eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.6هزار دنبال‌کننده
554 عکس
70 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب غم مونس قلب احمد مختار است خونبار دوچشم حیدر کرار است زهرا به تسلای علی آمده است چون روز عزای جعفر طیار است@dobeity_robaey
گر بود، یقینْ حامیِ حیدر می‌گشت قربانیِ صدّیقهٔ اطهر می‌گشت در هجمهٔ فتنه، جای او خالی بود مردی که اگر بود، ورق بر می‌گشت@dobeity_robaey
یاران وفادار پیمبر بودند ای کاش که در کنار حیدر بودند دستان علی بسته نمی‌شد آن‌روز در کوچه اگر حمزه و جعفر بودند :: در معرکه قهرمان پیکار شدند در قامت یک حماسه تکرار شدند در موته و علقمه، دو سردار رشید بی‌دست، میان خون علمدار شدند ✍ @dobeity_robaey
آرامش مطلق صدای تو کجاست؟ لبخند همیشه آشنای تو کجاست؟ ای آن‌که تو را «ابوالمساکین» خواندند مسکینم و مُستَکین، سرای تو کجاست؟ باقی‌ست همیشه قصۀ کوتاهش این مرد که انتها ندارد راهش در عرصۀ کربلا حضورش پیداست در قامت دو جوان عبداللّهش ✍ @dobeity_robaey
اگر جرم و خطا بسیار کردم گلی بودم که خود را خوار کردم دوباره گل شدم، وقتی که قصد « » کردم...@dobeity_robaey
نبینم اشکُ تویِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده‌ها و خوشی‌هامون یادته از رو هم، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب می‌کرد دعامون یادته منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دوباره می‌میرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن ✍ @dobeity_robaey
نیازی نیست روضه سر بیاید نباید روضه‌خوان دیگر بیاید برای روضه این ایام کافی‌ست؛ فقط گاهی صدای در بیاید... ✍ @dobeity_robaey
نادیده گرفت، حرمت باران را در بند کشید، غیرت طوفان را آن سنگ‌دلی که باغ را آتش زد هم پنجره را شکست، هم گلدان را@dobeity_robaey
دود از سر و دوش خانه بالا می‌رفت هستی نبی و جان مولا می‌رفت در آتش خانه در جای علی، حضرت زهرا می‌رفت@dobeity_robaey
تا آتش جاهلیت افروخته شد قرآن نبی درآن میان سوخته شد ای وای به‌حال آنکه پشت در بود... وقتی در و دیوار به هم دوخته شد ✍مرحوم @dobeity_robaey
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟@dobeity_robaey
دردی‌ست به سینه‌اش که بی تسکین است در خویش شکسته، ساکت و غمگین است از سرخی روی یاس می‌شد فهمید پاییز چقدر سیلی‌اش سنگین است!@dobeity_robaey
زهرا همه‌جا یاور و غم‌خوار علی است با پهلوی بشکسته طرفدار علی است هر دست که حامی ولایت نشود دستی که نبی بوسه زند یار علی است گلخانه‌ی وحی طعمه‌ی آذر شد گل رفت ز دست و غنچه‌اش پرپر شد شد حرمت صدیقه‌ی کبری پامال یک آیه جدا ز سوره‌ی کوثر شد از شعله‌ی نار، گل به احمد دادند بر بانوی وحی، تحفه بی‌حد دادند ضرب لگد و غلاف تیغ و سیلی اجری‌ست که بر آل محمد دادند از هر طرفی که رهسپر می‌گشتم پیش ضربات او سپر می‌گشتم همراهم اگر نبود در کوچه حسن تا خانه‌ی خود چگونه بر می‌گشتم کی بود گمان به فتنه دامن بزنند؟ آتش به سرای حی ذوالمن بزنند ای اهل مدینه! از شما می‌پرسم کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند؟ ✍ @dobeity_robaey
هر آینه مظهر علی خواهم شد در معرکه حیدر علی خواهم شد ای اهل سقیفه! همه آماده شوید من یک تنه لشکر علی خواهم شد@dobeity_robaey
دست او بالا نمی‌آید، ولی این روزها نام ما را در دعایش بیشتر می‌آورد@dobeity_robaey
یا فاطمه! روز حشر ستاری كن دلسوختگان را ز كرم یاری كن ما با همه گفتیم كه با زهرائیم تو نیز بیا و آبروداری كن@dobeity_robaey
به ما گفتی که دینی جز «علی» نیست امام المتقینی جز «علی» نیست میان شعله‌ها فریاد کردی امیرالمؤمنینی جز «علی» نیست@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
یک عُمر شکستِ دشمنش را دیدند آن جلوه‌ی خیبر شکنش را دیدند افسوس که داغِ فاطمه کاری کرد زانو به بغل گرفتنش را دیدند@dobeity_robaey
دل تاریخ در این ماجرا سوخت بر این غربت، غریب و آشنا سوخت مدینه هیزم آوردند اما در آتش خیمه‌های کربلا سوخت@dobeity_robaey
با شوقِ سفر، چشم‌به‌راهی زهرا می‌ماندی اگر چند صباحی... زهرا ای کاش غم از دل علی می‌بردی مانند گذشته با نگاهی زهرا @dobeity_robaey
دنیاست که بیت الحزن فاطمه است چون آینه غرق محن فاطمه است گر شیعه به سختی نفس از سینه کشد امشب شب پرپر شدن فاطمه است@dobeity_robaey
منظومه‌ی عشق و مستی از کار افتاد گردونه‌ی حق‌پرستی از کار افتاد از بوسه‌ی تازیانه بر دست بتول یک‌لحظه تمام هستی از کار افتاد ✍ مرحوم @dobeity_robaey
از داغ تو من تمام دردم زهرا ای کاش به خانه بر نگردم زهرا کردی تو نود زخمِ مرا چاره ولی یک زخم تو را چاره نکردم زهرا ✍ مرحوم @dobeity_robaey
با این غم پُر حاشیه خو می‌گیرم مجبورم اگر که از تو رو می‌گیرم یک گوشه حسن به حال من می‌گرید تا با کمک فضه وضو می‌گیرم!@dobeity_robaey
ای شمع امید من که سوسو داری در سینه ز درد و غم هیاهو داری یک دست گرفته‌ای به پهلو زهرا یک دست به روی زخم بازو داری@dobeity_robaey