eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.4هزار دنبال‌کننده
542 عکس
67 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
نرفته غربتش از یاد، یا رسول الله ز داغ فاطمه فریاد، یا رسول الله به ضربه ای درِ آتش گرفته با مسمار به روی دخترت افتاد یارسول الله * چه شد که حُرمت این بیت، در مدینه شکست؟! درِ حریمِ الهی به خشم و کینه شکست چه شد وصیتِ بر دوستی به اهل کسا؟! سه روز بعد شما استخوان سینه شکست * پیام غربت او شد به عاشقان ابلاغ که پر کشید پرستو نیامده از باغ شکست شاخه و افتاد سِرّ مُستَودع نشست فاطمه بر خاک، آه از این داغ * برای دفن، تنش دستِ خادمه مانده به گاهواره ی او خیره فاطمه مانده می آید آخرِ سر روز دادخواهیِ او به روز حشر نخستین محاکمه مانده * ندید چشم فلک رحمت نگاهش را ندید چهره ی معصوم و بی گناهش را اگرچه منزلتش هم طراز معصوم است هنوز شیعه نفهمیده جایگاهش را * دل امام زمان در مصیبتش خون است هر آن که حرمت او را شکست ملعون است تن مطهر این میوه ی بَنِی الزَّهرا در آستانه ی بیت بتول مدفون است شاعر: @dobeity_robaey
درحنجره اش صدای تو می شکند مردی که فقط برای تو می شکند در خورده به پهلوی تو اما بی بی پهلوی علی به جای تو می شکند شاعر: @dobeity_robaey
از روی دَر رَد می شد و با طعنه می گفت خاموش دارم می کنم من شعله ها را..!!! شاعر: @dobeity_robaey
با میخ می کوبید بر تابوتِ زهرا آن چوب را که صرف گهواره نگردید شاعر: @dobeity_robaey
اول ناگاه کتاب گریه را وا می کرد آن قدر که پشت ناله را تا می کرد در مجلس روضه ی امام صادق یاد لب خشکیده ی بابا می کرد دوم بانو! بنشین، بخوان، بگو حرف بزن از تیر نشسته بر گلو حرف بزن بانو! دم آخری کمی آب بخور از خاطره دست عمو حرف بزن سوم از سایه سنگ رد شده لشگر من زنجیر نشسته روی زخم پر من این غصه، شبانه، بی صدا پیرم کرد: تشت و سر و چوب و گریه خواهر من چهارم چوبی که به لب اشاره می کرد آن روز از عمه جگر پاره می کرد آن روز ترسیدم از آن چشم حرامی ناگاه... وقتی که مرا نظاره می کرد آن روز پنجم در قاب عطش اگرچه تصویر‌ شده از خوردن آب تا ابد سیر شده او بعد هزار و چارصدسال هنوز ایستاده در خیمه، ولی پیر شده ششم نه که بدن عزیزمان سر دارد نه پیرهن کهنه ای در بر دارد غارت شده زیر دست و پا...ای مردم! این جسم غریب مانده مادر دارد هفتم در باغ عزای کربلا تاک شده آیینه ی لبهای عطشناک شده جَرّوهَا عِدّ‌‌ه مِن اَعراب امّا انگار سکینه با پدر خاک شده هشتم می دید خود حضرت زهرا ای وای افتاده تن ماه به دریا ای وای تا خطبه بخواند از اسیری و عطش از منبر نیزه رفته بالا ای وای نهم از شام اسارتی که مهتاب نداشت راهی به سرای چشم او خواب نداشت بابا، غریب و تشنه بود و دختر جز اشک نگاه خشک خود آب نداشت دهم چشم تو پر از صحنه ی درگیری بود یک قافله دست و پای زنجیری بود فکرش دل سنگ را شکست ای بانو تیری که به سینه خورد عجب تیری بود شاعر: @dobeity_robaey
پریشان خاطر و قامت کمان بود برای داغِ بابا روضه خوان بود بمیرم! قاتل جانِ سکینه(س) صدایِ ضربه های خیزران بود! شاعر: @dobeity_robaey
دلش را داد دست آسمان ها که نامش زنده مانده در زمان ها بده یک جرعه از صبر سکینه خداوندا به ما در امتحان ها شاعر: @dobeity_robaey
از کوه مصائبی که دیدی سابق بیتاب شدی و گریه کردی هق هق میسوختی از داغ پدر داغ عمو در روضهٔ خانهٔ امام ِ صادق(ع)! شاعر: @dobeity_robaey
معصوم ترین صبح سپیدی محسن آن روز کبود را ندیدی محسن در را علی حق بزرگی داری الحق که تو اولین شهیدی محسن شاعر: @dobeity_robaey
هر زخم که همنشین این خسته تن است همسایۀ تازه وارد این بدن است محسن سند سیاه رویی شماست اما سند سپید رویی من است شاعر: @dobeity_robaey
آن فرقه که زهرای جوان را کشتند ناموس خدای مهربان را کشتند ای وای که با کشتن محسن پسرش یک سوم سادات جهان را کشتند شاعر: استاد @dobeity_robaey
هدف اصلی دشمن من و زهرا بودیم کشته شد محسنم آن روز به جای من و او شاعر: @dobeity_robaey
دلـم بـرای حـَسـن هـا همیشه محزون است... چه مجتبـای مدینـه چه عسکـری بـاشـد شاعر: @dobeity_robaey
چون آتش عشقی و جهان شعله ورت شد در سامره ای! جای گدا پشت درت شد لنگر زده پهلوی تو کشتی هدایت؛ وقتی پدرت هادی (ع) و مهدی (عج) پسرت شد! شاعر: @dobeity_robaey
شاعر: در ماتم توست دل اسیر غم توست از عشق برافراشته‌تر پرچم توست حیران حماسه‌ات مسیحا نفسان این شور و شکوه «اربعین» از دم توست 🍃🍃🍃🍃 وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ، عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ عَلَیْهِمَاالسَّلَامُأَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: صَلَاةُ إِحْدَى وَ خَمْسِینَ، وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ، وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ، وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ، وَ الْجَهْرُ بِـ«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ». امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: «نشانه‌های مؤمن پنج چیز است: نماز پنجاه و یک رکعت (واجب و نافله در طول شبانه روز)؛زیارت اربعین حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام؛ انگشتر در دست راست نمودن؛ پیشانی بر خاک گذاردن و بلند گفتن بسم‌ الله ‌الرّحمن الرّحیم (در نمازهای جهریّه صبح، مغرب و عشاء)». بحار الأنوار، المجلسی، ج98، ص329؛ المزار الکبیر، محمد بن المشهدی، ص353 (رواه المفید فی مزاره: 61، و ابن قولویه فی الکامل: 325، و الشّیخ فی مصباح المتهجّد: 730، التّهذیب 6: 52، ذکره السّیّد ابن طاووس فی الإقبال 3: 100، مصباح الزّائر: 347، و الکفعمیّ فی مصباحه: 489) @dobeity_robaey
نظر لطف خدا را همه مدیون توایم رحمت آل عبا را همه مدیون توایم همه ی سال زیارت جای خود را دارد اربعین ؛ کرببلا را همه مدیون توایم شاعر: @dobeity_robaey
خورشید تشنه بود و غم‌انگیز جان سپرد خورشید را خدا، به خودِ آسمان سپرد در حیرت و سکوتِ زمین، ناگهان خدا باقیِ قصه را، به امامِ زمان سپرد شاعر: @dobeity_robaey
نـخ دشـداشه اش از پرنیان است دو چشمش مثل ماه مهربان است زمیـن و آسمـان را ، ریـسه بستنـد ولایت عهدی ِ صاحب زمان است * چه شیـرینی و شیـدایی و شهـدی چه عشقی و چه پیمانی، چه عهدی چه عـیدی ، بهتـر از عیـد قشنـگ ِ ولایـت عهــدی ِ زیـبای ِ "مهــدی" * به پا کرده خدا در عرش مجلس شمیم یاس و پونه می شود حس "ابـاصــالح " امـام عـاشقـان شـد شده مجلس پر از گل‌های نرگس * کِشیده رازقی در مقدمش صف فرشتـه می زند در آسمـان دف عزیز "عسکری " امروز در عرش به سـلطانی عـالم شـد مـُشَرّف * عبـٕا عمـامه اش ماننـد حیدر به منبـر مـی رود مثـل پیمـبر ولایـت عـهدی حیـدر رسیـده خـدا را شکـر بر دستان "رهبر" * به رویـش ، نـور حـق تابیـده به به به چشمش "والضحی" پاشیده به به ردای ســبز و خـوشرنگ ِ امـامـت به دست مادرش ، پوشیده به به * بهار آسمـان شد ، جانم ای جان منور "جمکران" شد جانم ای جان از امشب حضرت مهدی در عالم امام عاشقان شد ، جانم ای جان * فـدای خـادمـان ِ رو سـپیدت فدای آن دو تا چشمی که دیدت فـدای نائبـان خـاص و عـامت فـدای "حِـلّی ُ" و شیخ مفیدت * مرا شیدای خود کن با دعایت به گوشم می رسد آخر صدایت نشسته بی قرارت "شیخ طوسی" "مقـدس اردبیـلی هـا" فـدایت * دل دریـا برایـت می زنـد لک ... ستـاره میزند با مـاه چشمک ... ردای نـور ، بر تـن کـردی آقا الهـی بر تنت ، باشـد مبـارک ... * چه می آید ملاحت بر تو ای جان سیادت فَرّ ُ و شوکت بر تو ای جان به کوری ِ دو چشم ِ دشمنانت چه می آید امامت بر تو ای جان شاعر: @dobeity_robaey
آغازِ امامتت ، مبارک باشد این رخت به قامتت مبارک باشد یک روز می آیی و جهان مسروراست آن روز به اُمتت ، مبارک باشد شاعر: @dobeity_robaey
ما شب زدگان درپی نوریم آقا از هجر تو درحالِ عبوریم آقا روشن شده آسمان وپایان شب است ما منتظرِصبحِ ظهوریم آقا شاعر: @dobeity_robaey
امروز جهان شور قیامت دارد ابر کرم خدا کرامت دارد ذرات جهان به یکدگر می گویند خورشید به سر تاج امامت دارد شاعر: @dobeity_robaey
گذشت ایّام اشک و آه و ناله شکفته در مسیرش یاس و لاله تماشایی ست در سرداب امشب؛ مناجات امامِ پنج ساله! شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت بازگشایی ضریح مطهر امام رضا(ع) پلکی زدی و درب گشودی به روی ما شیعه همیشه منتظر چشم روشنی ست شاعر: @dobeity_robaey
ای تـاج گـ‌ذار تو زهـ‌را و عـلی با هم یکبار بکش دستی بر روی سرِ ما هم شاعر: @dobeity_robaey
هر راه به جز راه تو کج خواهد شد  بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد  ما منتظران اگر بخواهیم همه  امسال همان سال فرج خواهد شد شاعر: @dobeity_robaey