💠ماجرای یک شهادت
👈 زهره بحرینیان
تولد: خرداد ۱۳۴۱، شهادت: ۲۱آذر۱۳۵۷
اصفهان
🔷 روز بعد از عاشورا بود و حکومتنظامی. چماقدارها و مأموران نظامی میداندار بودند و مردم جرئت حضور در خیابانها را نداشتند؛ مردم اما بهصورت پراکنده، توی کوچهپسکوچهها بودند. رژیم طاغوت دستور کشتن مردم را داده بود. یکباره سروکلۀ ماشینهای نظامی پیدا شد.
🔷 مردم بهطرف کوچهها فرار کردند.
ماشین نظامی که رسید مقابل کوچۀ مسجد میرزاباقر، نظامیها پیاده شدند و شروع کردند به تیراندازی.
🔷 درِ خانۀ بحرینیان از ابتدای کوچه پیدا بود. آن روز در جاهای مختلف شهر، مأموران نظامی کور و بیهدف تیراندازی میکردند.
🔷 زهره و دوستش زیر کرسی نشسته بودند که صدای تیراندازی نزدیکتر شد. زهره در خانه را نیمهباز گذاشته بود. چند تا جوان آمدند داخل خانه و در را پشتسرشان بستند. زهره و دوستش رفتند پشت پنجرۀ قدی اتاق. چند دقیقه بعد، جوانها رفتند بیرون.
🔷 صدای تیرهای هوایی پشتسرهم
میآمد. پدر نشسته بود گوشۀ اتاق و زل زده بود به سقف که یکدفعه سقف اتاق پر شد از رنگ قرمز. بیاختیار بلند شد. میخواست به زهره بگوید «نگاه کن! ساواکیها برای اینکه مردم را بترسانند، از گلولههای رنگی استفاده میکنند»؛ زهره ولی افتاده بود. مغز سرش و موهایش پاشیده بود به درودیوار اتاق.
🔷 تیری که جوانهای پناهنده به خانۀ بحرینیان را هدف گرفته بود، از درِ حیاط و شیشۀ اتاق رد شده بود و خورده بود به پیشانی زهره.
#زنان_انقلاب
📚 منبع: دایرهالمعارف انقلاب در محله علیقلیآقا
#نذر_دو_دقیقه
@dodaghighe