eitaa logo
حجت الاسلام دکترابراهیم خِردکیش
684 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
36 فایل
﷽ حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَكِيلْ کانال آخوند ریاضیدان را به دوستان خود معرفی کنید ،آخوندی که در دانشگاه ریاضیات و کامپیوتر درس میده منتظر حضور سبز شما خوبان هستیم🌹🙏🏻 #حجت_الاسلام_و_المسلمین_دکتر_ابراهیم_خِردکیش @doctor_ebrahim_kheradkish
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 "ماجرای کاخ مرمر، مایه‌ی افتخار است یا آبروریزی؟" 💬اینکه بعد از دو دهه بیایند و بگویند که هاشمی بعد از ریاست جمهوری به نقل مکان کرد و دفترش آنجا بوده و بعد از فوتش با دردسر و جر و بحث و با پیگیری بیت رهبری و همکاری مجمع در این اواخر کاخ را پس گرفته‌ایم تا به موزه تبدیل شود هیچ افتخاری ندارد که هیچ، مایه آبروریزی هم هست! دانشطلب 💬وقتی عزمی برای بیرون کردن آقای آملی از خانه ساختن در مجموعه تشریفاتی قوه قضائیه وجود ندارد و همزمان از بیرون کردن هاشمی مرحوم از کاخ مرمر خاطره گفته می شود یعنی همه با هم سرکاریم... وحید اشتری 💬میگن هاشمی حتی دفتر ریاست جمهوری رو از پاستور به کاخ سعدآباد منتقل کرده بود و برای اینکه داستان لو نره توی مکاتبات اداری به کاخ مرمر می‌گفته «ساختمان قدس»!! آدم 💬زمانی که علیه‌السلام به کوفه رفت، پیشنهاد شد که به دارالاماره‌ای رود که سعد ابن ابی‌وقاص بنا کرده بود. حضرت نپذیرفت و فرمود: «کاخ، مرکز تباهی و فساد است». مهدی مهدوی‌نژاد 🔺 (۶۲/۱/۱): آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ‌نشینی بیرون برود و به توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می‌شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید بخوانیم. همیشه این کشور به واسطه کاخ‌نشین‌ها تباهی داشته است. 🔙 اصل ماجرا: 💭 پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان، شنبه شب در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما: ➖ استقرار آیت الله به عنوان دبیر مجمع تشخیص در درست نبود. بعد از فوت او کاخ را به سختی و با تخلیه کردیم. این تخلیه از مواردی بود که نمی‌دانستیم شکایتمان را پیش چه کسی ببریم! 💭 کاخ مرمر در ویکی‌پدیا: ➖ کاخ مرمر به دستور رضا شاه پهلوی بنا نهاده شد. این کاخ در آغاز به عنوان دفتر کار و محل اقامت زمستانی رضاشاه مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت. 🔹در سال‌های نخست پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی، از این کاخ به عنوان دفتر رسمی پادشاه و محل برگزاری دیدارها، ملاقات‌ها به کار گرفته می‌شد. فوزیه و محمدرضا پهلوی در این کاخ با یکدیگر زندگی می‌کردند و مراسم عقد شاه با ثریا اسفندیاری و همچنین مراسم نامزدی با فرح پهلوی همگی در این کاخ برگزار گردیده‌است. 🔸پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، «موزه پهلوی» تعطیل شد و از این کاخ مدتی به عنوان مقر کمیته انقلاب اسلامی استفاده می‌شد. در میانه‌های دهه ۱۳۷۰ شمسی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و پس از پایان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی دفتر هاشمی رفسنجانی به این کاخ نقل مکان کرد. امروزه از این ساختمان در نامه‌نگاری‌های دولتی با نام ساختمان قدس یاد می‌شود. اصلا یه علاقه خاصی به فرح داشت @doctor_ebrahim_kheradkish
🌹حاج حسین یکتا میگفتن؛ اون دنیا معلوم نیست برای ما سلام الله علیها و رو بیارن برای حساب رسی! . 🌹یکی از رو میارن میشه و اعمال مون رو بر اساس اعمال خواهند سنجید... . . 🌹ان شا الله اون دنیا مجلسی تشکیل خواهد شد! به ریاست شهید ... . نمایندگانی از جنس چمران، باکری، آوینی، زین الدین، همت، کاظمی، خرازی، بابایی و ... . و سخنگوی هیات رییسه! جاویدالاثر حاج . . 🌹و خواهند کرد مسئولان خائنی که و مردم را ندیدند و جیب و را ترجیح دادند... ندیدند پسر و دختر جوان کشور را و اسیرِ حزب بازی خودشان شدند... . 🌹و مُهر را بر پیشانی مسئولانی می‌زنند که به بار آوردند.... . 🌹مسئولین بی درد... و آن روز مصادره خواهد کرد اموال با تصاحب کرده‌ی نجومی بگیران را به نفع ... . . 🌹دلمان می‌خواهد... که پای شکنجه‌ شده‌ی خود را در جلسه سازمان ملل به همگان نشان داد و شد سند جنایت ... . . 🌹-: نه چپ، نه راست، صراط مستقیم.. 🌹بی تفاوت نباشیم... به قول شهید آوینی آن که شیعه بودن دارد! قطعا امتحان را پس خواهد داد... . 🌹 تنها نخواهد ماند... ‌‌‌@doctor_ebrahim_kheradkish
💠 روزى اميرالمؤمنين على عليه السـلام از كوفه حركت كرد و به نجف آمـد و از آن هـم گـذشت. به وادی السلام که رسیدند، قنبر گفت يا اجازه مى دهى عبايم را زير شما پهن كنم؟ حضرت فرمود: نه، اينجا محلى است كه خاک هاى مؤمنان در آن قرار دارد و پهن كردن عبـا برای آن ها مزاحمت است. اصبـغ مى گويد؛ عرض كردم يا اميـرالمؤمنين! خاك مؤمنان رادانستم چيست ، ولى مـزاحمت آن ها چگونه است؟ حضرت فرمـود: اى اصبغ اگـر پرده از مقابل چشمانت برداشته شـود، ارواح مـؤمنان را میبينيد كه در اينجا حلقه حلقه دور هـم نشسته‌اند و يكديگر را ملاقات می كنند و با یکدیگر مشغول صحبت هستند ، اينجـا جايگاه ارواح است وارواح كافران هم در برهوت قرار گرفته اند! 📚 منبع: داستان های بحـارالأنوار ، جلد ۴ ، صفحه ۵۲ @doctor_ebrahim_kheradkish
🔻عمامه عاریتی؟! ✍حکایتی شیرین و عبرت‌آموز که بر فراز کرسی درس خارج در قم،این خاطره را از دوران جوانی خویش نقل کرده اند: مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود. در محضر (ع) در حرم به آقا امیر المؤمنین می‌گوید: آقا ما داریم بر می‌گردیم به ایران و می‌دانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما می‌‌‌آید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آینده‌ی زندگی‌ام این الگو بشود برای ما شاخص، این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند. حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه می ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف می‌شد از امیرالمؤمنین(ع) همین خواسته را تقاضا می‌کرد. سه ماه هم ایشان می‌ماند. جمعاً می‎شود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید می‌شد که شاید آقا (ع) هم مصلحت نمی‌دانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم می‌‍‌رود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند. شب خواب (ع) را می‌بیند که می‌فرمایند: شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته می‌خواهی به عنوان الگو؟" می‌گوید: بله آقا. می‌فرمایند: فردا صبح وارد حرمِ ما که می‌خواهی بشوی طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان 18 ساله‌ای نشسته، عمامه‌ای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد می‌شوی، این جوان بلند می‌شود وارد حرم می‌شود یک سلامی پایین پا به من می‌کند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج می‌شود. بعد از طلوع فجر این جوان را دریاب که یکی از انسان‌های بزرگ است. حاج شیخ می‌فرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سید الشهداء(ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: آقا! عمامه‌ من عاریتی است و رفت از صحن رفت بیرون، رفت در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: دیدم دارد از دستم می‌رود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه‌‌ دو امام، با این دو کلمه دارد می‌گذارد و می‌رود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامه‌ من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کرده‌ام تا شما را معرفی کرده‌اند، کار داریم با شما. یک نگاهی به حاج شیخ می‌کند و می‌گوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟ آقا شیخ عبدالکریم می‌گوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). می‌گوید: دنبال من بیا. در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بود. می‌رسد به درِ آن اتاق و می‌گوید: اینجا خانه‌ من است، فردا طلوع فجر وعده‌ دیدار من و شما همین جا. می‌رود داخل و در را می‌بندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده‌ من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام. ایشان می‌فرماید: لحظه‌شماری می‌کردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله‌ پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم. در زدم دیدم پیرزنی با چشمان اشک آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه‌ من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. حاج شیخ در درس خارج فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین(ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه‌ من عاریتی است! عبای من عاریتی است! فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. می‌خواست به من بگوید: شیخ عبدالکریم حائری! ▫️ مرجعیت،عاریتی است ▫️ ریاست،عاریتی است ▫️ خانه‌هایتان،عاریتی است ▫️پول‌های‌تان،عاریتی است ▫️وجودتان،عاریتی است ▫️سلامتی‌تان،عاریتی است. ▫️هر چه می‌بینید،عاریه است و امانت است. دل به این عاریه‌ها نبندید! @doctor_ebrahim_kheradkish