#داستان_آموزنده
🔆چه هم غذای خوبی
🍁روزى امام حسين - ع - غلامى را ديد كه با سگى نان مى خورد، يك لقمه پيش سگ مى اندازد و لقمه اى هم خودش مى خورد، حضرت فرمود: اى غلام ! عجب هم غذايى پيدا كرده اى ؟!
🍁 غلام عرض كرد: اى پسر پيامبر! من محزون و مغموم و ناراحتم و شادى و خوشحالى خودم را از خوشحال كردن اين سگ مى خواهم ؛ زيرا كه صاحب و مولاى من يهودى است و من از همراهى و مصاحب ت با او در عذابم .
🍁امام (ع ) فرمود: كارى كه انجام دادى اثر خودش را بخشيده و دويست درهم كه قيمت غلام بود نزد يهودى برد و فرمود: غلام را به من بفروش ، يهودى عرض كرد من اين غلام را فداى قدم مبارك شما كردم و اين بستان را هم به غلام بخشيدم و درهمها را به حضرت بازگرداند. حضرت هم غلام را آزاد كرد و دويست درهم قيمت او را به او بخشيد.
🍁زن يهودى خبردار شده ، اسلام آورد و مهريه خود را به شوهرش بخشيد، يهودى هم مسلمان شد و منزل خود را به زنش بخشيد.
📘بحار، ج 10، ص 145. به نقل از دارالسلام ، ج 3، ص 350.
دکتر ابراهیم خِرَدکیش 👈🏻 عضو شوید
#داستان_آموزنده
🔆پناه از عقوبت کردن
🔅مردی در زمان رسول خدا صلیالله علیه و آله گناهی کرد و از ترس تعزیر پنهان شد. روزی امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام را که طفل بودند، به تنهایی یافت و بر دوش خود سوار کرده و بر پیامبر صلیالله علیه و آله وارد شد.
🔅عرض کرد: «یا رسولالله! من به خدا و به این دو فرزندانت (از عقوبت کردن) به شما پناه آوردهام و از آن گناهی که کردهام، درگذر.»
پیامبر چنان بخندید که دست به دهان مبارک گذاشت و فرمود: «برو آزادی!»
🔅و به امام حسین علیهالسلام فرمود که شفاعت شما را در حق او قبول کردم.
📚منتهی الآمال، ج 1، ص 284
@doctor_ebrahim_kheradkish
#داستان_آموزنده
🔆گريه پس از پيروزى
عبدالله بن قيس مى گويد:
در جنگ صفين من در سپاه اميرالمؤمنين عليه السلام بودم . ابوايوب اعور، يكى از فرماندهان لشكر معاويه ، شريعه فرات را تصرف كرده بود و از ورود اصحاب على عليه السلام مانع مى شد. ياران على عليه السلام از تشنگى به حضرت شكايت كردند. على عليه السلام گروهى از سواران را براى آزاد كردن شريعه فرستاد، آنان بدون نتيجه برگشتند، امام سخت دلتنگ شد.
حضرت حسين عليه السلام عرض كرد:
پدر جان اجازه مى فرماييد من بروم ؟
حضرت فرمود:
فرزندم برو!
امام حسين عليه السلام با عده اى از سربازان به سوى شريعه حركت نمود و سپاه دشمن را شكست داد، شريعه را آزاد كرد و در كنار آن خيمه زد.
سپس خدمت پدر بزرگوارش رسيد و خبر آزادى شريعه را به اطلاع حضرت رساند.
على عليه السلام گريه كرد.
عرض كردند:
يا اميرالمؤمنين ! چه چيز تو را مى گرياند؟ اين نخستين فتح و پيروزى است كه به بركت حسين نصيب ما گشت .
حضرت در جواب فرمود:
يادم آمد كه به زودى او را در سرزمين كربلا با لب تشنه مى كشند و اسب او رم كرده ، فرياد مى كشد و مى گويد: الظليمه الظليمه لامة قتلت ابن بنت نبيها.
📚بحار: 44، ص 266
@doctor_ebrahim_kheradkish
#داستان_آموزنده
🔆ظهور نور و انتقام از ظالم
مرحوم شيخ صدوق رحمة اللّه عليه به نقل از عبدالسّلام هروى حكايت كند:
روزى محضر شريف حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام شرفياب شدم و پيرامون حديثى از امام صادق عليه السلام سؤال كردم كه فرمود: هنگامى كه امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف خروج نمايد تمام ذرّيه قاتلين امام حسين عليه السلام را بجهت كردار پدرانشان نابود مى نمايد و انتقام خون جدّ مظلومش را مى گيرد؛ آيا صحيح مى باشد؟
امام رضا عليه السلام فرمود: بلى ، صحيح است .
گفتم : آيه قرآن كه مى فرمايد: نمى توان گناه شخصى را بر ديگرى تحميل كرد، چه مى شود؟
فرمود: خداوند متعال در تمام گفتارش صادق و راست گو است ، وليكن ذرّيه قاتلين حضرت اءباعبداللّه الحسين عليه السلام چون راضى به كردار پدرانشان بودند و به اعمال و حركات زشت آن ها فخر و مباهات مى كردند، پس شريك جرم هستند.
چون هركس راضى به كردار ديگرى - چه خوب و چه بد - باشد در ثواب و عقاب او شريك است ، گرچه شخصى در مغرب ظلم كند و ديگرى در مشرق نسبت به كار او راضى و خوشحال باشد، پس در اين صورت شريك جرم محسوب مى شود.
سپس افزود: امام زمان عليه السلام چنين افرادى را خواهد كشت .
بعد از آن عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! بعد از آن كه امام زمان عليه السلام خروج نمايد، ابتداء از كجا و نسبت به چه امورى اقدام مى فرمايد؟
امام رضا عليه السلام در جواب فرمود: وقتى قائم آل محمّد صلوات اللّه عليهم خروج نمايد، ابتداء به مجازات بنى شيبه در مكّه مى پردازد، چون آن ها دزدان اوّليه اى هستند كه تمام اموال بيت اللّه الحرام را دزديده اند و بدين جهت دست آن ها را طبق دستور اسلام جدا خواهد كرد.
📚عيون اخبارالرّضا عليه السلام : ج 1، ص 273، ح 5.
@doctor_ebrahim_kheradkish