#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
ای فروزنده ز رخ حُسن خدات
وی همه حُسنفروشان بفدات
جلوهگر آینهی ذوالمننی
پای تا فرق، حَسن در حَسنی
مصطفی را تو فروع بصری
وصی دوم و اوّل پسری
خلد، گردیست ز خاک حرمت
چرخ، موجیست ز بحر کرمت
مهر را جلوه ز پیرایهی تو
آفتابش همه از سایهی تو
رمضان سفرهی مهمانی تو
مشعلش چهرهی نورانی تو
روزهداری که بُوَد تشنهی دوست
آتش عشق تو افطاری اوست
ای فدای رُخ بهتر ز مهت
روزهداران خدا خاک رهت
ای به خلد غمت افسانه بهشت
پیش رخسار تو زیبایی، زشت
گنج توحیدی و دل ویرانت
روی نادیده! همه حیرانت
ای ز غمهای تو خون بر دل خاک
پنجهی صبر، گریبان زده چاک
صبر، دیوانه شده از صبرت
حلم، خون خورده کنار قبرت
صلح و جنگ تو درش سرّ و سریست
هر دو را هر که بداند اثریست
پای صلح تو در آن آتش جنگ
سر بیدادگران خورد به سنگ
تو امامی به قعود و به قیام
به قعود و به قیام تو سلام
مَرکب حکم، تو میرانی و بس
جنگ یا صلح، تو میدانی و بس
هر که با صلح و قیام تو نساخت
بخدا مرتبهات را نشناخت
تو که مانند پدر در پیکار
شعلهی مرگ زدی بر اشرار
صف کفار ز هم پاشیدی
فاتح جنگ جمل گردیدی
راه تا قلب سپه طی کردی
ناقهی عایشه را پی کردی
ای ز رزمآوریات در صفّین
بانگ تکبیر بلند از طرفین
تو که نجل اسدالله استی
تو که فرزند یدالله استی
نَبُوَد در دلت از دشمن بیم
نکنی صلح که گردی تسلیم
تو، به هر حال ولیُّ اللّهی
جنگ یا صلح کنی، آگاهی
مصطفی کو سخنش وحی خداست
گفته در شأن تو این گفته به راست:
حسنیناند دو پاکیزه امام
همگان را به قعود و به قیام
ای رخت شمع جوانان بهشت
سیّد جمع جوانان بهشت
وصی دوم بر حق رسول
پسر اول زهرای بتول
تو که هستی که به رغم دشنام
خصم خود را کنی از لطف سلام؟
صفت و خُلق تو از بسکه نکوست
شود از یک نگهت دشمن، دوست
ای فدای تو! من و امّ و ابم
وی ثنای تو به لب روز و شبم
ای تو بعد از پدر، اوّل مظلوم
سوّمین نور و چهارم معصوم
مهر افلاک به حُسنت خندان
ماهی بحر به یادت گریان
جگر صبر ز صبرت پُرخون
چهرهی حلم ز شرمت گلگون
دل عشّاق مزارت همه رشک
آب باران بقیعت همه اشک
سینهها را به تمنّای تو داغ
قلبها را ز مزار تو چراغ
کاش گردی شوم و از کرمت
بنشینم به کنار حرمت
کاش چون ماه به شبهای دراز
داشتم با حرمت راز و نیاز
کاش مانند چراغی سوزم
تا شبی در حرمت افروزم
کاش مانند نسیم سحری
داشتم بر سر کویت گذری
کاش چون اشک کنارت افتم
بر روی خاک مزارت افتم
روی جانها همه بر تربت تو
سوز دلها همه از غربت تو
غربت آن است که فردی مظلوم
شود از کینهی یارش مسموم
غربت آن است که بعد از کشتن
بارش تیر ببارد به بدن
تیر بارید ز بس بر بدنت
بدنت گشت یکی با کفنت
سینهها از اِلَم، فروخته شد
تن و تابوت، بهم دوخته شد
ای بیاد تو دل هستی، خون
وی حساب غمت از حد بیرون
قلب احمد که برایت خون بود
به همه مردم عالم فرمود:
روز محشر که همه گریانند
اشک ریزان حسن خندانند
زین شرر سوخته «میثم» امروز
بارالها تو به فرداش، مسوز
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
عالَم پیر دگر باره جوان خواهد شد
رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد
خبر آمدنش بین گداها پیچید
همه گفتند فراوانی نان خواهد شد
با قدم رنجهی این شاهْ پسر، بیش از پیش
قیمت سائل این خانه گران خواهد شد
عشقِ عرش است همین شیر که در گهوارست
سید و شاه جوانان جنان خواهد شد
متجلا شده از هر نَفَسِ او الله
از ید او کرمُ الله، عیان خواهد شد
اعتقاد دلم این است که فردای ظهور
«اَشهد اَنَّ حَسَن...» جزء اذان خواهد شد
✍ #عماد_بهرامی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
خرم از بوی گلی، دامن کوه و چمن است
هر کجا مینگرم، رشک بهشت عدن است
بر لب بلبل و گل از لب زهرا سخن است
نـیـمـهی مـاه خـدای اَحَـد ذوالـمـنـن است
خبر از هلهله و شادی هر انجمن است
سخن از ماهِ رخ و جلوه حُسنِ حَسن است
دل شب، طلعـت خـورشید هُـدا پیدا شد
نـیــمـه مـاه خــدا، مــاه خــدا پــیــدا شـد
آمد آن ماه که خورشید کمین بندۀ اوست
نور حق جلوهگر از حُسن فروزندۀ اوست
فیض صد باغِ بهار از گل یک خندۀ اوست
عـقـلِ کل واله مِـهـر رخ تـابـندۀ اوست
صبر و صلح و کرم و لطف و عطا زندۀ اوست
دوست مات کَرَم و دشمن، شرمنده اوست
این گل سرسـبد باغ پیـمـبر حسن است
پای تا فرق حَسن، بلکه حَسن در حَسن است
روزهداران! به رهش جان و دل ایثار کنید
امشب از جـام تـوّلای وی افـطار کـنید
چـشم، گـردیـده تـماشـای رخ یـار کـنید
سـجـده بـر آیـنـۀ طـلـعـت دلـدار کـنـیـد
گـل رخـسار حـسن را همه دیـدار کنید
ناز با آن گل و رو بر گل و گلزار کنید
باغـبان! خـنـده بـزن یـاسـمنـت را بنگر
یا محـمـد! گـل روی حـسـنـت را بنـگـر
این همان است که لبهاش پیمبر بوسید
نه پیـمـبـر، که عـلی ساقی کـوثر بوسید
نه عـلی، فـاطـمه صدیقهی اطـهـر بوسید
روی او حضرت جـبریل مکرر بوسید
دست او را لب سلـمان و ابـوذر بوسید
قـاسـم و اکـبـر و عـبـاس دلاور بـوسید
طوطی وحی خدا را سخن از این حسن است
کُنیهی شیر خدا بوالحسن، از این حسن است
این حسن کیست که چون خصم دهد دشنامش
حـلم پـیـش آرد و با خـنـده کـند آرامش
بــرهــانـد ز کـرامـت ز غــم و آلامـش
بـدهـد بُـرد یـمـانـی و کـنـد اطـعــامـش
با دلی شاد فـرسـتد سوی شـهـر شامش
ای فدای وی و آن مرحمت و اکـرامش
به خدائی که غفور است و حکیم است و رحیم
این کریم است، کریم است، کریم است، کریم
به رسـول و به گـلِ یاسـمنـش باد سلام
به عـلـی و به مـه انـجـمنـش بـاد سـلام
به بتـول و به جـمال حسـنـش بـاد سلام
به جمال حسن و جان و تنـش باد سلام
به نسیـمی که وزد از وطنـش باد سلام
به چـنـین لالۀ باغ و چـمنـش باد سـلام
مهـر او از همه طاعات بُوَد حاصل ما
حــرم مـحــتـرم اوسـت بــقــیـع دل مـا
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
وقتی بساطِ مستیمان جور میشود
نامِ تو سبز میشود انگور میشود
«حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت
«سین»اش میان سفرهی ما سور میشود
ما بینوا و نان و نوا «نونِ» نام توست
با گفتن از تو نان و نمک نور میشود
نامت ستارهایست که با هر طلوعِ آن
چشم حسودهای دمت کور میشود
وقتی هجاهجا به تو نزدیک میشویم
بیچارگی قدمبهقدم دور میشود
نام تو را ادامهی کوثر نوشتهاند
از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشتهاند
شد آبروی دفترِ ما «حاوسینونون»
شعرآیهای مُقَطّعه با «حاوسینونون»
سرمشقهای دَم زده از «عینولامویا»
راه سلوکِ ما شده تا حاوسینونون
خواندیم اسمِ اعظمِ پروردگار را
با یا هجاهجای تو؛ «یا حاوسینونون»
دیدیم بر کلیدِ مفاتیحِ مستجاب
منقوش بود جای دعا «حاوسینونون»
لکنت نوشتهایم، که با آن صدا زدیم
شعرِ بلندِ نامِ تو را «حاوسینونون»!
گُنگیم در نوشتن از اوصافِ نامِ تو
این شعرهای لال کجا و مقام تو!
ما سائلانِ دست به دامان گرفتهایم
سخت است زندگی؛ ولی آسان گرفتهایم
ما خاکسارهای تو در هر تیمّمت
کشکول، زیر نمنمِ باران گرفتهایم
رزقت زیاد و ریزهخوریهای ما کم است
از نانخورانِ خانهی تو نان گرفتهایم
ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم
معنا برای واژهی درمان گرفتهایم
وقتِ سلوک، از نفسِ ذاکران تو
ذکرِ «حسینجان» و «حسنجان» گرفتهایم
وقتی دو نعمت است دَمِ هر نفس زدن
باید حسین دَم شود و بازدم حسن
ای واژهی سکوتِ پُر از حرف؛ امام صبر!
ای آنکه ریختند به کام تو جام صبر!
با پِی کنندهی شترستان چه کردهاند؟!
ای ذوالفقارِ زخمی دامِ نیام صبر!
وقتی نمازِ ذکر علی در قعود بود
برپا نگاهداشتیاش با قیام صبر
حافظ سکوتِ سرخِ تو را یک جگر گریست
تا گفت: «سنگ، لعل شود در مقام صبر»
باید نوشت مقتلی از روضهی سکوت
با نام گریهدارِ «امامی به نام صبر»
ای صبرِ تو، تجلّی پیکارِ کربلا
باید تو را نوشت جلودارِ کربلا
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
میرسد باز به گوش دل ما این آواز
چه نشستید که درهای عنایت شد باز
جاری از طور ولایت شده سرچشمۀ نور
چشم دل خیره شد از دیدن این چشمانداز
تا که از چرخ چهارم شِنَوَد «روحالله»
سخنی روحافزا، زآن دو لب روحنواز
گفت «یا محسن» و از وجه «حسن» پرده گرفت
زُهره گردید همآغوش جگرگوشۀ ناز
به صفای قدمش ماه خدا گشت دو نیم؟
یا نبی آمد و شقّالقمر است این اعجاز؟
مکّه در زمزمۀ آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک»
وادی قدس شد از جلوۀ خورشیدِ حجاز
ای که از طلعت تو صبح سعادت سر زد
ای حقیقت که بود تحت شعاع تو مَجاز
به خدا آینۀ حُسنِ رسولاللهی
ای ظهور ازلی، ای ابدیّتپرواز
به جمال ملکوتی تو هر کس نِگَریست
آفرین خواند بر آن صورت و صورتپرداز
جز تو، ای سیّد و سالارِ جوانان بهشت
در سراپردۀ عصمت که شود مَحرم راز؟
کَرَمت نامتناهی بُوَد، ای چشمۀ فیض
تو سراپا همه نازی، دگران دست نیاز
از همان روز که شد شاهدِ محراب، علی
رهبری یافت به بالای بلندِ تو طراز
همۀ سعی تو آن بود که کوتاه شود
دست نامحرم از این مکتب محرومنواز
آه و افسوس که همراه سپاه تو نبود
یک وفاپیشه و یک جانبهکف و یک سرباز
اُمّت از دایرۀ عشق تو بیرون رفتند
ای وجود تو به تشریف امامت ممتاز
عرقِ شرم به پیشانیِ سجاده نشست
چون عدو کرد به تاراج حرم دست دراز
مصلحت بود که کارِ تو به صلح انجامد
راز هر مصلحتی را نتوان کرد ابراز
ارزش صلح تو را گر نشناسند، چه باک
خلق در شیب نشیباند و تو در اوج فراز
غربت قبر تو تصویرگرِ صبر تو شد
ای که هم جان مناجاتی و هم روح نماز
تا مگر باز کند عقدۀ دل را به «بقیع»
هر گفتار غمی، سوی تو میآید باز
شب که تاریک شود صحن و سرای تو، بُوَد
عوض شمع، دل فاطمه در سوز و گداز
آرزوی «شفق» این است که گاهی او را
به طواف حرم پاک تو بخشند جواز
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
دارد ای شب چه قدَر ماه تماشا امشب
شب قدر است شب نوزدهم یا امشب؟
این چه ماهیست که دنبال خودش راه انداخت
کوچههای رمضان را به تماشا امشب
این کدام آب حیات است؟ که از نوش لبش
میدهد آب شفابخش به عیسی امشب
به هوایش زدهام بال و پری؛ روشن نیست
میبرد عشق، مرا تا به کجاها امشب؟
دیگر از شوق، عنان غزل از دستم رفت
بسکه در زلف تو خوش کرده دلم جا امشب
چون حسن حاصل عمر مرج البحرین است
داده حق، گوهر نابی به دو دریا امشب
همه ذرات جهان دور سرش میگردند
ما که مستیم و خرابیم به مولا امشب
قبله را در وسط ابروی او خواهد دید
خوب اگر سیر کند مسجد الاقصی امشب
حَسَنی آمده در عالم هستی که به حُسن
دل هستی ز رخش رفته به یغما امشب
سفرهداری به جهان آمده مردم که ز شرم
حاتم افتاده سر سفرهاش از پا امشب
تا شد از گردش ایام قد دهر؛ ولی
تا نشد سفرهی احسان حسن... تا امشب
چون شنیدم حسنش را به جهان خوانده غریب
این غزل هدیهی من باد به زهرا امشب
دارم امید به دست کرمش مثل وصال
بلکه این شعرِ مرا هم کند امضا امشب
چون ندارد غزلم بیشتر از این هنری
اکتفا میکنم اینجا به همینها امشب
✍ #عباس_شاه_زیدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
امشب ای ماهِ الهی، آفتاب آوردهای
اختری تابان ز برج بوتراب آوردهای
گلبن سبز ولایت را گلاب آوردهای
یا که از بحر نبوّت دُرّ ناب آوردهای
شادی و وجد و سرور بی حساب آوردهای
پای تا سر احمد ختمی مآب آوردهای
کوثر طاها! دلت روشن تبارک زادهای
این مبارک ماه را، ماهِ مبارک زادهای
مُلک هستی غرق در انوار پا تا سر شده
جلوهگر در ماه حقّ، ماهی خدامنظر شده
روشن از خورشید حسنش، چشم پیغمبر شده
پای تا سر غرق شادی و شعف حیدر شده
بر همه معلوم سرّ سورۀ کوثر شده
یا محمّد! یا محمّد! دخترت مادر شده
عزّت و مجد و جلال کبریایی را ببین
در گل روی حسن، حُسن خدایی را ببین
میتوان دیدن جمال غیب را در این جمال
میتوان خواندن چو ذات بی مثالش بی مثال
صاحبان عقل، مات این جمال و این جلال
عارفانِ دهر، محو این صفات و این کمال
کبریا وجه و علی آیین و احمد خطّ و خال
کرده بیت وحی را یکباره غرق شور و حال
گاه حیدر داردش چون کعبۀ جان در بغل
گه محمّد گیردش مانند قرآن در بغل
حُسنها بر گِرد شمع عارضش پروانهای
خلدها از بوستان طلعتش ریحانهای
حلمها در پیش حلم حضرتش افسانهای
قدسیان در آستان قدس او بیگانهای
اختران هر یک به بحر رحمتش دُردانهای
آسمان از کوثر احسان او پیمانهای
ماه کنعان ولایت، یوسف زهراست این
اوّلین فرزند حیدر، دوّمین مولاست این
دامن ماه صیام امشب دهد بوی حسن
آسمانها سجده آوردند در کوی حسن
مهر، خود را کرده گُم در پرتو روی حسن
ماه، زیبایی گرفت از حَسن دلجوی حسن
سورهی و اللّیل، خود را بسته بر موی حسن
آیۀ والشّمس، گردیده ثناگوی حسن
ابر، لطف و رحمتش بر خلق بارد بیشتر
آنچه خوبان سر به سر دارند، دارد بیشتر
این کریم اهلبیت، این مظهر لطف خداست
این امام دوّم این اوّل عزیز مصطفاست
این فروغ سوّم این چارم نفر زاهل کساست
این گرامی وارث صبر علیّ مرتضاست
این به صلحش فُلک سرگردان دین را ناخداست
این صراط الله اعظم، این امام مجتباست
هم سپهریها زعیم اهلبیتش خواندهاند
هم زمینیها کریم اهلبیتش خواندهاند
روح اهل خلد و ریحان بهشت است این پسر
بلکه طاووس گلستان بهشت است این پسر
سرو خوشرفتار بستان بهشت است این پسر
جان آل الله و جانان بهشت است این پسر
آفتاب صبح ایوان بهشت است این پسر
سیّد جمع جوانان بهشت است این پسر
ای تمام شیعیان! این است مولای شما
ای جوانان بهشت! این است آقای شما
سرّ دشمن بر ملا گردید با صبر حسن
جاودان دین خدا گردید با صبر حسن
حق ز باطل تا جدا گردید با صبر حسن
هستی دشمن فنا گردید با صبر حسن
نهضت عترت به پا گردید با صبر حسن
کربلا، کرب و بلا گردید با صبر حسن
دین اسیر انزوا میشد اگر صلحش نبود
دست دشمن باز وا میشد اگر صلحش نبود
ای خط و خالت همه آیت در آیت یا حسن
ای سپهر وحی را شمس ولایت یا حسن
ای کلامت خلق را نور هدایت یا حسن
ای خروشان بحر موّاج عنایت یا حسن
ای یم جود، ای کریم بینهایت یاحسن
ای جهانت جمله در ظّل حمایت یا حسن
یابن زهرا! من نمیگویم ثناگوی توأم
تو کریم عالمی، من سائل کوی توأم
سینههای سوخته، شمع شب تار توأند
طایرانِ سدره صبح و شام زوّار توأند
عرشیان در عرشِ اعلا هم گرفتار توأند
آسمانها غرق در دریای انوار توأند
ماهرویان ذرّهای از مهر رخسار توأند
شهریاران بردههای کوه و بازار توأند
مهر تو هم بحر ما، هم فُلک ما، هم نوح ماست
تربت بی زائرت، بیت الحرام روح ماست
تو ز وصف عرشیان و فرشیان بالاتری
نو نبی را جانِ شیرین، تو خدا را مظهری
تو کتاب اللهِ روی سینۀ پیغمبری
تو علیّ مرتضایی، تو بتول اطهری
تو امام مجتبی، چشم و چراغ حیدری
تو کریم عترتی، تو دست لطف داوری
جودْ سائل، عفوْ مرهون و کَرَمْ مهمان توست
چشمِ «میثم» در دو دنیا بر تو و احسان توست
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
شیرینی نام تو که در کام من افتاد
شهد عسل و طعم رطب از دهن افتاد
از پیکر گلپوش غزل پیرهن افتاد
تا قرعه در این شعر به نام حسن افتاد
این شعرِ متنتن، پُرِ الله شد امشب
در بیت علی، حوض پُر از ماه شد امشب
ماهی به جهان سر زده زیباتر از این؟ نه
نوشیده کسی آب گواراتر از این؟ نه
هر چار فلک دیده مسیحاتر از این؟ نه
دنیا به خودش دیده شکیباتر از این؟ نه
شکرانهی میلاد تو در روزه نگنجد
این بحر همانست که در کوزه نگنجد
امشب که وزید از طرف عرش شمیمی
بی تاب دلم رفته به دنبال نسیمی
دنبال مسیحایی و دنبال کلیمی
افتاده عنانِ غزلم دست کریمی
آیات غریبیست شکوه حسنی را
من عاشقم این سورهی مکّی مدنی را
حُسنش همه جا نُقل محافل شده امشب
"یارب بحسن" ذکر نوافل شده امشب
قرآن غریبیست که نازل شده امشب
از ماه بپرسید که کامل شده امشب
از روی گُلَش، خانهی زهرا شده گلشن
ای نیمهی ماه رمضان! چشم تو روشن
حُسنی متولد شده در حصن حصینی
بر خاک رسیده قدم عرش نشینی
بَه بَه! چه جلال و جبروتی! چه جبینی!
اَلعِزّةُ لِله! چه نقشی! چه نگینی!
نازل شده بر خلق، عجب خیرکثیری!
ُای شعر برقص آ... چه مراعات نظیری!
حق ریخته در میکدهی چشم تو مستی
پیدا شده از مستی چشمان تو هستی
بی حوصلهای شیعهی حیدر! چه نشستی؟
دامان کریم است بچسبید دو دستی
والله که یک عمر به جایی نرسیدهست
هرکس مزهی عشق حسن را نچشیدهست
چشم تو شرابیست که میخانه پسند است
این بادهی نابیست که پیمانه پسند است
زنجیر سر زلف تو دیوانه پسند است
تنها نه فقط دوست، که بیگانه پسند است
ای کاش که بی عشق تو معنا نشوم من
از جمع شهیدان تو منها نشوم من
واللیلِ اذا عسعسَ از موی تو گفته است
والصّبح تنفّس، غزل روی تو گفته است
حافظ چقَدر از شب گیسوی تو گفته است
گل کرده اگر شعر من، از بوی تو گفته است
تنها نه غزل راهِ خیالِ تو گرفتهست
جبریل هم امشب پَر شال تو گرفتهست
در حُسن، تویی مثل خداوند وحیدا
روی تو بهشتیست که وَعداً و وعیدا
محتاج نگاه تو شقیّاً و سعیدا
مَن ماتَ علی حبّ تو، قد ماتَ شهیدا
ای ماه! تو را یک شب اگر بدر ببیند
باید همهشب خواب شب قدر ببیند
روز و شب ما بسته به لا و نعم توست
ماه رمضان هم سر خوان کرم توست
ما را غم خود نیست که اینگونه غم توست
با این همه، دلهای محبان حرم توست
در سینهی ما، گوهر ما بودی از اوّل
تنها غزل ناب خدا بودی از اوّل..
✍ #عباس_شاه_زیدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🌷 #امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
در روزه اگر مرد و زن افطار کنند
با آب، رطب یا لبن افطار کنند
امشب علی و فاطمه و پیغمبر
با بوسه ز روی حسن افطار کنند
✍ #جواد_هاشمی_تربت
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🌷 #امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
تابیدن انوار جَلی دیدن داشت
روئیدن حُسنِ ازلی دیدن داشت
آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید
لبخند محمد و علی دیدن داشت
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
اوّل تو را سرشته و انسان درست کرد
شرحِ تو را نوشته و قرآن درست کرد
بعداً گِلِ اضافیتان را اِفاضه کرد
تا از منِ خراب، مسلمان درست کرد
میخواست رحمتش همهجا را بغل کند
با اشکهای چشمِ تو باران درست کرد
باید برای بندگیِ سجدههایمان
یک مسجدی به نامِ "حسنجان" درست کرد
بالم اگر به درد پریدن نمیخورد
یک سایبان که میشود از آن درست کرد
من زندهی نسیمِ مسیحا دَمِ توأم
آدم اگر شدم به خدا آدمِ توأم..
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e