#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#شب_سوم
#خرابه
امشب سرت را می کشانم تا خرابه
از نِی، نه، از نزدیک احوالم ببینی...
#قاسم_نعمتی
دختران شام میگردند همراه پدر
کاش میشد تا تو هم با خود بگردانی مرا
#معنی
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
گر چنین است چه کردهست ندانم با عرش
آه! طفلی که غریب است و اسیر است و یتیم
#یاریحانهالحسینسلاماللهعلیهما
خواب دیدم بغلم كرده ای و می بوسی
سر تو در بغلم معنی رویای من است
وای بابا چه بلایی به سرت آمده است؟
لبت انگار ترک خورده تر از پای من است
#یاابتاه
مـرد میـخواهـد بفـهمـد مـعنۍ ایـن درد را
از دیـار ڪوفـہ تـا شـام دویـدن سـاده نیـسـت
#جآنانحسینرقیہ
طنابِ گردنِ من بسته بود به دستِ رُباب
میان راه زمین می خوریم و می خندند
یهودی است و مسلمان کنارِ هم اینجا
کُتَک از آن و از این می خوریم و می خندند
#حسن_لطفی
از شرحِ رنج، بعد تو این نکته بس بُوَد
دیــوار میـکنـد کمکم ، راه میــروم...!!!
#علی_انسانی
از جـانب یهود ببین پـاره های سنگ
از چند زاویه به سرم خورد بی هوا
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
نمیدانم چـه رخ داده ست بین راه که حالا
قدش طعنه زده بر قامت پیرزنان این طفل
#منذاالذیایتمنی
از سر دست عدو دندان شیری ام شکست
روضه خوانت بودم اما از صدا افتاده ام
#نوید_طاهری
شدم سرگرمی خندیدن طفلان این کوچه
دلیلِ خنده های این و آنم، دیده ای یا نه؟!
هر آن که رد شد از ویرانه با حیرت نشانم داد
ورم کرده سر و چشم و دهانم دیده ای یا نه؟!
#محمدجوادشیرازی
#پنجم_صفر
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
@dobytyhayroze
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#شب_سوم
#خرابه
صد زخم به بال و پر،کبوتر دارد
این یاس نشانه های مادر دارد
با سر به حضور او مُشَرَّف شده است
بابا چه ارادتی به دختر دارد....
#بردیا_محمدی
#پنجم_صفر
#اللــهمعجـــللــولیــڪالـفــــرج
@dobytyhayroze
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#شب_سوم
#خرابه
#مقتل
👈پس آن نازدانه لب بر لب پدر نهاد،زمان طویلی از سخن افتاد و گریست.
🥀فَنادیِ الرَّأسُ بِنْتَهُ،إلیَّ إلیَّ،هَلُمّی فَأنا لَک بِالانْتظار. فغُشیَ علیها غشْوهً لمْ تُفقْ بعدها،فحرَّکوها فَإذا هیَ قدْ فارقتْ روحها الدُّنیا...🥀
✋آن رأس شریف دختر را صدا کرد که به سوی من بیا،من منتظرت هستم،او غش کرد و دیگر به هوش نیامد،چون او را حرکت دادند متوجّه شدند که روح شریفش از بدن مفارقت کرده و به خدمت پدر شتافته است.
راوی گوید:وقتی که خواستند بدن آن یتیم را از خاک خرابه بردارند علمهای سیاه بر پا کرده بودند و مردان و زنان شامی همه جمع شده گریه و ناله می کردند و سنگ بر سر و سینه می زدند. او را غسل دادند و کفن نمودند و بر او نماز گزاردند و دفن نمودند،که الان قبر او معلوم و مشهور است.
📚انوار الشهاده،ص۲۴۴_۲۴۶
ریاض القدس،ج۲،۲۳۶
ستاره درخشان شام،ص۲۲۱
خصائص الزینبیّه،ص۲۹۶
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
#پنجم_صفر
@dobytyhayroze
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#شب_سوم
#خرابه
#مقتل
👈چند جمله مقتل
پیوسته در اسارت دنبال پدر میگشت:
🥀أیْنَ أبی وَ والدی وَ الْمُحامی عَنّی🥀
بابا و حامی من کجاست؟
از تکان های ناقه دل کوچکش آب شد:
🥀أیا أختَ، قَدْ ذابَتْ مِنَ السَّیْر مُهْجَتی🥀
خواهرم! این شتر بس که مرا حرکت داد، دل و جگرم آب شد.
در خرابه بعد از خواب پدر گفت:
🥀اینَ أبِی إیتوُنی بِوالدَیَّ وَ قُرة عَيني🥀
بابام کو؟ نورچشممو برام بیارید...
مواسات با بابا:
🥀فَانْکَبَّتْ عَلیهِ تقَبَّلُهُ و تَبْکی و تَضربُ علی رَأسُها و وَجْهِها حَتّی امْتَلأَ فَمُها بِالدَّم🥀
خود را بر آن سر انداخت و صورت پدر را بوسید و بر سر و صورت خود میزد تا اینکه دهانش پر از خون شد.
توان دیدن محاسن خونی بابا را نداشت:
🥀یا أبتاهُ، لَیْتنی وُسدتُ الثَّری و لا أری شَیبکَ مُخضَّباً بِالدّماء🥀
پدر جان، کاش مرا در زیر خاک پنهان کرده بودند و نمیدیدم که محاسن مبارکت به خون خضاب شده باشد.
📚انوارالشهادة، ص٢٤٢، کامل بهائی، ج٢، ص١٧٩، نفسالمهموم، ص ٤٥٩، انوار الشهادة، ص٢٤٤، ریاض القدس، ج٢، ص٣٢٦.
#پنجم_صفر
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
#اللهـم_عـجل_لولیـک_الفـرج
@dobytyhayroze
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#شب_سوم
#خرابه
ضربه ی سیلی مگر از یادماها میرود؟؟
خندهای کرد وتمسخر، گفتزهرا را زدم
#بهنام_واحدی_جهاد
#پنجم_صفر
#اللــهمعجـــللــولیــڪالـفــــرج
@dobytyhayroze
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#شب_سوم
#خرابه
🥀باباحسین
با چه زوری خواستند و با چه زوری حفظ شد
سرفرازم بعد غارتها؛ حجابم را ببین
#رضا_قاسمی
#پنجم_صفر
#اللــهمعجـــللــولیــڪالـفــــرج
@dobytyhayroze
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#خرابه
قصه کرب و بلا را دختری تغییر داد
کاخها ویرانه شد ویرانهاش شد بارگاه
#سیدحمیدرضابرقعی
#اللهـم_عـجل_لولیـک_الفـرج
@dobytyhayroze
#اولاد_حضرت_زینب_سلام_الله
#شب_چهارم
مادر به خیمه و دو جوانش به قتلگاه
پا می كشند راه نفس باز وا كنند
در آخرین نفس كه نفس بر لب آمده
می خواستند مادر خود را صدا كنند
#حسن_لطفی
#امان_از_دل_زینب
@dobytyhayroze
#اولاد_حضرت_زینب_سلام_الله
#شب_چهارم
حَـرم اسیر حَرامـی و مـادری مـی دید
که زلف تازه جوانهای او ز نیزه رهاست
#حسن_لطفی
#امان_از_دل_زینب
#اللهـم_عـجل_لولیـک_الفـرج
@dobytyhayroze
#اولاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیهم
#شب_چهارم
قصدِ جانِ دو برادر کردند/نیزه ها را دو برابر کردند/ضربه ها را که مُکَرَر کردند/بعد هم نیَّتِ خنجر کردند/به شماره است نفسهای حسین
بِینِ میدان چقدر بَلوا بود/دو بدن بود هزاران پا بود/دو گلو بود و دو نِی بالا بود/دو سر اما سَرِشان دعوا بود /وای از خنده به غمهایِ حسین
بینِ خون دید امانت ها را/بعد از آن غربت و غارت ها را/دست گردانِ غنیمت ها را/باز هم گفتنِ قیمت ها را/خواهرش در پِیِ سقایِ حسین
شد غروب و دو پسر را می دید /بر سرِ نیزه دو سر را می دید/دو سرِ خورده تبر را می دید/دورِ خود چند نفر را می دید/مانده اما به تماشای حسین
#حسن_لطفی
#امان_از_دل_زینب
@dobytyhayroze
#اولاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیهم
#شب_چهارم
از خجالت نذار مو سفید بشم/من نیومدم که نا امید بشم/این دو تا قربونی ها مو بپذیر/تا جلو فاطمه رو سپید بشم
نذاری برن آخه بی تاب میشن/مثل زینب اسیر طناب میشن/وقتی تشنه ای خجالت میکشن/قطره قطره جلو چشمام آب میشن
میمیرن به تو اهانت که بشه/بعد تو موقع غارت که بشه/به غرور جفتشون بر میخوره/جلوشون به من جسارت که بشه
حرفی از بیا زدن خودت برو/منو که صدا زدن خودت برو/دوست دارن رو دامن تو جون بدن/اگه دست و پا زدن خودت برو
#یاسین_قاسمی
#امان_از_دل_زینب
@dobytyhayroze