#تلنگر✨
وای بہ وقتی ڪه
انتظارمـون برای چیزای دیگه...‼️
بیشتر از انتظارمونبرا امامزمان باشه:(
اگر به آدم بزرگها بگویید
من خانه قشنگی دیدم که با آجر قرمز ساخته شده بود، لب پنجرهاش پر از گل های شمعدانی بود و روی بامش پر بود از کبوتر، نمیتوانند زیبایی آن خانه را در ذهن خود مجسم کنند.
باید به آدم بزرگ ها بگویید:
خانهای دیدم که
صدهزار فرانک قیمت داشت،
در این صورت آن ها با صدای بلند خواهند گفت: وای چه خانهی قشنگی بوده است!
✍🏻 آنتواندوسنت اگزوپری
📚 شازده کوچولو
#قطعهایازیککتاب🌸💕
‹ مـیثـٰاق ›
﷽ 🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 #مادر #نرجس_شکوریان_فرد #قسمت5 خدیجهﷺ که شد همسر یتیم قریش… محمدﷺ
﷽
🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
#مادر
#نرجس_شکوریان_فرد
#قسمت6
بار و بساط اندکشان را جمع کردند.
تعدادشان زیاد نبود؛ اما با بودن پیامبرخدا در میانشان قدرتمند بودند.
ظاهرا از عیان و اشراف نبودند؛ اما ایمان به خدا یعنی سرمایهای که تمام نمیشود.
همین حالات خوب و اراده و عزم قوی مسلمانان، مشرکان را به جنون کشیده بود.
هر راهحلی رفتند تا اینها قید دینشان را بزنند و دور پیامـبرخدا را خالی کنند و ضربـہ آخــر را بزنند، نشد.
مجبورشان کردند تا از شهر بیرون بروند
درهای میان کوهها… شعب ابیطالب.
زن و مرد، کودک و پیر… بیذرهای تردیـد همراه پیامبرﷺ شدند.
شبهای سرد و روزهای گرم. تحریمشان کردند؛ خوراک اندک، پوشاک کھنه…غذا نبود، آب کم بود…
نه یک هفته، نه دوهفته، نه یک ماه، نه پنج ماه، نه ۳۶۵ روز، نه یکسال. سه سـال طوݪ کشیـد.
گرسنگی و غربت همه را آزار میداد.
گاهی در روز تنھا بایـد یکی دو خرما میخوردند و دیگر هیچ. رمق و توان همه کم شده بود.
تحریم قریش برای این بود که همه دست از اسلام بردارند.
شیطان بساط پهن کرده بود برای مـسـلمین…
همهی سختیها را به جان خریدند. فاطمهﷺ کودک این جمع خدایی بود. در شعب، خدا بود و دیگر هیچ.
〇
سرِ بازار دنیا
همه چیز را میفروشند
همه چیز میخرند، همه چیز را لگدمال میکنند…
شاید هم همهکس را…
شیطان؛ سرخوشانه،مکارانه،رذیلانه، حقیرانه…
بک جایی مختص خودش نگه داشته کنار این بازار…
هرکس را به نحوی میفریبد…
هرکس را… حتی من و تو را
به آبب،به شرابی، به مالی، به نمایی، به صدایی، به شهوتی، به قدرتی، به رِبایی…
#پایان_قسمت6
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃
🌿🍃
هدایت شده از -متکلم مع الغیر•°
اگه اهل چت ...
ناشناس بازی ...
هستید ...
تشریف بیاوردید D:, 👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/310182044C573e4f5d1d
#زیرنظرکانالبشری💫
#اکیپکانالبشری💫
‹ مـیثـٰاق ›
اگه اهل چت ... ناشناس بازی ... هستید ... تشریف بیاوردید D:, 👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/310182044
برید اکیپ👆😒 تا دعواتون نکردم😐😂
‹ مـیثـٰاق ›
﷽ 🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 #مادر #نرجس_شکوریان_فرد #قسمت6 بار و بساط اندکشان را جمع کردند. تع
﷽
🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
#مادر
#نرجس_شکوریان_فرد
#قسمت7
طعم مادر چیزی است که نزد فرزندان نظیر ندارد. فاطمهﷺ کوچک بود که مادرش رخت مـرگ پوشیـد. یتیمی سخت است… برای فاطمهﷺ سختتر.
از محاصره که آزاد شدند، خدیجهﷺ ضعیف و بیمار شده بود… و با رفتنش دریاۍ محبت خانه جمع شد و این رفتنِ غریب او، حتی پیامبرخدا را هم بیتاب کرده بود. آرامش و انس خانه دامنکشان رفت.
حالا فاطمهﷺ باید دریاۍ محبـت میشد برای پدر.
پدرش پیامبرﷺ بود و مورد حسادت و آزار رؤسای شھر.
میدیدند پاکدلان دور او حلقه زدهاند، به آنها پشت کردهاند میدیدند صوت قرآن پیامبرﷺ دل ها را میلرزاند و چشم ها را به اشک مینشاند
میدیدند محمدﷺ دارد عقل ها را به میدان میآورند
اوضاع ریاست و پولشان تھدید میشود؛مبارزهی منفی راه انداخته بودند…
هرجا میدیدند و میتوانستند مسخرهاش میکردند، در هر جمعی طعنهاش میزدند
بچه ها را تحریک میکردند تا پیامبرﷺ خدا را در کوچه سنگ باران کنند. کنار خانهی خدا که نماز میخواند، با صدای بلند گریه،حرف های زشت میزدند، از بالای بام ظرف خاکستر برسرش میپاشیدند…
این کار روزانهی مشرکان و مخالفان بود.
و هرروز که فاطمه، پدر را بدرقه میکرد، نگران حالش بود…
پدرش را که مدام آسیبدیده برمیگشت، صبورانه استقبال میکرد.
اشکهایش را نمیگذاشت پدر ببیند؛ اما دستان کوچکش، آماده بود تا آب بر دست پدر بریزد
تا لباس تمیز کنار او بگذارد، تا مرهم بر زخمها بگذارد…
سختی دنیا تمامنشدنی است… تو باید مقاوم بمانی…
〇
دنیا…
مساوی است با تلاش. هیچ بشری پیدا نمیشود که از فرشته ها بالاتر رفته باشد
جز آنکه دست در دست قدرت و محبت خدا
با سختیها دستوپنجه نرم کرده باشد.
هرکس در این میدان خوب جنگید، درجهاش نزد خدا بالاتر است.
هرکس پاپس کشید و برید؛ میماند پای در گِل…
پیامبر و امت ندارد…
همه در وسط سختیها آزموده میشوند.
#پایان_قسمت7
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃
🌿🍃
• خدا بھ ھرڪس به اندازھ توانایۍ اش آرزو مۍدهـد، پس اگــࢪ آرزوۍِ بزرگۍ داشــتۍ بداݧ ٺــوانِ رسیـدن بھ آن هـم بھ تـو دادھ است(:!' . . . 」
「بــشــࢪےٰ³¹³」
「@doghtaraneh88」
#برنامهریزۍ •.🌸✏️.•
•اینجوری برنامه ریزی کن!📒
🖇1.دفترچه برنامه ریزی لازم داریم (پلنر،بولت ژورنال،دفترمعمولی..)
✂️2.تویک هفته چه کارهایی باید انجام بدیم!(سرکار،کلاس،نوبت دکتر..)توپلنر مینویسیم(مثلا من پنج شنبه ۲تا۶ کلاس آمار دارم)
📚3.بعد قسمت هایی از روزمون که خاليه و میدونیم که میتونیم درس بخونیم رو یادداشت میکنیم(من پنج شنبه از ساعت ۷تا ۹ میتونم درس بخونم)پس تایم های درسیتون رو مشخص کنید.
🔎4.یادتون نره بعد از یک ساعت نیم پا ۴۵دقیقه حتما یک ربع ده دقیقه استراحت کنید.
و اینکه بعداز دوتاسه پارت درسی استراحت طولانی(مثلا نیم ساعت) داشته باشید.
🔖5.هیچوقت دوتا درس شبیه هم رو پشت هم نخونید، و سعی کنید درس های سخت رواول از همه بخونید.
「بــشــࢪےٰ³¹³」
「@doghtaraneh88」