ببین می‌خوام فقط بگم این دخترِ علیِ زینبه دخترِ فاطمه 💔

میگن وقتی خانم جان رسیدن به کربلا .. همه ی غم های عالم در دلشون جمع شد هنوزم همینه کربلا که میری زمزمه می‌کنی : امان از دل زینب 💔😭

امشب شب سوم محرمه !

. آخ رقیه با ذوق به عمو عباس نگاه می‌کنه .. .

آخ هنوز شش ماهه در بغل رباب آرام گرفته آخ هنوز رفقا خیمه ها به آتش کشیده نشده ...😭

آخ خدا تکه ای ابر سایبان بفرست شیر خوار رُباب آمده است💔😭

قد و بالای دیدنی دارد مگر نمی‌دانی که اکبرِ لیلا آمده است ...😭

میگردند دور عمو‌ مگر نمی‌دانی که آنها یادگارانِ حسنن....💔

رفقاااا آرام زمزمه کردم : عجیب نینوا حال عجیبی دارد ..💔

. خدایا خدایا تو رو به آبروی حضرت زینب تورو به آبروی شهدای کربلا ظهور آقامون ، منجی و منتقم خون شهدای کربلا رو نزدیک بفرما... .

آقا ما بد کردیم گناه کردیم اما آقا بخدا ما شمارو خیلی دوست داریم مارو ببخش :)💔

مادرم در گوشم خوانده که بگویم : بابی انت و امی یا حسین 💔