eitaa logo
نوشته های یک طلبه
1هزار دنبال‌کننده
929 عکس
243 ویدیو
17 فایل
آتیش های بزرگ از جرقه های کوچیک به وجود میان🔥 یادداشت‌ها🌱داستان‌ها🍀دلنوشته‌ها🌿خاطرات🍁انتقادات☘️ پیرو مکتب استاد علی‌صفایی❤️ 📝در عرصه داستان‌نویسی دانش‌آموخته از اساتید: سرشار🏆 سالاری🧨 جعفری🪽 مخدومی🏅 ✍️محمد مهدی پیری✍️ @Mohammadmahdipiri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهی به چشمان عسلی اش کردم‌ و گفتم: من دوسِت دارم! تو چی؟🫠 دستی روی شانه ام گذاشت. گرمی دستش تمام غم هایم را سوزاند. گفت: منم همین طور! 💞 _با ازدواجمون موافقی؟🥹 سرش را پایین انداخت و گفت: چرا که نه!🥰 _______________________________________ عزیزانی جویای حال کله بند شدند.❤️ فعلا دوست عزیزمون در انتشارات تا حالا درگیر نمایشگاه کتاب بودند. دعا بفرمایید 🌹🌹 😁
برخی از ۱_کتاب در چه مرحله ای هست؟ در حال ویراستاری. ۲_ آیا صنعت در فرایند چاپ کمکی خواهد کرد؟ تا وقتی دستمان به دهنمان می رسد زیر یوغ و بار صنعت نمی رویم. ۳_مسابقه کتاب خوانی می گذارید؟ زیاد موافق مسابقه کتاب خوانی نيستم. چون با مسابقه‌، برای کتاب تاریخ مصرف می گذاریم‌. وقتی زمان مسابقه تمام شود تاریخ مصرف کتاب هم تمام می‌شود! البته اگر ارگان ها خواستار مسابقه اند منعی از طرف ما نیست. ولی از طرف ما مسابقه ای برگزار نمی شود. ۴_فروش کتاب با تخفیف است؟ هدف خواندن کتاب است نه سود های کذایی‌‌‌. ان شاءالله تخفیف قابل توجهی خواهیم داد. ۵_ نحوه فروش چگونه است؟ ان شاءالله به صورت غرفه سیار توسط نوجوان عرضه خواهد شد. ۶_انگیزه شما از نوشتن کله بند چه بود؟ شاید بگویید شهرت! اما هدف اصلی ارائه داستانی جذاب و پند آموز برای مخاطبان است.
داستان کوتاه شهادت اجباری
توکل کردیم و فکر کردیم و نوشتیم! امید وارم از خواندنش لذت ببرید همان طور که من در نوشتنش لذت بردم! با توجه به اینکه اصل داستان بر اساس واقعیت می باشد اسامی اشخاص تغییر کرده است.
خداحافظ دوران یک کایی😁