eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بخشی از یک دلتنگ آن حرم شده‌ام باز، ای امام! ای مصحف ورق ورق عشق! السلام! لبریز اشک، دیده‌ی هفت آسمان بُوَد شب‌های جمعه مادر او روضه خوان بُوَد ای شعر! رو به محفل ما کن ز غم بخوان مداح را بگو، که کمی محتشم بخوان جان حسین آمده بر لب، شروع کن از روضه‌های حضرت زینب شروع کن آن لحظه‌ای که آتش غم بر جگر نهاد آن لحظه‌ای که دست خودش را به سر نهاد (پس با زبان پُر گله آن بضعة البتول رو بر مدینه کرد که: یا ایها الرّسول! این کشتۀ فتاده به هامون، حسین توست وین صید دست و پا زده در خون، حسین توست...) ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز و موکب نعم الحبیب نام تو بردم وزید از نفسم بوی سیب شور به پا کرده در هیأت انصار عشق روضۀ هل من معین، نالۀ أمن یجیب عشق، نفس‌گیر شد سینه‌زنت پیر شد زود بیا - دیر شد - بر سر نعش حبیب مهلت ما سررسید لحظۀ آخر رسید تا نفسی مانده أوصیکَ بِهذا الغریب «گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق» می‌شنوی نوحه‌ای در غم شیب الخضیب: «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: آتش عشق است و نیست حرفِ صغیر و کبیر در طلبت هستی‌ام سوخت أَجِر یا مُجیر پیر و جوان می‌رسند سینه‌زنان می‌رسند به کربلا با دَمِ «ای که به عشقت اسیر...» شور جوانی‌ست این، سوز نهانی‌ست این تپیده در خاک و خون به پای نعم الامیر راز رشید من است کاش شهیدت شود شیر من از کودکی با غم تو خورده شیر رفت گلم؛ والسلام سایۀ تو مستدام ای دل من در خیام شورِ دمادم بگیر: «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: خسته‌ام از این قفس ناله زنم در قنوت أغثنی یا مُخرِجَ یونُسَ مِن بطنِ حوت یار، مرا می‌خرد دل ز قفس می‌پرد عشق، مرا می‌برد تا ملکوت از قنوت عمر من از کودکی سر شده با این امید می‌شوم آیا شهید؟ با تو و در پیش روت؟ قصۀ ما تازه نیست... این زره اندازه نیست... کاش بلندم کند دست تو بعد از سقوط ذکر مصیبات یار خاصه دمِ احتضار می‌دهدم شستشو به جای غسل و هنوط «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: نور خدا را ببین در سحرِ کوه طور سوز مناجات کیست؟ یَبعثُ مَن فی القبور گرم نماز شب‌اند دلخوشی زینب‌اند محفل یاران عشق هیأت اصحاب نور دشت، سراسر سکوت وجه خدا در قنوت إنَّ لک فی النهار... آه از آن نفخ صور ناشئةُالیل هم تشنۀ ترتیل توست إنَّ لک فی النهار... آه که یوم النّشور... إنَّ لک فی النهار... رأس تو بر روی نی إنَّ لک فی النهار... رأس تو کنج تنور «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: عرش خدا ولوله ارض و سما در قیام «وای حسین کشته شد» روضه همین والسلام ماه محرم کجاست؟ صاحب این دم کجاست؟ سینه‌زنان را ببین در عطش انتقام روضه به آخر رسید گریه ولی ناتمام نالۀ جانسوز کیست از حرمت صبح و شام؟ و أهلُکَ کالعَبید و صُفِّدوا فی الحدید باید از اینجا به بعد روضه بخواند امام «تا تو شدی کشته ما بی‌سر و سامان شدیم» غلغله شد در حرم ولوله شد در خیام «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: اول دلتنگی است تازه شب آخری چه کردی ای روضه‌خوان چه کردی ای منبری «ای که به عشقت دچار»... «عجب گلی روزگار»... بر لب ما سال‌هاست که می‌کند دلبری «عشرت عالم فروخت» هر که دمی دید سوخت رأس تو را در تنور خونی و خاکستری «جان یارالی جان حسین حامی قرآن حسین» می‌کُشدم داغ تو... خاصه اگر آذری... با تو اگر سرنوشت برد مرا در بهشت باز بسوزاندم این دو دمِ کوثری: «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
راه تو راه نجات است اباعبدالله روضه‌ات شرط حیات است اباعبدالله هر کجا گفته‌ام از عشق، تو مقصد بودی عشق تو جلوه‌ی ذات است اباعبدالله بی تو با هر قلمی هر غزلی سر گیرد بازیِ با کلمات است اباعبدالله شب ما سوختگان را قمری لازم نیست پرچمت نور صراط است اباعبدالله میزبان حرمت هر شبِ جمعه است خدا عقل از این مرتبه مات است اباعبدالله اربعین کرببلا رفته فقط می‌داند اشک‌ها برگ برات است اباعبدالله کشته‌ی اشکی و سوگند به لب‌تشنگی‌ات تشنه‌ات آب فرات است اباعبدالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به فتوای جنون طاعت بیابی این اطاعت را بخوان مُهر نماز عاشقان، سنگ ملامت را چنان مانده‌ست در زیر زبان شیرینی نامش که در سیب بهشتی هم نیابی این حلاوت را طریقش، جلوه‌ی انا الیه راجعون دارد بیا در اربعینِ او تماشا کن قیامت را نه تنها قبل رفتن زائرانش را ببخشاید که بخشیده به زوارش خدا حق شفاعت را شب جمعه، دعا با چشم غرق اشک می‌فهمد کنار کعبه‌ای شش‌گوشه معنای اجابت را به گرمی دشمنش را نیز در آغوش می‌گیرد نمی‌خواهد ببیند در نگاه حُر خجالت را به خاتم بخشی‌اش بر ساربان، حاتم حسد برده به جا آورده حتی با تنی بی سر سخاوت را سجودش گوشه‌ی گودال باعث شد که بگذارد خدا در تربت اعلای او شأن عبادت را نگویی: روضه خوان از کاه دارد کوه می‌ساز ! بگو این داغِ سنگین کاه سازد کوه طاقت را کنار قتلگاهش دردهایم شد فراموشم چنان زینب که برد از خاطرش درد اسارت را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم: حسین با زبانِ اشک‌های بی صدا گفتم: حسین در مناجات نمی‌دانم چه شد خواستم بر لب بَرم نام خدا، گفتم: حسین ماند هَل مِنْ ناصِرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا "لبیک" تا گفتم: حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم: علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم: حسین کلُ اَرضٍ کربلا، من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم: حسین عاشقی گفت: آنچه می‌خواهد دل تنگت بگو... با دلی غمبار گفتم: کربلا؛ گفتم' حسین... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
922.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 ... 🔰از «حسین بن ثُوَیر» نقل شده است: من و «یونس بن ظَبیان» و «مفضّل بن عمر» و «ابو سلمه سرّاج» نزد امام صادق (علیه‌السلام) نشسته بودیم. از بین ما، یونس که از همه ما بزرگتر بود، سخن می‌گفت. یونس به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کرد: فدایتان شوم، من خیلی یاد امام حسین (علیه‌السلام) می‌افتم. (در چنین حالتی) چه بگویم؟ حضرت فرمودند: بگو: 🌴 «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ» این را سه بار تکرار کن؛ چراکه سلام، به ایشان می‌رسد، چه از نزدیک و چه از دور. 📚الكافي، ج۴، ص۵۷۵ ↳ @hosseinieh_net
عطش گرفته تو را گرچه در کنار فراتی تویی که ماء معینی، تویی که آب حیاتی اگرچه از عطشت خوانده‌اند مرثیه‌خوانان ولی تو تشنه‌ی لبیک در کنار فراتی تویی که معنی آتیتم ُالزکاتی و، امشب برای از تو نوشتن به من بده کلماتی همیشه اشهد انّ، که عشق سهم امام* است به من اجازه بده جان دهم به شوق زکاتی به جز تو کیست به سمت خدا مرا بکشاند؟ مبدّل همه‌ی سیئات بالحسناتی نسیم گیسوی بر نیزه‌ها مرا به خود آورد که مستقیم نمی‌شد دلم به هیچ صراطی جنون شعر شدم، شاید از غم تو بمیرم تو روح پر تپش شعر من در این لحظاتی قسم به اشک عزایت که راز آب حیات است چگونه از تو بگویم، که کشته‌ی عبراتی سلام لذت با اشک از غم تو سرودن! تو روح زندگی ما و راز هرچه نشاطی شکفت بر لب من «اَحیِنا حیاتَ محمد...» در این حیات، کنار تو نیست هیچ مماتی تو مونس منِ تنها میان وحشت دنیا تو هم‌نشین دلم در تمامی سکراتی به درک روشن «یالَیتنا» چرا نرسیدم آهای قلب پریشان! کجای این عتباتی؟ به کربلا برو و شمر را دوباره رصد کن آهای... ای که به دنبال رمی در جمراتی به بوی سیب سحرهای جمعه‌ باز دلم رفت دریغ و درد نبردم از این حرم، نفحاتی سلام ساقی وحدت! خمارِ باده‌ی عهدت عجیب نیست که در خون، تجلیات صفاتی میان نیل حوادث عصای معجزه، اشک است تو کُشته‌ی عبراتی و راز و رمز نجاتی شکوه توست دل از جبرئیل بُرد در این شعر! شکفت و گفت به هر بیت، زیر لب صلواتی به روی نیزه نگاه تو خیره ماند به دشمن چه استقامت کوهی! چه غیرت سکناتی میان خاک چرا ردّ بوی خون حسین است؟ «سَلِ الخیولَ اماماً یُرَضُّ في الفلواتی**» بگیر بر سر بالین مرا که کشته‌ی عشقم «مضی الزَمانُ و قلبی یقولُ اَنَّکَ آتی***» ✍ پ. ن: * عشق سهم امام است... مضمون «سهم امام» در بیتی از آقای حسن بیاتانی * * سَلِ الخیولَ ... از اسب‌ها بپرس درباره‌ی امامی که در صحراها بر او تاختند * * * مضی الزَمانُ... زمان گذشت و قلبم می‌گوید تو حتماً می‌آیی ( مصراعی از سعدی) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب به پاس كـرب و بلايت دلم گرفت از داغ هجر صحن و سرايت دلم گرفت چشمم به عكسی از حرمت اوفتـاد و بـاز بهــر حــريـم روح‌فـزايت دلم گرفت خـود را كنــار قتلگـهت ديــدم و سپس با ياد خـاك سـرخ منـايت دلم گرفت در خود فروشكستم و ديدم محُرّم است چون خيمه‌های غرق عزايت دلم گرفت وقتی شنيـدم از غـم اكبـر چه ديده‌ای از نغمــه‌هــای واولـدايت دلم گرفت درهـم شكست از غم عبـاس پشت تو در اين هجــوم درد، بـرايت دلم گرفت گفتنـد تير حــرملـه با اصغـرت چه كرد بـر غنچـه‌ی زشـاخه جـدايت دلم گرفت پيچيـده است نغمـه‌ی هل من معيـن تو از غُربتی كه داشت صـدايت، دلم گرفت از ايـن كـه من ليــاقت آن را نــداشتم تا بـاشـم و شـوم به فــدايت دلم گرفت در خاك وخون فتادی و غـرق خـدا شدی هم رنگ با دعـای منــايت دلم گرفت مثل دل حـرم كه درآن جـا گـرفت، نه از شرم ذوالنجـاح رهــايت دلم گرفت سعی و صفا نمود سـرت بعـد حـج خون همچـون محيط سعي و صفايت دلم گرفت چون پـرچمی كه سُـرخ شد از خون داغ تو بـر گنبــد هميشـه طـلايت دلم گرفت پـروانـه‌ی سفـر بـه «وفـایی» تـو داده‌ای هـرگه برای كـرب‌وبـلايت دلم گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر شانه‌های زخمی خود کوه غم دارم من در محرم بیشتر میل حرم دارم عشق به شش‌گوشه مرا از زندگی انداخت از دوری‌اش یک کربلا در سینه غم دارم این اشک را از لقمه‌های سفره‌ی بابا این مهر را از شیر پاک مادرم دارم گفتند: «کل الخیر فی باب الحسین» آری! من هرچه که دارم از این باب الکرم دارم با خلوت بارانی خود هر شب جمعه در سر هوای شعرهای محتشم دارم دلتنگی‌ام چندین برابر شد در این شب‌ها مهدی زهرا را میان روضه کم دارم درد فراق کربلا بی خانمان‌ام کرد شب‌های جمعه رهسپار جمکرانم کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب زیارتی است و حرم صفا دارد دلم هوای سحرهای کربلا دارد فدای معرفتت، در بهشت روضه‌ی تو هنوز لات محله برو بیا دارد به حشر، روزی حبت به پاست در قلبش هر آن که خیمه‌ی این روضه را به پا دارد حسین... زندگی من، حسین... یار دلم کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟! بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده بگو حساب مرا از همه سوا دارد به گونه‌ام نم اشکی چکید و این گریه هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد هزار بار بمیرم به شوق دیدارت دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد اگرچه میل دل نوکران زیارت توست دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد به جز حرارت جاوید ماتمت، هر غم زوال دارد و تاریخ انقضا دارد بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟! نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد تن به روی زمین مانده، دیدنش سخت است سر به نیزه، خودش روضه‌ای جدا دارد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 «ابوالعباس حمیری» از علماء و محدثین قرن سوم و چهارم هجری در کتاب «قرب الاسناد» به نقل از «ابوالبختری» می‌نویسد: امام جعفر صادق (ع) به نقل از پدرشان امام باقر (ع) فرمودند: «أَنَّ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیهماالسلام كَانَ يَزُورُ قَبْرَ اَلْحَسَنِ علیه‌السلام  فِي كُلِّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ» ترجمه:امام حسین علیه السلام هر شب‌ جمعه به‌ زیارت امام حسن علیه السلام می‌رفتند. 📚قرب الإسناد حمیری، ص۱۳۹ وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشابه‌حال هرآن‌کس که شاعر حسن است تمام خلق شب‌ جمعه کربلا هستند ولی حسین شب‌ جمعه زائر حسن است  ↳ @hosseinieh_net
در هوایت عشق دارد شور و حال تازه‌ای عشق تو داده به من انگار بال تازه‌ای از ستون اول این جاده در صحن توام هر قدم دارد برای من وصال تازه‌ای کربلای تو... ... شمیم سیب سرخ... در سرم هر لحظه‌ای دارم خیال تازه‌ای دیدن شش‌گوشه‌ات شد احسن‌الاحوال من تازه اینجا می‌شود آغاز، سال تازه‌ای در کنارت لحظه لحظه عمر معنا می‌شود زندگی با عشق تو یعنی مجال تازه‌ای می‌شود من هم یکی از کشتگان عشق تو...؟ می‌روم از کربلایت با سؤال تازه‌ای! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e