eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
277 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @angoshtar_herz با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
برای ؛ ؛ سلام ما بــه مــدینـــه، به قبلــۀ جــانش ســـلام مــا بــه رســول للَه و گلستــانش سلام ما به حریمی که مهبط وحی است کـه جبـرئیل امین خـادم است و دربانش سـلام مــا به گلستــــان سبـــز اهل‌ البیت سـلام مـا بـه بقیــــع و قبـــور ویــرانش سلام ما به جــگرگوشــۀ رســــول الله به فاطمـه، به شکــوه و به قبـر پنهانش سلام ما به علی و بــه غُـربت و قَـدرش به جان و قلب صبور و به اشک چشمانش سلام ما به امـامی که تیـر بــاران شد سلام مـا به مــزار و بــه خاک یکسانش سلام ما بــه دل داغـــدیـــدۀ سجّــــاد به سجده‌های طویل و به چشم گریانش سلام ما به امــامی که بـاقرالعلم است درود مـا بـه گُهـرهــای نـاب و غلطـانش سلام ما به گل صـادقی که گلشن دیـن هماره سبز شد از چشمه‌های عرفانش سلام ما به مـــــزار غــَـریب اُمّ بنیـــن به مادری که شرر داشت جانِ سوزانش اگر ضــریح نـــــــدارد قبــور ایـــن پاکـان قلـــوب شیعـــه بُوَد بقعـــۀ فـــروزانش برای خانۀ خورشیـد شمــــع لازم نیست که روشــن است همیشـه ز نور یزدانش مدینـــه همره عشـاق خــــویش جا دارد تمـــام عمــــر بگــــرینــد بر غـریبـانش چه میـزبــانی گرمی کنـد رســــول الله از آن کسی که شـود در مدینه مهمانش به یاد فــاطمه و غــربت علی همه عمر گلاب اشکِ «وفائی» چکـد به دامانش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ در حریم نبوی، داد زدن ممنوع است گریه و زاری و فریاد زدن ممنوع است پیش این قوم که از گریۀ ما می‌ترسند خواندن ادعیه و داد زدن ممنوع است در بر طایفه‌ای که همه دور از نورند حرفی از ظلمت و بیداد زدن ممنوع است بین این قوم که آتش به گل و غنچه زدند ناله بر مادر و اولاد زدن ممنوع است قتل اولاد علی را همه جایز دانند تیغ بر گردن جلاد زدن ممنوع است بنویسید براین طایفۀ اهل جهیم حرف فردوس به میعاد زدن ممنوع است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ای مدینه جلوگاه کبریا ای تجلی‌گاه انوار خدا ای مدینه! ای تو مشکوی بهشت عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت ای زمینت لاله‌زار اهلبیت ای امین و رازدار اهلبیت ای حریمت قبله‌گاه اهل دل ای نسیمت با رگ جان متصل ای به گِردَت کعبۀ دل در طواف خفته در تو اسوۀ شرم و عفاف در تو خورشید نبوت خفته است در تو ناموس ولایت خفته است "نقش هستی نقشی از ایوان توست" "آب و باد و خاک، سرگردان توست" ای گلستان گل و آلاله‌ها ای نیستان تمام ناله‌ها ای مدینه! جانِ جان ما توئی آیه‌های صبر را معنا توئی ناله‌های مرتضی در گوش توست هستی او خفته درآغوش توست لب گشا از محنت زهرا بگو از غم و درد علی با ما بگو فاش کن آن گوهر ناسفته را رازهای گفته و ناگفته را گرکه عمری سخت پابند توأم چون «وفائی» آرزومند توأم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن از خونِ دل، چشم ترم را ای آه و ناله! راه بغضم را بگیرید تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک، وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا بگویم بر پنجره‌های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه‌ای در ماتم او آتش بسوزاند همه بال و پرم را اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه؟ این غم شراره زد دل غم پرورم را هرگز نمی‌بخشم تو را شهر مدینه من در کجا جویم مزار مادرم را؟ آتش مزن بر دفتر شعر «وفائی» ای اشکِ غم! رنگین نمودی دفترم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای شیعه‌ی ثانی عشرِ حضرت باقر دین زنده شده از هنرِ حضرت باقر بخشید به اسلامِ مبین گرمی و رونق گنجینه‌ی غرق گهرِ حضرت باقر تا روز قیامت همه چون آینه ماتند از دانش و علم و هنرِ حضرت باقر زینت ده توحیدپرستانِ جهان است گلزار گل و بارورِ حضرت باقر قدسی نَفَسانِ حرم قدس ندیدند جز نور خدا در نظرِ حضرت باقر مرغان دعا تا حرم دوست رسیدند در سجده‌ی شام و سحرِ حضرت باقر جابر چه صمیمانه ز درگاه پیمبر آورده سلامی به برِ حضرت باقر عمری زِ غم کرب‌وبلا خونِ جگر خورد قربان دل و چشم ترِ حضرت باقر داغ غم زهرا و علی در همه ایام آتش زده بر بال و پرِ حضرت باقر زهر ستم و کینه‌ی بیداد چه کرده‌ست با جان و دل و با جگرِ حضرت باقر افسوس که در سوگ نشستند ملائک زین داغِ گران با پسرِ حضرت باقر دادند مرا کوثر توفیق «وفایی» تا آن که شوم نوحه‌گرِ حضرت باقر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بغضی که پنجه زد گلوی اطهرت را عمری گرفته بود راه حنجرت را شب تا سحرگه، در دل محراب طاعت پاشیده بودی اشک‌های باورت را تو پنجمین خورشیدِ اهل نور هستی نور خدا کرده احاطه، محورت را خود سوختی بهر نجات اهل ایمان کردی تو خرج خلق، مهر انورت را در بستر بیماری و در هُرمی از تب کردی صدا با اشک حسرت، مادرت را با خاطرات کربلا و کوفه و شام پُرکرده بودی برگ‌برگِ دفترت را یاد علیِ اکبر و عباس و اصغر آتش فکنده لحظه‌های آخرت را از کربلا جان و دلت می سوخت، ازچه آتش زده زهر ستم بال و پرت را؟ شد بقعه‌ی نوری دگر، خاک مدینه بُردند زیر خاک، وقتی پیکرت را قلب «وفایی» سوخت هنگامی که بشنید پُرکرده گَرد درد و غم، دور و برت را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرچه آتش به دل شعله‌ورم افتاده شرر زهر ستم بر جگرم افتاده یادم از کرب وبلا آمد و یک بار دگر انقلابی به دل شعله‌ورم افتاده آه از آن گلشن خونین که به چشمم دیدم گل پرپر، همه جا دور و برم افتاده ثمری از شجر طیبه هستم؛ امّا آتشی بر همه‌ی برگ و برم افتاده از تن جّد غریبم چه بگویم، وقتی به سوی قتلگه او گذرم افتاده کودکی بودم و دیدم که به پیش نظرم غل و زنجیر به پای پدرم افتاده از همان‌روز که خورشید به نی جلوه نمود سایه‌ای از غم و محنت به سرم افتاده دیده‌ام از اثر ضربت سنگ بیداد ز روی نی سر شمس و قمرم افتاده عمه‌ی کوچک من پیش نگاهم جان داد درد این بار گران بر کمرم افتاده آه دیگر ز فلک پیک شهادت آمد زین خبر اشک ز چشم پسرم افتاده ای «وفایی» همه جا در غم ما گریه کنید لخته‌های دلم از چشم ترم افتاده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عرفه آمده و بار دگر مهمانی‌ست ابر رحمت به سر خلق خدا بارانی‌ست پرتو مهر تو افتاده به روی دل خلق آسمان عرفات تو زبس نورانی‌ست حاجیان در عرفات تو همه جمع شدند حال آن خسته‌دلان در عرفه عرفانی‌ست ای خطا پوش! بپوشان گنهم را و ببخش حال این بنده‌ی شرمنده‌شده بحرانی‌ست شاهد و ناظر من! بر تو پناهنده شدم از گناهان بزرگی که همه پنهانی‌ست چه کنم گر ندهی توشه‌ی راهم ای دوست راه سخت است و مسیر ره من طولانی‌ست نشد امسال که در کرب وبلا گریه کنم باز هم قسمت من جای حرم حیرانی‌ست در دعای عرفه مژده‌ی عفوی بفرست به حسینی که کلامش همگی قرآنی‌ست سر و سامان بده ما را به ظهور مهدی ز فراقش همه را بی سر و بی سامانی‌ست همه‌ی کار «وفایی» است گدایی از تو ای که کارت ز ازل تا به ابد سلطانی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه بر سر دار، ،میا به کوفه حسین هنوز زمزمه دارم، میا به کوفه حسین سلام من به تو ای آفتاب هستی‌بخش چراغ محفل تارم، میا به کوفه حسین نوشته‌ام که بیایی، ولی به صفحه‌ی خاک به اشک خود بنگارم، میا به کوفه حسین میان کوفه غریبانه می‌زنم فریاد امید و صبر و قرارم، میا به کوفه حسین به سنگساری مهمان به کوفه می‌کوشند امام آینه‌دارم، میا به کوفه حسین دراین دیار، به سرنیزه لاله می‌چینند گل همیشه بهارم، میا به کوفه حسین برای آن که نگردی تو بی علی اکبر دمادم است شعارم، میا به کوفه حسین نشسته حرمله درانتظار اصغر تو ببین که واهمه دارم، میا به کوفه حسین پیام آخر مسلم برای تو این است گذشته کار زکارم، میا به کوفه حسین به گریه گفت «وفایی» زمسلم بن عقیل به درد و غصه دچارم، میا به کوفه حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای امیرِ عرفه خسته‌ترین بنده منم پیشِ درگاه خدا، بنده‌ی شرمنده منم بنده‌ای که همه عمرش به تباهی رفته روشناییِ دلش رو به سیاهی رفته رمضان مانده زِ ره در عرفه آمده‌ام با صد اُمّید به درگاه شما سر زده‌ام غیر آهِ دل خود، آه ندارم چه کنم گر که بر حال دلم اشک نبارم چه کنم به خدا حال من خسته خراب است خراب بر وجودم که شده تار، تو خورشید بتاب ای امیرِ عرفه! خوب کنی حال مرا گر که امضا بزنی نامه‌ی اعمال مرا ای امیرِ عرفه! لطف تو را می‌جویم با همه دربدری‌های دلم می‌گویم خوش بر احوال کسانی که پر امید شدند زائر مرقد شش گوشه‌ی خورشید شدند در چنین روز که بین الحرمینش غوغاست زائر کرب و بلا، بنده‌ی محبوب خداست کاش می‌شد که دعاگوی تو آن‌جا بودم زیر آن قبه‌ی توحید و مصفا بودم کاش می‌شد که بدانم به کجایی آقا خسته از هجر شده جان «وفایی» آقا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸 مبارک باد عید قربان است، رو بر درگه یزدان کنید در منای عشق جانان، نفس را قربان کنید عید قربان است روز امتحان بندگی مثل اسماعیل با جان روی بر جانان کنید عید قربان است، روز تابش مهرِ یقین با فروغی از یقین، جان را پُر از ایمان کنید عید قربان است روز شوق و روز سرنوشت دامن از گل‌های اشکِ شوق، گلباران کنید عید قربان روز عید و روز پیمان بستن است در چنین روزی وفا بر عهد و بر پیمان کنید عید قربان جلوه‌ای از روز تسلیم و رضاست جان و دل تسلیم امر حضرت جانان کنید میزبان آفرینش میهمانی می‌دهد از ره اخلاص، خود را بر خدا مهمان کنید در محیط بندگی با عشق و ایمان و یقین توشه‌ای آماده بهر برزخ و میزان کنید زآفتاب حشر ایمن می‌شوید، امروز اگر رو به سوی آستان عترت و قرآن کنید در چنین عید بزرگی از خداوند کریم آرزوی وصل مهدی، در شب هجران کنید چون «وفایی» دل به دریای ولایت افکنید ساحل اندیشه را لبریز از مرجان کنید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e