eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
9.6هزار دنبال‌کننده
526 عکس
67 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
ی بغضش گرفت و آه کشید آسمان تپید هر کس که التماس دعای مرا شنید شاعر: @dobeity_robaey
ما از لب مسیح شنیدیم این سخن «صد مرده زنده می شود از ذکر»یاحسن شاعر: @dobeity_robaey
این بی حرمی دلیل دارد تو خاک نشین کوچه هایی... شاعر: @dobeity_robaey
هفتاد چوب تیر به تابوت من نشست ای وای مادرم چه کشیدی ز میخ در شاعر: @dobeity_robaey
قلب همه را دشمنت آزرد آنروز انگار حسین داشت میمرد آنروز ای کاش به قلب من فرو می آمد تیری که به تابوت تو میخورد آنروز شاعر: @dobeity_robaey
دیوار و در و روضه ی مادر کوچه پرپر شـدن سـوره ی کـوثر کوچه لاحــول ِ و لا قــوة ِ الا بالـلّـه ... والله ِ حسن شهیـد شد در کوچه شاعر: @dobeity_robaey
بر درد دل خلق طبیب است حسن خود گر چه ز درد غم نصیب است حسن مهدی به کنار تربتش گریه کند... تا خلق نگویند غریب است حسن   شاعر:  @dobeity_robaey
به قصد قُرب فدایی شدن بس است فقط به پای شمع سحر،سوختن بس است فقط برای توشه ی روز قیامت نوکر دو قطره اشک عزای حسن بس است فقط شاعر: @dobeity_robaey
به شعله های سحرگاهِ "عشق"تن بدهند اگر به شب‌پَره ها اذن سوختن بدهند دو ماه گریه برای حسین کردم تا جوازِ اشک عزای حسن به من بدهند شاعر: @dobeity_robaey
با کار و دل و پای فلج رو کردیم از بهر گشایش و فرج رو کردیم اینجا همه با دست تهی، چشم پُر اشک بر روضه‌ی ثامن‌الحجج رو کردیم شاعر: @dobeity_robaey
خورشید به سوگ مصطفی می گِریَد مهتاب به داغ مجتبی می گِریَد در مشهد دل کرب و بلایی برپاست شیعه به شهادت رضا می گِریَد شاعر: @dobeity_robaey
چون سرو که بر زمین فتاد افتادی دلتنگ شدی یاد جواد افتادی مانند علی که سمت زهرا می‌رفت بر روی زمین تو هم زیاد افتادی * مامون چه نمود و تو چه دیدی ای وای کاین گونه به حجره‌ات رسیدی ای وای فهمید اباصلت چه آمد به سرت تا دید عبا به سر کشیدی ای وای * از بس که به حجره تو غریب آمده‌ای گردید بدل حجره به ماتمکده‌ای تا جان بدهی به خاک مانند حسین فرش کف حجره را کناری زده‌ای شاعر: @dobeity_robaey
با روی گشاده آمده تا مشهد دل را به تو داده آمده تا مشهد   آنکس که فلج بود و شفایش دادی... با پای پیاده آمده تا مشهد شاعر: @dobeity_robaey
عاشقان دور حرم عشق و صفا را دیدند عارفان چله گرفتند و خدا را دیدند ای فقیری که به طوس آمده ای دقت کن اغنیاء مکه که رفتند رضا را دیدند شاعر: @dobeity_robaey
اباصلت! آبی بزن کوچه‌ها را قرار است امشب، جوادم بیاید شاعر: @dobeity_robaey
اشکیم در این حرم سرازیر شدیم زیر علمت سینه زنان پیر شدیم ما را به غذای حضرتی حاجت نیست عمریست سر سفره تو سیر شدیم شاعر: @dobeity_robaey
هر چند که رو سیاهم و بد هستم من عاشق این ذوات، بی حد هستم پابوس حسین را ز سلطان دارم در کرب و بلا به یاد مشهد هستم @dobeity_robaey
گفتند بلا بلا بلا، گفتم چشم از روز الست با رضا، گفتم چشم من آمده بودم به ولايت برسم گفتی «انا من شروطها» گفتم چشم شاعر: @dobeity_robaey
سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود شاعر: مرحوم آیت الله @dobeity_robaey
یابن الحسن (عج)... روز آخر، حلال کن ما را ‌مستحقِّ وصال کن ما را شاعر: @dobeity_robaey
ایکاش که موسم خروشم برسد هنگام نشاط و جنب و جوشم برسد ایکاش که فریاد انا المهدی تو...، در یک سحر جمعه بگوشم برسد شاعر: @dobeity_robaey
نرفته غربتش از یاد، یا رسول الله ز داغ فاطمه فریاد، یا رسول الله به ضربه ای درِ آتش گرفته با مسمار به روی دخترت افتاد یارسول الله * چه شد که حُرمت این بیت، در مدینه شکست؟! درِ حریمِ الهی به خشم و کینه شکست چه شد وصیتِ بر دوستی به اهل کسا؟! سه روز بعد شما استخوان سینه شکست * پیام غربت او شد به عاشقان ابلاغ که پر کشید پرستو نیامده از باغ شکست شاخه و افتاد سِرّ مُستَودع نشست فاطمه بر خاک، آه از این داغ * برای دفن، تنش دستِ خادمه مانده به گاهواره ی او خیره فاطمه مانده می آید آخرِ سر روز دادخواهیِ او به روز حشر نخستین محاکمه مانده * ندید چشم فلک رحمت نگاهش را ندید چهره ی معصوم و بی گناهش را اگرچه منزلتش هم طراز معصوم است هنوز شیعه نفهمیده جایگاهش را * دل امام زمان در مصیبتش خون است هر آن که حرمت او را شکست ملعون است تن مطهر این میوه ی بَنِی الزَّهرا در آستانه ی بیت بتول مدفون است شاعر: @dobeity_robaey
درحنجره اش صدای تو می شکند مردی که فقط برای تو می شکند در خورده به پهلوی تو اما بی بی پهلوی علی به جای تو می شکند شاعر: @dobeity_robaey
از روی دَر رَد می شد و با طعنه می گفت خاموش دارم می کنم من شعله ها را..!!! شاعر: @dobeity_robaey
با میخ می کوبید بر تابوتِ زهرا آن چوب را که صرف گهواره نگردید شاعر: @dobeity_robaey