#امام_صادق_ع_شهادت
#گریز
گر چه در خاک رفت، پیکر تو
دیگر از تن جدا نشد سر تو
دود آتش زخانهات برخاست
پشت در جان نداد همسر تو
ظلم بر عترتت رسید ولی
به اسیری نرفت دختر تو
بدنت آب شد ز زهر، ولی
تازیانه نخورد خواهر تو
قامتت گشت خم ولی نشکست
پشت تو در غم برادر تو
ظلم دیدی ولیک کشته نشد
کودک شیرخواره در بر تو
سوخت قلبت ولی نشد صد چاک
تن فرزند در برابر تو
زهر دادند بر تو لیک نخورد
چوب کین بر لب مطهّر تو
سوخت پا تا سرت ز زهر ولی
پاره پاره نگشت پیکر تو
میسزد در غم تو گریه کند
چشم شیعه به جدّ اطهر تو
بوده یک عمر در عزای حسین
اشک، جاری ز دیدۀ تر تو
نه از این غم سرشک (میثم) ریخت
اشک خونین ز چشم عالم ریخت
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
تو کیستی؟ سلالهی زهرای اطهری
معصومهای، کریمهی آل پیمبری
ممدوحهی ائمّه و محبوبهی خدا
احمد خصائل استی و صدّیقه منظری
باب الکرم، سلالهی باب الحوائجی
امّ العفاف، دختر موسی بن جعفری
امروز قبلهی دل خوبان روزگار
فردا همان شفیعهی فردای محشری
تو سوّمین ملیکهی اسلام فاطمه
آیینه دار زینب و زهرای اطهری
بر نُه سپهرِ عصمت و تقوی ستارهای
در هفت بحر نور، فروزنده گوهری
هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری
هم هشتمین ولیّ خدا را تو خواهری
مصباح علم و دانش و توحید و معرفت
مصداق هل اتی، ثمر نور و کوثری
عمر کم تو خاطرهی عمر فاطمه است
یادآور مقاومت و صبر مادری
گویند باز میشود از قم در بهشت
تو خود بهشت قرب خداوند اکبری
مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی
شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری
بر هشت آفتابِ ولایت ستارهای
در نُه سپهر نور مَه نور گستری
پیراهن تو عصمت، تقویست چادرت
زهد مجسمّی و عفاف مصوّری
در بحر بی کرانهی ایمان دُرِ کمال
در آسمان زهد فروزنده اختری
باب المراد دختر باب الحوائجی
اخت الوقار، دخت بتول مطهری
گویند سایهی حرمت بر سر قم است
قم را نه، بلکه مُلک جهان را تو محوری
زانو زنند خیل فقیهان به محضرت
آری تو شهر فقه و احادیث را دری
روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش
باور کنند خلق که در نطق حیدری
اسلام را به منطق گرمت مروّجی
توحید را به نیروی علمت بیانگری
عطر تو بر مشام محمّد اگر رسد
با خنده بوسدت که بهشت مکرّری
از نخلهای سبز فدک میرسد ندا
این باغ از آن توست که زهرای دیگری
«میثم» اگر ثنای تو گوید محال نیست
زیرا تو در قصیده سراییش رهبری
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
ای دُرّ یمِ عصمت، یا حضرت معصومه
ای فاطمهی عترت، یا حضرت معصومه
ای خاک رهت جنّت، یا حضرت معصومه
ای سایهی تو عفّت، یا حضرت معصومه
قم از تو یم رحمت، یا حضرت معصومه
محتاج دمت حکمت، یا حضرت معصومه
تو در حرم موسی، انسیّهی حورایی
انسیّهی حورایی، محبوبهی یکتایی
محبوبهی یکتایی، ممدوحهی طاهایی
ممدوحهی طاهایی، ریحانهی بابایی
ریحانهی بابایی، آیینهی زهرایی
در صورت و در سیرت، یا حضرت معصومه
تنها نه محیط قم، ایران به تو مینازد
عصمت به تو مینازد، ایمان به تو مینازد
عترت به تو مینازد، قرآن به تو مینازد
تفسیر و اصول و دین، عرفان به تو مینازد
جنّ و ملک و حور و، انسان به تو مینازد
بانوی همه خلقت، یا حضرت معصومه
شمس و قمر و النجم، جنّ و ملک و انسان
جنّ و ملک و رضوان، حور و پری و غلمان
هم حوری و هم غلمان، هم مالک و هم رضوان
هم عالم و هم حاکم، هم بنده و هم سلطان
دارند به تو چشمِ، لطف و کرم و احسان
گیرند زتو حاجت، یا حضرت معصومه
نَبْوَد عجب ای بانو، شاهی به گدا بخشی
وز گرد حریم خود، بر روح، شفا بخشی
بر روح، شفا بخشی، بر سینه صفا بخشی
حاجات خلایق را، از لطف و عطا بخشی
بر خلق زمین بخشی، بر اهل سما بخشی
داری زحق این قدرت، یا حضرت معصومه
ای کعبهی اهل دل، ایوان طلای تو
ای سرمهی حور العین، خاک کف پای تو
قم نه! همهی عالم، مرهون عطای تو
فیضیّه بُود دائم، در ظلّ همای تو
گردد درِ جنّت باز، از صحن و سرای تو
یک بذل تو صد جنّت، یا حضرت معصومه
ای بانوی نُه افلاک، ای مادر اهل قم
ای خاک حریم تو، تاج سر اهل قم
ای کوثر فیض تو، در ساغر اهل قم
آید زنسیمت جان، در پیکر اهل قم
گلدستهی صحنینات، روشنگر اهل قم
ای قم حرم امنت، یا حضرت معصومه
آنانکه به شهر قم، بر عرض ادب آیند
آنانکه به پای جان، رو سوی تو بنمایند
در صحن تو روگردان، از جنّت اعلایند
هر گام که ای بانو، در صحن تو پیمایند
هم زائر قبر تو، هم زائر زهرایند
نازند بدین رتبت، یا حضرت معصومه
ای دستهگل زهرا، ریحانهی اهل البیت
ریحانهی اهل البیت، دُردانهی اهل البیت
زوّار حریم تو، پروانهی اهل البیت
قبر تو بوُد کعبه، در خانهی اهل البیت
قم گشته زفیض تو، کاشانهی اهل البیت
نازند به تو عترت، یا حضرت معصومه
ای چشم رضا دیده، در حُسن تو زهرا را
هم صورت زهرا را، هم زینب کبری را
خاک حرمت دارد، اعجاز مسیحا را
دل میبری از رفعت، صد مریم عذرا را
معصومهای ای بانو، ذرّیهی طاها را
ای فاطمه در فطرت، یا حضرت معصومه
تو جان سجود استی، تو روح قیام استی
موسای محمّد را، تورات تمام استی
دخت صلوات استی، فرزند سلام استی
فخریّهی اجداد و، آباء عظام استی
الحق که یکی مریم، از هفت امام استی
ای فاطمه را زینت، یا حضرت معصومه
تو پاکی و معصومه، من عبد گنه کارم
تو بحر کرم داری، من دست تهی دارم
سرمایهی من تنها، اشکیست که میبارم
گر اهل بهشت استم، گر مستحق نارم
هم بندهی این کویم، هم «میثم» این دارم
ممنونم از این منّت، یا حضرت معصومه
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ادامه شعر قبل👆
ای قم از مقدمت بهشت برین
حرمت رشک باغ علیّین
دختر دین و خواهر قرآن
جان طاها، سلالۀ یاسین
قهر تو نار و مهر تو جنت
بغض تو تلخ و حبّ تو شیرین
بندۀ آسمان تو غلمان
خادم درگه تو حورالعین
خاکبوس تو فوج فوج ملک
پرده دار تو جبرئیل امین
دانه چین تو طایران سما
سائلان تو ساکنان زمین
خلعت عصمتت برازنده
نام معصومه حق توست یقین
با ولایت سبک روم ز صراط
گرچه بارم بسی بُوَد سنگین
تو و زهرا و عمهات زینب
آفتاب و مه و ستارۀ دین
نه عجب گر به احترام، پدر
بوسدت همچنان کتاب مبین
حبّ من، بغض من، برای شماست
دین همین است، نیست نیست جز این
دین من حبّ دوستان شماست
مذهبم بغض دشمنان شماست
ای تو در دل، مزار تو در قم
وی حریم تو قبلۀ مردم
قرص نانی ز مطبخت خورشید
دانههای کبوترت انجم
باغ خلقت ز عطر تو خرم
ملک هستی به بحر جودت گم
تا تو از نسل او ظهور کنی
میل حوّا کشید بر گندم
هم تو آباء سبعه را بانو
هم تو بر امّهات اربعه، امّ
گریه و عجز و ناله، عادتُنا
عفو و جود کرم، سجّیتکم
از حریم تو میرسد شب و روز
نور بر هشت خلد و نه طارم
نه عجب گر کند به مدح تو صدق
هل اتی، قدر، یُذْهِبَ عنکم
میوۀ قلب موسِیِ جعفر
مونس جان حجت هشتم
بود آیینۀ دلت را نقش
از کلام خوش امام ششم
که تجلّی گه قیام، قم است
حرم یازده امام، قم است
ای تجلّیگه خدا دل تو
گل توحید رُسته از گِل تو
نخل طوبای موسِیِ جعفر
علم و فضل و کمال حاصل تو
همه اسرار این جهانِ وجود
مثل آیینه در مقابل تو
نه همین اهل قم گدای توأند
که همه عالمند سائل تو
بوده از کودکی عیان به همه
علم تو، فقه تو، مسائل تو
علمای بزرگ فقه و اصول
همه زانو زده به محفل تو
اهل قم سر بر آسمان بردند
به عنایات و لطف کامل تو
شهر قم کوچه کوچه از در و بام
غرق گل شد به خاطر دل تو
گل چه باشد! قسم به حق خدا
جان ما هم نبود قابل تو
سر و پای برهنه، جان بر کف
اشعریّون به گرد محمل تو
دوستان را چراغ دل روشن
کور شد چشم خصم غافل تو
با ورود تو در مدینۀ قم
تافت نور خدا به سینۀ قم
رفت از قم به بانگ: قم شیطان
تا تو باشی چراغ محفل آن
قم مدینه شد و تو فاطمهاش
خانهات بیت قادر منّان
خاک قم گشته بود کُحل بصر
سنگ آن درّ و گوهر و مرجان
بیت موسی بن خزرج از تو گرفت
آبرو همچو روضۀ رضوان
مادرت آنچه در مدینه کشید
همه را کرد شهر قم جبران
گر عدو سوخت بیت زهرا را
شد درِ خانۀ تو گلباران
هفده روز بیشتر نگذشت
مرغ جانت پرید سوی جنان
داغ زهرا دوباره شد تازه
تا تو جان دادی ای فدایت جان
همه عمر شریف تو بگذشت
با غم و درد و گریه و هجران
سالها میگریستی که به ظلم،
پدرت بود گوشۀ زندان
سالها در غم برادر بود
همچو زینب دو دیدهات گریان
داشتی درد و رنج و غم، دائم
دیدی از کودکی ستم، دائم
اهل قم سوخت پای تا سرشان
در غم بضعۀ پیمبرشان
خون دل در وجودشان جوشید
اشک، جاری ز دیدۀ ترشان
اشعریّون به گرد تابوتت
دست غم میزدند بر سرشان
گویی از ماتم تو جان همه
شد به سختی جدا ز پیکرشان
ارتحال تو در بهار شباب
مردم قم نبود باورشان
صبح روز عزای تو گردید
تیرهتر از غروب محشرشان
خاک، گِل شد ز اشک مردم قم
بر، گل در بهار پرپرشان
گویی از دست رفته بود همه
پدر و مادر و برادرشان
چشم مردان ز اشکِ خونین سرخ
همه زنها سیاه معجرشان
همه یاقوت اشک باریدند
شد نهان تا به خاک گوهرشان
روز دفن جنازهات، سادات
گریه کردند بهر مادرشان
داغ بابت نرفته بود از یاد
ماند بر سینه داغ دیگرشان
گر چه جانت ز غم رسید به لب
بدنت، روز دفن گشت، نه شب
بی تو طوطیّ جان ترانه نداشت
دانه جز اشک دانه دانه نداشت
دل نورانی تو در همه عمر
جز غم و غصّۀ زمانه نداشت
پدرت در خزانه بعد رضا
چون تو دردانهای یگانه نداشت
داشت غیر از تو دختران دگر
مثل تو دختری به خانه نداشت
غم هجران تو را به هر سو برد
همچو مرغی که آشیانه نداشت
مثل تو، ای کشیده کوه فراق
هیچکس بار غم به شانه نداشت
جغد غم، ای بهشت خوبیها
به جز از سینۀ تو لانه نداشت
وای در روز حشر بر چشمی
کز غمت خون دل روانه نداشت
گر چه در موج غصّه جان دادی
بدنت جای تازیانه نداشت
حرم تو نشان شهر قم است
حرم مادرت نشانه نداشت
آتش خانهاش بدان وسعت
چون شرار دلش زبانه نداشت
آنکه سیلی به روی زهرا زد
غیر بغض علی بهانه نداشت
میسزد خون چکد ز دیدۀ تو
در غم مادر شهیدۀ تو
اهل قم، سرفراز و مفتخرند
پیرو عترت پیامبرند
اهل قم، گر ز جان خود گذرند
از شما خاندان نمیگذرند
اهل قم، در کلاس مکتب عشق
از همه خلق سرفرازترند
اهل قم، در حمایت از عترت
همه همدست و یار یکدگرند
اهل قم، در ریاض مهر علی
همگان برگهای یک شجرند
اهل قم، روز میهمانداری
میهمان را چو جان خود شمرند
اهل قم، کی چو اهل شام به ظلم
میهمان را سوی خرابه برند
اهل قم، کی چو کوفه مهمان را
با لب تشنه سر ز تن ببرند
اهل قم، گر یتیم را بینند
تا ابد اشک ریز و نوحه گرند
اهل قم، فخر عالمند همه
شعلۀ شعرِ «میثمند» همه
✍ #غلامرضا_سازگار
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
ماهْرویان، از عطش در پیچ و تاب
کامها، خشکیده و دلها کباب
بر گل رخسارشان، جاری گلاب
ذکرشان با التهاب و اضطراب
آب آب و آب آب و آب آب
تشنگان از گریۀ سقّا، خجل
آب از سقّا، در آن صحرا خجل
آب و سقا هر دو از زهرا خجل
دور سقا ذکر آل بوتراب
آب آب و آب آب و آب آب
اشکها خشکیده دیگر از عطش
میمکد انگشت اصغر از عطش
میزند در خیمه پرپر، از عطش
گوئیا آهسته گوید با رباب
آب آب و آب آب و آب آب
چهرهها، بیرنگ، چون مهتاب بود
عکس اصغر، روی موج آب بود
بلکه سقّا هم دگر بیتاب بود
مشک با او داشت دائم این خطاب
آب آب و آب آب و آب آب
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
سنگ زیر پای تو لعل بدخشان میشود
خار، با فیضِ نگاهت سرو بستان میشود
گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جحیم
دود آن عود و شرارش برگ ریحان میشود
زخم بی داروی جان و درد بی درمان دل
هر دو با خاک سر کوی تو درمان میشود
غم ندارم گر مرا در آتش دوزخ برند
چون برم نام تو را، آتش گلستان میشود
مردگانِ روح را احیاگر جان میکند
هر که جسمش دفن در خاک خراسان میشود
گو اجل جان مرا گیرد ز کافر سختتر
چون نگاهم بر تو افتد مرگ، آسان میشود
در مقام رأفتت این بس که نام چون تویی
روز و شب ذکر من آلوده دامان میشود
در بیابانی که لطفت ضامن آهو شود
گر گذار گرگ افتد گرگ چوپان میشود
گردش چشم تو را نازم که با ایمای آن
نقش شیر پرده ناگه شیر غران میشود
ناز بر فردوس آرد فخر بر رضوان کند
هر که یک شب در خراسان تو مهمان میشود
هر که چشمش اوفتد بر گنبد زرین تو
گاه مجنون؛ گاه خندان؛ گاه گریان میشود
گر به قعر نار، شیطان بر تو گردد ملتجی
وادی دوزخ به چشمش باغ رضوان میشود
غرفههایت همچو روی حور، گل انداخته
بس که روز و شب ضریحت بوسه باران میشود
هر که با اخلاص گوید در حریمت یک سلام
اجر آن بالاتر از یک ختم قرآن میشود
مور اگر یک دانه با لطف تو گیرد در دهن
بی نیاز از خرمن زلف سلیمان میشود
در کنار حوض صحن تو که رشک کوثر است
زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان میشود
پور موسایی و در طور تو هر کس لب گشود
همکلام ذات حق، چون پور عمران میشود
سائل کوی تو گر خواهد به دست قدرتش
خاک، مشک و سنگ، لعل و ریگ، مرجان میشود
در هوای جرعهای از جام سقاخانهات
خضر اگر در کوثر افتد باز عطشان میشود
خاک اگر شد خاک کویت مرهم زخم دل است
آب اگر شد آب جویت آب حیوان میشود
هر که شد زوار تو در طوس ای روی خدا
زائر ذات خدای حی سبحان میشود
آستان قدس تو دارالشفای عالم است
درد این جا بی دوا و نسخه درمان میشود
هر که از مهمان سرایت لقمهای گیرد به دست
مهر در دستش کم از یک قرصۀ نان میشود
وانکه خوابش میبرد در پشت دیوارت شبی
ماه در بزمش کم از شمع فروزان میشود
هر که را تابید بر سر آفتاب صحن تو
گر رود در سایۀ طوبی پشیمان میشود
بی تو صبح عید سال نو اگر آید مرا
صبح عید و سال نو شام غریبان میشود
با تو گر شام عزای دوستان باشد مرا
خوبتر از ظهر روز عید قربان میشود
در صف محشر پریشانی نبیند لحظهای
هر که با یاد غمت اینجا پریشان میشود
تا ابد زین میهمان داری که مأمون از تو کرد
شرمگین از مادرت زهرا، خراسان میشود
با تمام زشتی و آلودگی در سوگ تو
قطره های اشک (میثم) بحر غفران میشود
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشتِ الهی سحر کنید
با زائران این حرمالله سر کنید
مدح رضا چو آیۀ قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعۀ آل پیمبر است
میلاد هشتمین حججاللهِ اکبر است
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهرۀ حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه، نجم فروزان نظاره کن
میلاد پارۀ تن زهرا و احمد است
شمسالشموس، عالِمِ آل محمد است
او مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینۀ تمامنمای پیمبر است
خورشید نجمه یا مهِ افلاکپرور است
قرآن روی سینۀ موسیبنجعفر است
بر خلق آسمان و زمین مقتداست او
جان رونما دهید که روی خداست او
روشن هزار سینۀ سینا به نور او
چشم هزار موسی عمران به طور او
صف بستهاند خیل رسل در حضور او
دل، بحر بیکرانهای از شوق و شور او
ریزد برات عفو خدا از نظارهاش
دوزخ بهشت میشود از یک اشارهاش..
ای خلق، خاکِ پای تو یا ثامنالحجج
جان جهان فدای تو یا ثامنالحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامنالحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامنالحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
«تهلیل» بی ولای تو هرگز قبول نیست..
پاییز بوستان دل ما، بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گلبوسۀ امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم، دلم اینجاست یا رضا..
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
چه غم گر گنه کار و نامه سیاهم
علی بن موسی الرضا داد راهم
امام رئوفی که عالم فدایش
کرم کرد و داد از عنایت پناهم
سراپا شدم غرق دریای رحمت
نگویید دیگر که غرق گناهم
همه روی گردانده بودند از من
رضا کرد با چشم رحمت نگاهم
به جز دامن آل عصمت نگیرم
به غیر از رضای رضا را نخواهم
چو میخواست راهم دهد از کرامت
عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم
اگر خوار بودم، اگر پست بودم
رضا داد قدرم، رضا داد جاهم
شدم خاک پای امام رئوفی
که بر شهریاران کند پادشاهم
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرضایم
اگر چه گنه کار و آلوده هستم
ز صهبای «لاتقنطوا» مست مستم
سزد پا به بال ملائک گذارم
که بر دامن این ضریح است دستم
هم از جان بر این آستان رخ نهادم
هم از دل بر این پنجره رشته بستم
امام غریبان ولی نعمتم شد
که عمری سر سفرۀ او نشستم
به حبّ تو دادار را میستایم
به مهر تو معبود را میپرستم
به پیمانهای هستیام را بسوزان
به رویم میاور که پیمان شکستم
به من در ز رأفت گشودی وگرنه
تو بالای بالا و من پست پستم
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرضایم
خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
قرار دل بیقرارش تو باشی
خوشا آن که تنها تو را دوست دارد
چه خوشتر اگر دوستدارش تو باشی
بر آن محتضر میبرم رشک هر شب
که شمع شب احتضارش تو باشی
خوش آن خانهبردوش دور از دیاری
که هم خانه و هم دیارش تو باشی
خوشا آن گدائی که تنهای تنها
کناری نشنید، کنارش تو باشی
خوشا آن تهیدست بی برگ و باری
که در این چمن برگ و بارش تو باشی
خوشا آن که یک عمر پروانهات شد
که یک لحظه شمع مزارش تو باشی
شعاری به پیشانی خود نوشتم
خوشا آنکه تنها شعارش تو باشی
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرضایم
تو آئینهی طلعت کبریائی
جگر پارهی خاتم الانبیائی
تو قرآن، تو توحید، تو دین، تو ایمان
تو زهرای مرضیه، تو مرتضائی
تو بدرالولایه، تو شمس الائمه
تو مولا علی بن موسی الرضائی
تو یاسین، تو طاها، تو کوثر، تو قدری
تو کعبه، تو مروه، تو سعی و صفایی
تو یار غریبانی و خود غریبی
تو تنهائی و با همه آشنائی
زهی جاه و رفعت، زهی لطف و رأفت
که نه از خدا و نه از ما جدائی
چو برخیزم از خاک، در حشر گویم
علی بن موسی، کجائی؟ کجائی؟
به جان جوادت پی بازدیدم
سه جائی که خود وعده دادی بیائی
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرضایم
نبی را به خاک حجاز است و ایران
دو کس پارهی تن، دو تن بهتر از جان
مطاف ملک، فاطمه در مدینه
علی بن موسی الرضا در خراسان
یکی مدفنش بوسه گاه خلایق
یکی خانهاش سوخت از نار سوزان
رواق یکی سر بر افلاک برده
مزار یکی مانده با خاک یکسان
یکی در فراق پسر دل پر از خون
یکی در عزای پدر دیده گریان
یکی روز شد دفن در شهر غربت
یکی شب غریبانه تر از غریبان
الهی زبان مرا وقت مردن
به این بیتِ ترجیع، گویا بگردان
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرضایم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
نور باشد سائلی در ظل دیوار شما
کور بینا میشود با یاد دیدار شما
با کلاف جان به بازار محبت بسته صف
گشته صدها یوسف مصری خریدار شما
میفروشد ناز دوزخ بر گلستان بهشت
گر نسیمی آیدش از طرف گلزار شما
از چه بنْشستید با ما فرشیانِ تیره روز
ای چراغ عرشیان خورشید رخسار شما
چند روزی داشت هر کس نوبت جولان، ولی
تا خدائی خدا، گرم است بازار شما
سر خط آزادی خلق است در دست کسی
کز دو عالم پا کشید و شد گرفتار شما
نی عجب گر با همه خواری عزیزم کردهاید
بوده از آغاز بندهپروری کار شما
آسمان بر کف گرفته کاسه از خورشید و ماه
گشته سرگردان گدای پشت دیوار شما
بر شما آل محمّد تا صف محشر درود
از همه خلق جهان وز حی دادار شما
این کرامت بس که شسته دست از دار جهان
گشته «میثم» خاک پای میثم دار شما
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_رضا_ع_مناجات
دامن آلوده و بار گناه آوردهام
گر چه آهی در بساطم نیست، آه آوردهام
هر که بودم، هر که هستم، با کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آوردهام
هر که آرد تحفهای در محضر مولای خود
من دو دست خالی و کوه گناه آوردهام
بر کبوترهای صحنت هدیهی ناقابلیست
گندم اشکی که در این بارگاه آوردهام
نالهام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل
نامهای چون دودِ آه خود، سیاه آوردهام
ذرّه بودم، زائر شمس الشّموسم کردهاند
قطرهای بودم به این دریا پناه آوردهام
گر چه هستم قطرهای ناچیز، یک دریای اشک،
هدیه بر مولای خود روحی فداه آوردهام
هر فقیری هست دستِ خالیاش سرمایهاش
من فقیرم، دست خالی را گواه آوردهام
«میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو
سر به خاک زائرت از گردِ راه آوردهام
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ای سند نجات من، ولایت تو یا رضا
صحن نو و عتیق تو، کعبه و کربلا رضا
دلم بُوَد به یاد تو، مدینة الرضا رضا
زیارتت به دین من، زیارت خدا رضا
تو و کرامتت، مرا ز خود مکن جدا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
شهی که خاک طوس از او، آمده محترم توئی
مهی که نور میدهد، بر عرب و عجم توئی
رؤف اهلبیتی و، ولّی ذوالکرم توئی
به مسجدالحرامِ دل، قبله توئی، حرم توئی
صفا و مروه میکند با حرمت صفا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
منم که بین طوطیان، گرم ترانهی توأم
کبوتری شکستهپَر، در آشیانهی توأم
نیازمند گندمی در آستانهی توأم
بالزنان دور و برِ نقاره خانهی توأم
اگر پَرم ز کوی تو، بگو پَرم کجا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
الا الا ثنای تو، ذکر علی الدّوام من
رؤف من، عطوف من، امید من، امام من
لحظه به لحظه دم بدم، بر حرمت سلام من
به غرفههای مرقدت، خورده گره زمام من
در حرمت گرفتهام ذکر رضا رضا رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
ناز کنم به سلطنت، اگر تو را گدا شوم
نه لایقم گدا شوم، گدات را فدا شوم
چه میشود قبول تو بخاطر خدا شوم
نه تو ز من جدا شوی، نه من ز تو جدا شوم
نه من تو را رها کنم، نه تو مرا رها، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
توئی که درد روح را، ز فیض تن دوا کنی
عقده ز کار عالمی، به یک کرشمه وا کنی
کلیم را عصا دهی، مسیح را دعا کنی
چه میشود که یک نظر، به قلب سنگ ما کنی
ای که به یک اشارهات، سنگ شود طلا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
ولایت تو دین من، نه دین من، که دِین، هم
محبتت فروغ دل، چراغ هر دو عین، هم
عنایت تو بیشتر، ز ظرف عالمین، هم
مقام زائرت فزون، ز زائر حسین، هم
رشک بَرَد به زائرت، زائر کربلا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
خزان شدم که بخشیام ز اشک و خون بهارها
به هر دقیقه عمر خود، کشیدم انتظارها
که در طواف مرقدت، مرا رسد فشارها
کنم دراز دست خود، به عجز و ناله بارها
که پنجهام گره خورَد به غرفهی تو یا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
گلی که شد خزان تو، بهار لاله چید از او
دلی که شد از آن تو، فروغ حق دمید از او
کسی که زائر تو شد، عطا ز تو امید از او
ز لطف و مرحمت کنی سه بار بازدید از او
تو را سزد، تو را سزد، تو را چنین عطا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
مرا به مهر خود ببر، که با ولات زیستم
به تربتت شتافتم، به غربتت گریستم
در آفتاب صحن تو، اگر دمی بایستم
به سایهی بهشت هم نیازمند نیستم
جهنّم است بهر من، بهشتِ بیرضا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
مرا تقرب خداست، ولای تو سبب شده
مدح تو و ثنای تو، دعای روز و شب شده
هر نفسی که میزنم، سلسلةالذهب شده
کبوتر تو از ازل، بهذکر تو ادب شده
زبان من که باز شد، تو را زدم صدا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
توئی توئی که چون خدا، نظر به بنده میکنی
توئی که جان مرده را، دوباره زنده میکنی
تو شام تیره را سحر، ز فیض خنده میکنی
تو نقش شیر پرده را، شیر درنده میکنی
تو مور خسته را دهی، بال و پر هما، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e