میخواهیم از عالمی صحبت کنیم که امروز به آن "خاطرات نوستالوژیک" میگوییم.
باید از خود بپرسیم چه چیزی خانه دوران کودکی ما را به صورتی ریشهدار و عمیق برای ما دوست داشتنی کرده است. آنقدر ریشهدار و عمیق که اکنون در حسرت آن نشاط و حال خوبمان که در خانه مادری و مادربزرگهایمان بر ما دائماً درحال وزیدن بود.
با احیای اشیای قدیمی، خود را در معرض آن عالم دوست داشتنی-حتی تصنعی-قرار میدهیم. اما به راستی راز آن خانه دوست داشتنی چه بود؟ خانهای که خانمان بود و منزلی که مسکن بود.
اکنون باید از خود بپرسیم که آیا با احیای معماری و اشیای قدیمی و سنتیِ خانه مادری، میتوان آن حال خوش و دوست داشتنی را دوباره برگرداند؟
کدامین راز است که خود را از ما پنهان کرده است؟ اما نه پنهان کردنی که دست نیافتنی باشد که دیگر راز نیست.
هویت راز فقط در خفا رفتن حقیقتی است که باید در طلب آن تمنای ظهورش را داشته باشی و منتظر؛ انتظاری که دائما در نگهبانی ظهورش مستقر هستی؛ انتظاری که از غفلت گریزان است.
باهم به استقبال گفتگو از رازی میرویم که با آن عالمی بنا میشود و این راز فقط از زبان یک زن شنیدن دارد. پس، بشنو از زن چون حکایت میکند...
#عالم_مادری
@ziafat_andishe
#نذر_دو_دقیقه
👈👈نذر دو دقیقه یعنی نذر کنید فقط دو دقیقه این محتوا را برای همه ارسال کنید.😊
https://eitaa.com/dodaghighe
🍁🌿🍁🌿🌹🍁🌿🍁🌿