eitaa logo
مامان دکترجان
1.9هزار دنبال‌کننده
287 عکس
104 ویدیو
13 فایل
پزشک و مادر دو آقا پسر اختصاصی آموزش دو سال اول مادری کمی ذوق ادبی و #مادرانه نشر مطالب رو فقط همراه آدرس کانال رضایت دارم @doctorekhodet_bash
مشاهده در ایتا
دانلود
❁ـ﷽ـ❁ هوای "مادری" را داشته باشیم . مادر،مادر است حتی اگر سه فرزند دنبال هم سرماخورده بی‌حال تاب و توانی برایش نگذاشته باشند چهره ش از در مطب که داخل می شود نشان می‌دهد احتمالا سینوزیت و سردرد رمقی برایش نگذاشته نگران است مادریش را درک نکنم... همیشه اینجا عجله ی بیماران بعدی،مادرها رو مضطرب می‌کند ... راستش رابگویم خوشحالم سه فرزند دارد حواسم نیست که بیمارند فقط دل نگران مادرم 😊 _با لبخند میگم من همه رو سرفرصت ویزیت میکنم نگران نباش دونه دونه برام بگو - تازه توانست یک نفس بکشد آرام شد و نشست!از عجله یادش رفته بود بنشیند ..او فکر میکرد باید سریع ویزیت بشود .... شروع کرد ب گفتن علائم شرح حال و من نسخه نوشتم آرام و شمرده توضیح دادم ... داشت میرفت بهش گفتم میدونم سخته ولی شیرینه چند فرزندی بزرگتر شدند هوای هم رو دارند ... چشماش جون گرفتند با حال خوب داشت میرفت گفت ممنونم اولین باره حالم خوبه و دارم از در مطب میرم میرفت تا سه فرشته را مادری کند با تمام توان با تمام مهر مامان_دکتر_جان
😡مامان چرا جایی بردی داداش جان رو که کوچیکتر همس؟ خوب می زننش 😍قندی بود در دل من که آب می شد ؛ بله تجربه اکثر مادران با فرزندان پسر اکثرا با مشت و لگد و 🥴بازی های رزمی همراهه ،نگرانی از اینکه یعنی اینها کی قراره هم رو دوست داشته باشند ؟ یعنی قراره اینا پشت و پناه هم باشن؟ چه فکری کردم با فاصله ۳..۴ سال دو تا پسر دنبال هم؟ و گمانه زنی های بقیه خانواده هم به دل نگرانی های مادر اضافه میکنه ....🥲 فیلم ارسالی مربی پسر کوچیک خانواده رو کنار داداش جان داشتیم می‌دیدیم چندین بار تو دو روز تکرار کرد این جمله رو که باید جابجا کنی داداش اذیت میشه بقیه ممکنه بزننش ... و من حظ بردم خسگی های شیفت ها و بچه بغل ها و نگاه های بقیه و دلواپسی ها حل شد که رفت هیچ خودم رو بغل کردم و به خودم یه آفرین جانانه گفتم😊🥰 مامان دکترجان
عصر جمعه بعد از نم نم های بارون رفتیم گلستان شهدای اصفهان جز خوانی از همون اول با هم شدنمون تا الان یکی از پاتوقهامون همین جاست تا رسیدیم پسرم گفت من نمیام حوصله م سر میره بریم راه بریم من هم قبول کردم رسیدیم بین شهدا -مامان من سواد دار شدم میخوام اسم شهیدها رو بخونم بیا بریم قندی در دلم آب شد حظی بردم تو رویاهام این صحنه رو برای خودم تصور نکرده بودم پسرم دور از هیاهوی شهر و شهربازی ها در اوج لذت از عبور بین صف شهدا و خواندن ها تو حال خوبمون حس می کردم هر بار پسرم لبخندی از ته دل می زنه شهیدی میزنه رو شونه ش و تشویقش میکنه مگه میشه این خنده های از ته دل این حال خوب بی واسطه ی شهیدی باشه.. -آفرین پسر ،ببینم بعدی رو چی میکنی؟ حتما در این حال خوب در اینکه پسر من شهدا را می شناسد گاهی خاطرات قدرت و بزرگی شان را برایم می‌گوید از مدرسه ای ،از معلمانی شروع می شود که خودشان عاشق شهدا هستند بچه هیئتی هستند آموزش سبک زندگی اسلامی جز برنامه های اصلی شان هست -بایسین منم میام ..مامان ...دادا پسرک جان مان جا می ماند و صدایش از دور به گوش می رسید این جا حال خوب برای همه ی سنین هست اند مامان دکتر جان
بچه ها دقیقا همانی می شوند که می بینند نه آن که می شنوند حتما این نکته ی تربیتی رو بارها شنیدین ولی تا لمسش نکنید متوجه نمی شین "حس قدردانی" حس خوبیه که معمولا همه ی والدین دوست دارند بچه ها این موضوع رو ویژه رعایت کنند ... راه حل این موضوع کاملا ساده است پدری احترام مادر را بصورت عملی اجرا کند هدیه های کوچک قدردانی که همراه هم تهیه می شوند کارهای کوچیک منزل که پدرفرزندی انجام می شود ..مادر به احترام برای ورود پدر بچه ها رو صدا میزند به پاس قدردانی همراه بچه ها میان وعده های مورد علاقه ی پدر را درست می‌کنند و من این دسته گل های گران قیمت را بارها تجربه کرده ام حالا نوبت آن رسیده که پسرها با هم از دشت دسته گلی بچینند و لبخند به لب و با گام های سریع تر خودشون رو برسونند مگر دیگر خستگی شیفت و زندگی و مادری می ماند... -مامان این دسته گل رو برا شما درست کردم -مامان گول جیدم ببین ( گل چیدم ببین 😊) https://eitaa.com/joinchat/2508062775C15996c6074
داشت مامانش توضیح می‌داد چی شده -مامان خودم میگم بعد رو کرد به من -برادر کوچیک م دنبالم بود عقب نگاه میکردم بارها که دنبالم باشه یه لحظه نگران شدم سریع برگشتم دستم کشید به دیوار محکم و چرخ خورد زمین هیچ احساسی از ندامت نبود فقط قدرت تو نگاهش بود ... مسئولیتی که تونسه بود کامل انجام بده مواظبت از برادر کوچیکترش... یک مرد جلوی من نشسته بود درد زخم اصلا براش مهم نبود او توانسته بود به همه ثابت کند که مسئولیت خود را انجام می‌دهد حامی است ( جنگ ها و زد و خردها چاشنی کودکی برادرانه هاست😊😉 جدی نگیرید) از دادن مسئولیت ها به بچه ها در صورتی که خودشان را ثابت کرده باشند هراس نداشته باشید از دور کنترل کنید آنها باید زندگی را قبل از اینکه جدی تر شود در داستان های روزانه تجربه کنند.. https://eitaa.com/doctorekhodet_bash