا باسط الیدین باللطف والعطیه
یا دائم العنایة مَنّاً علی البریه
عیدانۀ نزول مرضیة الرضیّه
انظر الی فقیرک فی هذه العشیه
مگذار عاشقان را در هرم بیقراری
شبهای غصه رفت و صبح سرور آمد
منشور شور آمد، شور شعور آمد
تا قلب قاب قوسین رمز عبور آمد
چون جانب خدیجه، طه ز طور آمد
سوی رسول پیک الله نور آمد
کوثر عطا نمودت پروردگار باری
بس که به سجده گفتی یا واهب العطایا
دریاب مصطفایِ، دلخسته را خدایا
حق هدیه کرده برتو محمودة السجایا
دادیم برتو دختر... نه منتهی المنایا
یعنی ابوالعجایب را دافع البلایا
او یکتنه سپاهِ شیر خداست آری
به به چه دلنوازی! به به چه چاره سازی!
چه کعبۀ لطیفی! چه عشق جانگدازی!
چه مهر دل فروزی! چه سرو سرفرازی!
به به چه عزّ و جاهی! چه نام پر ز رازی!
برخیز یا محمد! شکر خدا نمازی...
برپا بدار بهر این حُسن همجواری
به به نتیجه داده شیدائی خدیجه
آمد تمام عشق رؤیایی خدیجه
آمد انیس وقت تنهایی خدیجه
به به چه دلنواز است لالایی خدیجه
دارد به سینه شور غوغایی خدیجه
جان میکند فدای دلدار افتخاری
امشب از آسمانها بارد نوید رحمت
زهرا شکوه عصمت، زهرا کلید رحمت
قدر مقدرِ عشق، صبح سفید رحمت
زهرا پس از محمد، نام جدید رحمت
مهرش هرآنکه دارد، دارد امید رحمت
با اهل او ندارد هرگز جحیم کاری
یوم النشور فردا وقت جزا محمد!
در لحظهی ظهورِ عدل خدا محمد!
گویند اهل محشر واویلتا محمد!
هنگامۀ عبور خیرالنساء محمد!
از اولیاء گرفته تا انبیا... محمد!
دارند سوی زهرا چشم امیدواری
ما نیز برعطای زهرا امیدواریم
یکریز بیقرار بانوی بیقراریم
دلخسته و خراب یک ماه بی مزاریم
هرچند که سیاه و زشت و تباه و تاریم
اما ز کردههای خود سخت شرمساریم
مگذار تا بمیریم با درد شرمساری
مادر چقدر فکر حال من و شما بود
شبهای جمعه غرق گریه در التجا بود
خواهان راحتی عشاق مرتضی بود
او لطف کرد و کار امثال ما جفا بود!!
گاهی گناه کردیم، آخر کجا روا بود؟
خیر کثیر یعنی: لطف همیشه جاری
هرچند غرق غفلت... جمله گناه کاریم
تاهست عشق زهرا، سرشار افتخاریم
بر عرشۀ سفینه، شکر خدا سواریم
در خیمۀ حسینی، دائم حسن مداریم
سرمایه جز ولای مولا علی نداریم
شادیم از این غنا و مستیم از این نداری
عمریست بینوای ایل وتبارتانم
همواره بیقرار و بیمار و زارتانم
دلتنگ بوسهای بر، سنگ مزارتانم
اینجا پی شما و محشر کنارتانم
هنگام مرگ، مادر... در انتظارتانم
ازمن مگیر فیض این چشمانتظاری
مرضیّهای و از ما ایزد رضاست با تو
دلهای عاشقانت حاجت رواست با تو
از دام درد و غصه، قلبم رهاست با تو
از آتش عذاب دوزخ جداست با تو
هستی پر از نوای شیر خداست با تو
دست تو عالمی را کرده علی نگاری!
بسکه علی نوشتی، بس که علی سرودی
اول شهید راهِ، شیر خدا تو بودی
تو رنگ سبز شیعه، تو سرخی و کبودی
با سینۀ شکسته، تا عرش پرگشودی
دستی برآر بلکه از ره رسد به زودی
فریاد انتقام صمصام تک سواری
✍ #مجتبی_روشن_روان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
همان زمان که در آفاقِ عرش، دیده شدی
برای قصهی لولاک، برگزیده شدی
تو میوهی ملکوتی که در شب معراج
به اذن حضرت پروردگار، چیده شدی
گذاشت، آینه را روبروی وجه خودش
قلم به دستِ خدا بود و تو کشیده شدی
تو شاه بیت غزلهای آفرینشی و ...
به شاعرانهترین شکل، آفریده شدی
به دستخط خدایت ادامهدار شدی
هِجا هِجای تو تکثیر شد قصیده شدی
به خاطرت همهی عرش را مزیّن کرد
بهشت، جامهی سبزی که داشت بر تن کرد
تو آمدی همهی عرش ریسه بندان شد
تو خنده کردی و نور فلک دوچندان شد
زمین بهشت برین و؛ بهشت، زهرایی
به یمن آمدن تو هم این و هم آن شد
تمام عرش، برایت بداهه میگفتند
تو آن قصیدهی نابی که شعرباران شد
خدا به خاطر نامت سه بیت نازل کرد
سه آیهای که تمام وجود قرآن شد
برای مدح تو جبریل ، آمد از ملکوت
نگاه کرد، به چشم تو و غزلخوان شد
سلامِ ما و سلامِ خدا عَلَی الْکوثر
سلام بر تو و بابای تو اَباالْکوثر
سلام، کوثر جاری شده به جان زمین
سلام، انسیه؛ ای «حوریهنشان» زمین
خدای تو به زمین دوخت، آسمانها را
به عشق آمدن تو ای آسمان زمین !!
شب ولادت تو آفتاب میتابید
به وقتِ نور تو تنظیم شد زمان زمین
برای مدت هجده بهار هم که شده
خدا گذاشته منت به ساکنان زمین ...
که شاید از تو بگیرند، درس آدمیت
از آسمان تو رسیدی به امتحان زمین
هزار حیف، که مردود شد زمینِ خدا
همان دمی که پر از دود شد زمینِ خدا
زمین نداشت لیاقت که تو در آن باشی
اراده کرد، خدا که در آسمان باشی
قرار بود، زمین خانهی خودت باشد
نخواستند و بنا شد که میهمان باشی
بهشت، زیر قدمهای توست مادرجان !
خدا نخواست که بین زمینیان باشی
تو گنج مخفی پروردگار میمانی
اراده کرده که بانوی بینشان باشی
به عشق «اَشْهَدُ اَنّ عَلی وَلیُّ الله»
خودت نخواستی اصلاً که در اذان باشی
قسم به نام تو بانو؛ قسم به نام علی
علی تمامِ تو بود و تو هم تمامِ علی
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#حاج_قاسم_سلیمانی
این لیلۀ قدر است که در حال شروع است
ماه است و درخشندهتر از صبح طلوع است
دریاست و در شور قیام است و رکوع است
آرامش طوفانی او عین خشوع است
حَوراست و سجادهاش از بال فرشتهست
با هر مَلَکی تحفهای از باغ بهشت است
یا فاطمه کیفَ اَصِفُ حُسنَ ثنائک
تو قدری و روح همه حَلَّت بفنائک
در دست تو سررشتۀ تسبیح ملائک
در خانۀ تو گرم طوافاند یکایک
این خانه همان کعبۀ آمال ملَک بود
گهوارۀ فرزند تو از بال ملَک بود
از درک بشر منزلت توست فراتر
تفسیر کند قدرِ تو را سورۀ کوثر
با شوق بهشت آمده هر بار پیمبر
تا بوسه به دست تو زند، بوسۀ دیگر
لبریز تبسم شده چشمان محمد
با یا اَبتا گفتنت ای جان محمد!
با خندۀ تو خانه شده باغ گل یاس؟
یا عطر بهشت است چنین میشود احساس
از چشم تو افتاده درخشانتر از الماس
دست تو پر از پینه شد از گردش دستاس
بر چادر تو وصله زد امروز قناعت
تا روز قیامت شود اسباب شفاعت
هر گوشهای از خانۀ تو قبلهنما بود
هر روزِ تو تفسیری از آیات خدا بود
دیدیم چراغی که به این خانه روا بود،
خورشید فروزندۀ شام فقرا بود
از دست تو رزقی که رسد رزق طهور است
یک لقمۀ نان نیست فقط، لمعۀ نور است
بارانی و بخشندهتر از ابر بهاری
تا بر لب مولا گلِ لبخند بکاری
نُه سال نیامد به لبت خواهشی آری
نَه طاقت شرمندگیاش را تو نداری
یک خندۀ او را نفروشی به جهانی
نَه، عشق ندارد بهجز این خانه نشانی
با عشق تو ما فاطمیونیم در این راه
بر پرچم ما نقش «علیّاً ولی الله»
صد لاله شده نذر تو و راه تو ای ماه
هر لاله چراغی شد و تابید چو مصباح
در دستِ سلیمانی ما بیرق نور است
این فجر، پر از رایحۀ صبح ظهور است
این عطر بهار است به هر خِطّه وزیده
«از خون جوانان یمن لاله دمیده»
این لشکر صبح است که تا شام رسیده
تا سر بزند از افق غزّه سپیده
آزاد شود قدس، به تکبیر و تَبارَک
جبریل بخواند «وَ رَفَعنا لَکَ ذِكرَک»
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
القصه باز قاصدک خوش خبر رسید
جبریل باز با خبری تازه سر رسید
آورده است وحی! که بی چون و بی چرا
بنشین به چله بار دگر گوشهی حرا
آورده است وحی! که خلوت کن ای رسول
حالی دوباره ترک جماعت کن ای رسول
از خلق رو بگیر که حکم خداست این
با دوست خو بگیر که حکم خداست این
::
اینک محمد ست که شیدا و بیقرار
با پای سر به سوی حرا گشته رهسپار
میگفت من چه گویم اگر عزم، عزم اوست
هر جا که چشم وا بکنی بزم، بزم اوست
جانم هماره تشنهی دیدار و صحبت است
جز روی او مرا به تماشا چه حاجت است!
خیری نهفته! در پس این چله بی گمان
خیری شبیه بارش رحمت از آسمان
القصه باز! قاصدک خوش خبر رسید
طی شد زمان خلوت و چله به سر رسید
گویی دوباره وقت بشارت رسیده است
گویی رسول باز به بعثت رسیده است
آورده جبرئیل چه آیاتی از بهشت
شیرینتر از همیشه چه سوغاتی از بهشت
سیبی که دستچین خدا بوده از ازل
دارد نهفته در دل خود یازده غزل
جان خدیجه را به لب آورده انتظار
چشمش به در که میرسد از راه بوی یار
این عطر احمد است که انگار پشت در...
آری محمد است که انگار پشت در ...
ای خندهات بهشت به خانه خوش آمدی!
بر صورتم شکفت جوانه! خوش آمدی
از دوری تو نیست عذابی عذابتر
از انتظار توست چه کاری ثوابتر ؟!
از اشک شوق ساحت چشمان من تر است
از هر چه بگذریم صدای تو خوشتر است
اینک! بزن دوباره صدایم رسول عشق
آوردهای چه هدیه برایم رسول عشق؟!
خوشبوتر از همیشه شدی، چیست ماجرا؟!
آوردهای چه بوی خوشی با خود از حرا!
این عطر سیب رایحهای آشناست!نه؟!
قدری شبیه بوی خوش مرتضی است!نه؟!
ای خندهات بهشت؛ به خانه خوش آمدی!
بر صورتم شکفت جوانه، خوش آمدی!
وقتی دل است کشتهی خال سیاه تو
چشمم چگونه سیر شود از نگاه تو
گفتی بناست تا که به اعجاز روشنی
در سینهام خدا بنهد راز روشنی
این راز روشنی که همان راز خلقت است
با من عجیب نیست اگر گرم صحبت است
::
با من چه خوب دختر من! گرم صحبتی
والله، مادری تو دارد سعادتی
شکر خدا که محرم تنهاییام شدی
تسکین درد و مرهم تنهاییام شدی
از من اگر زنان قریشی گسستهاند
قلب مرا نه! حرمت خود را شکستهاند
حس میکنم تورا و نفس میکشم تورا
لبریزم از خدا و نفس میکشم تورا
حتی شبی نخفتهام از شوق دیدنت
تنها نه من شکفتهام از شوق دیدنت!
هستند بیقرار تو ای نفس مرضیه
کلثوم و ساره، مریم عمران و آسیه
القصه باز وقت بشارت رسیده است
هنگامهی شگفتی و حیرت رسیده است
این راز خلقت است که اینک عیان شده است
شوری به پاست، ولوله در آسمان شده است
در ساق عرش وه که چه سوری گرفتهاند
در خانهی رسول چه شوری گرفتهاند
کلثوم و ساره، مریم عمران و آسیه
گرد سر خدیجه به طوفند و تلبیه
ده حور از بهشت به تهنیت آمدند
ده حور از بهشت به این نیت آمدند
تا پر کنند کاسهی چشمان خویش را
از نور کوثری که فرستاده کبریا
در جامهای سپیدتر از چهرهی رسول
پیچیدهاند جان تو را زهرهی بتول
ای بضعة الرسول! به دنیا خوش آمدی
راضیه، زهره ،انسیه ،حورا خوش آمدی
کام تو را گشود، محمد به بوسهای
غم از دلش زدود محمد به بوسهای
بر لب جز ان یکاد نمیکرد زمزمه
از بس که بود روی تو چون ماه فاطمه
باید که از نگاه محمد تورا شناخت
از خشم و از تبسم احمد تورا شناخت
دارد به صدق! خصم تو این گفته را قبول
تنها صدیقه بود، جگر گوشهی رسول
باید به وقتش از غم جانکاه تو نوشت
از قلب خون و سینهی پر آه تو نوشت
از میخ و شعله و در و دیوار ! ... بگذریم
وقتش کنون نیامده بگذار بگذریم !
✍ #سیدجواد_میرصفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
بر عالم سرما زده گرما دادند
خورشيدترين! تو را به دنيا دادند
با سجده و سجاده چهل روز گذشت
تا عاقبت آن سيب خدا را دادند
مفهوم حقيقی حياتی بانو!
با تو به زمين معنی و معنا دادند
تا اينكه به سوی آسمانها بپريم
با نام شما به بالمان پا دادند
بامعجزهی كنيز چشمان شما
هی مرده گرفتند و مسیحا دادند
ای قبلهی لبهای محمد، زهرا
سر سبزی طوبای محمد، زهرا
تسبيح خدا كه از ازل میكردی
سجده به هو عزوجل میکردی
در لحظهی ناب سحر هر جمعه
ياد همهی اهل محل میكردی
با شهد نگاه مهربانت هر روز
تلخی زمانه را عسل میكردی
لبخند كه میزدی همه غمها را
در چشم علی چه زود حل میكردی
يک دست به آسياب سنگی با درد
با دست دگر بچه بغل میكردی
زحمتكش خانهی علی! يا زهرا
مهتاب شبانهی علی! يا زهرا
تو فاطمه هستی و كسی كوثر نيست
از رتبهی قدسی تو بالاتر نيست
تا روز ابد اگر بماند دنيا
غير از تو كسی همنفس حيدر نيست
ای شأن نزول همهی آيينها
بیمعرفت مهر تو پيغمبر نيست
هر روز میآيد دم در بابايت
يعنی احدی از گل من بهتر نيست
اين واجب عينی است ببوسد دستت
اين مهر پدر به ناز يک دختر نيست
يعنی كه تویی بانی خلقت زهرا
يعنی كه تويی راه سعادت زهرا
ای بال و پر فرشتهها دور و برت
اي حور زمين كه آسمان زير پرت
با پای ورم كرده سر سجاده
هرگز نشود ترک دعای سحرت
صد بار شنيده شد كه پيغمبر گفت
ای روی دو پهلوم فدايت پدرت
خرمای بهشتی تورا میخواهد
اين معتكف دائمی پشت درت
تا حشر بماند به دل دنيامان
غمنامهی اين زندگی مختصرت
ای نالهی جانسوز مدينه! زهرا
خاكستر تو مانده به سينه! زهرا
بیتو همهی باغچههامان زردند
از داغ و غم دوشنبهها دل سردند
از روز سقيفه تا كه بازوت شكست
بر حرمت اين خانه بلا آوردند
با ضربهی يک غلاف بیشرم و حيا
ای وای بميرم چه كبودت كردند
تو رفتی و مادران اين داغ هنوز
مارا به بهانهی غمت پروردند
حالا همهی قبيلهات در به درند
كی در حرم امن تو بر میگردند
عجل لوليک تو بخوان! يا زهرا
اي مادر صاحب الزمان! يا زهرا
✍ #عليرضا_لک
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
شنیده میشود از آسمان صدایی که...
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...
نبود هیچ کسی جز خدا، خدایی که...
نوشت نام تو را، نام آشنایی که -
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیدهی نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش، واژه بر میداشت
چرا که روی زمین واژهی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژهها کشیده تو را
گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را
که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایهی آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند
کتاب زندگیات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکمالتکاثر بود
درون خانهی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابیطالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانهی مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به جان علی
از آسمان نگاهت ستاره میخواهم
اگر اجازه دهی با اشاره میخواهم-
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت، نشسته بنویسم
شکسته آمدهام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و این بار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توأیم
هنوز هم که هنوز است بیقرار توأیم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توأیم
کنار حضرت معصومه در کنار توأیم
فضای سینه پر از عشق بیکرانهی توست
"کرم نما و فرود آ که خانه خانهی توست"
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح
قسم به نور، نور فاطرالسماست فاطمه
هماره محرم حریم کبریاست فاطمه
قرة العین مصطفی، مطهرهست، طاهرهست
مسلماً مراد حق ز "إنما"ست فاطمه
برای درک شأن او همیشه عقل عاجز است
به فهم او نمیرسم "اولی الحجی"ست فاطمه
نیاورد شبیه او دوباره هیچ مادری
حبیب زاده و حبیبهی خداست فاطمه
مگر برای او چه قدر و شوکت و جلالتیست؟
که فاتح دل امیر لافتیست فاطمه
نوشتهام به حاشیه کنار شعر شهریار
همای رحمت علی مرتضاست فاطمه
محدَّثه؛ محدِّثه تو خود بخوان حدیث را
فضائلش فراتر از یکی دو تاست فاطمه
خدا به دست فاطمه به دادِ خلق میرسد
مَنِ اسْمُها دَوا وَ ذِکرُها شفاست فاطمه
پلی که پشت سر گذاشتم خراب کردهام
مگر هدایتم کند به راه راست فاطمه
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#شعر_پایداری
خیر کثیر حضرت کوثر که جاری است
عمری قرار هر تپش بی قراری است
چشمی که دوختم به رهش، چشم یاری است
از نفحهاش هوای زمستان بهاری است
گل در جوار فاطمه نیکوسرشت شد
دی ماهمان به برکتش اردیبهشت شد
تا عطر کوثرانه بگیرد بهارمان
در دست اوست گردش لیل و نهارمان
دنیا بدون او که نیاید به کارمان
تقدیم حضرتش همه دار و ندارمان
بانی فیض و برکت هر سال فاطمهست
آئینهی محول الاحوال فاطمهست
زهرا همان صبیهی پیغمبرآفرین
زهرا همان مطهرهی حیدر آفرین
زهرا یگانه والدهی شبّرآفرین
گفتا به خلق فاطمهاش داور: آفرین
هرجا قلم ز حضرت صدیقه یاد کرد
لولاک...را نوشت و بر آن استناد کرد
کمپانی عاجز است چنان نیّر و فواد
درک بشر کم است و کمالات او زیاد
زهرا نگو، بگو که علمدار عدل و داد
تندیسی از مقاومت و مادر جهاد
بنیانگذار مشی و مرام حسینی است
یک جلوه نیز از جلواتش خمینی است
هستی پس از تولد او آبرو گرفت
باید برای بردن نامش وضو گرفت
روزی که داد سفرهی ما عطر و بو گرفت
رهبر که رزق کشور خود را از او گرفت...
...چشمش به دست حضرت زهرای اطهر است
جانم به این پسر که بدهکار مادر است
افلاک از او، ستاره از او، خاک و خشت از او
دارد زمین طراوت و عطر بهشت از او
دارم حلاوتی علوی در سرشت از او
بهتر ز من رضای مؤید نوشت از او
(اشکی بُود مرا که به دنیا نمیدهم
این است گوهری که به دریا نمیدهم
عمری بُوَد که گوشهنشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
در سینهام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینهی سَینا نمیدهم
سرمایهی محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمیدهم)
قالب شکست و با غزلی زیر و رو شدم
در اختیار ام ابیهاست هوش و دم
بی آبرو رسیدم و با آبرو شدم
تنها نه او که عاشق عشاق او شدم
در بزم انس؛ نوکر زهراست مونسم
من دستبوس تک تک سادات مجلسم
توفیق نوکری در این خانه قیمتیست
شیعه به نام مادر سادات غیرتیست
در هر دعای حضرت صدیقه برکتیست
این دور هم نشستن امروز نعمتیست
شعرم کشید زحمت حرف نگفته را
شاید تلنگری زند اذهان خفته را
دیروز شهر را تب بالا فراگرفت
هر کوچه را شمیم مسیحا فراگرفت
روح خدا زمین و زمان را فراگرفت
درس از مرام حضرت زهرا فراگرفت
آن ناخدا که در دل طوفان بلند شد
با اقتدا به شاه شهیدان بلند شد
بعد از خدا قسم به الفبای انقلاب
خون دادهاند ملت ما پای انقلاب
دیگر چه گویم از برکتهای انقلاب
ماییم و صبح روشن فردای انقلاب
این انقلاب مظهر الطاف مادر است
این مرز و بوم، کشور زهرا و حیدر است
امروز زیر سایهی دین پاگرفتهایم
از دشمن ابتکار عمل را گرفتهایم
در صدر فاتحان زمان جاگرفتهایم
امروز زهر چشم ز دنیا گرفتهایم
دیگر به ظلم ابرهه ما تن نمیدهیم
در معرکه مجال به دشمن نمیدهیم
پایان حکمرانی حکام ظالم است
با شعیان هرآنکه در افتاد نادم است
تنها علاج کار به دستان قائم است
آن قائمی که منتقم آل فاطمه ست
آنها که در سپاه ولیعصر لازماند
سیدرضی موسوی و حاج قاسماند
فردای قاسطین فلج دیدنی شود
تصویر کفر و گردن کج دیدنی شود
روز ظهور جشن فرج دیدنی شود
مهدی رسد، مناسک حج دیدنی شود
راهی شود به نیت آزادی بقیع
ماییم و رونمایی از آبادی بقیع
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح
محمد جان عالم بود و زهرا بود جانانش
از آن میگفت ای جان پدر بادا به قربانش
زمین و آسمان مهمانسرا و میزبان زهرا
ملک در عرش و جن و انس در فرشند مهمانش
چگونه، کی، کجا از خلق آید وصف بانویی
که ذات حق ثناگو باشد و احمد ثنا خوانش
به قرآن میخورم سوگند بیجا نیست گر گویم
محمد خاتم پیغمبران، زهراست قرآنش
اگر بیمهر او سلمان گذارد پای در محشر
مسلمان نیستم باللَه اگر خوانم مسلمانش
نه جن و انس و حوری و ملک گشتند مبهوتش
که علمِ کل، امیرالمؤمنین گردیده حیرانش
ثناها گفته و خواندند در امکان بسی او را
به جز آنکس که خلقش کرده نشناسد کسی او
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
#مرگ_بر_اسرائیل
#شعر_پایداری
افتاده بر پایش قلمهایی که قادر نیست
یعنی که از زهرا نوشتن کار شاعر نیست
باید یکی همواره از ما بهتران گوید
روح القدس باید خودش از عمق جان گوید
باید بگوید نور در اوزان نمیگنجد
در شعر شاعر روحِ الرحمن نمیگنجد
ناموس حق، گهواره جنبانش ملک باشد
تنها فدک نَه! سهم الارثش نُه فلک باشد
هفت آسمان را هم بگردی مثل زهرا نیست
معراج رفته تازه میفهمد که زهرا کیست
محتاج زهراییم در معبرگشاییها
هستند زیر منت او کربلاییها
مدیون زهرا بود هر نسلی حسینی بود
اندیشهی زهرا در افکار خمینی بود
ما را به راه راست دعوت میکند زهرا
با فعل و تقریرش هدایت میکند زهرا
قصدش ز مسجد آمدن دشمنستیزی بود
در صحنه تدریس بصیرت میکند زهرا
تحریم هم باشد توافق در مرامش نیست
تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا
در انتقامی سخت سیلی کار مادر بود
میدان که میآید قیامت میکند زهرا
از نقش سربند شهیدان میتوان فهمید
یک عمر بر دلها حکومت میکند زهرا
توصیف ما از فاطمه تفسیر قرآنیست
شاگرد درس مکتبش قاسم سلیمانیست
رزمندهها را نهضت زهرا به خط کرده
زهرا، سلیمانی ما را تربیت کرده
زهرا طریقش جز طریق پایداری نیست
در مکتب او جای خِفّت، جای خواری نیست
باید شناسایی کنیم اهداف دشمن را
باید بشارت داد فرداهای روشن را
سیدعلیمان فتح خیبر میکند فردا
فرزند حیدر کار حیدر میکند فردا
ما سر به داران مطیع رهبری هستیم
آمادهی دستور فتح خیبری هستیم
موسی! عصا بر کف بیا هنگام طوفان است
فرمان دهی، حیفایشان با خاک یکسان است
با سر میافتد قوم فرعون زمان در نیل
شیعه کمر بسته به نابودی اسرائیل
از جبههی حق میرسد آوای پیروزی
قطعاً تماشایی شود فردای پیروزی
در قدس اگر فردا نماز جمعهای برپاست
سیدعلیمان خطبه خوان مسجدالاقص ست
مشی و مرام صهیونیست از یاد خواهد رفت
حیثیت پوشالیاش بر باد خواهد رفت
راهی برای عدهای یاغی نمیماند
نامی از اسرائیل هم باقی نمیماند
فردا که شوق هر فلسطینی تماشاییست
بیت المقدس تا مدینه راهپیماییست
دنیا به کام مهدی موعود خواهد شد
صبح فرج وهابیت نابود خواهد شد
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
سرمنشاء خیر و برکاتی زهرا
بـانـیِّ تــمــــام هَیَئاتی زهرا
با دست تو کربلای ما امضا شد
تو بـــرگ بــرات عتباتـی زهرا
✍ #روح_الله_نوروزی
↳ @dobeity_robaey