eitaa logo
♡•دُختࢪانِ چـٰادُࢪَی♡
2.1هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
151 فایل
˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹🫀 هَمیـن‌چآدرےڪِہ‌برسَـرتُوسـت، دَر‌ڪَربلا،حتّـۍبا‌سَخـت‌گیرےهـٰاے یَزیـد‌،از‌سَـر‌زیـنَـبۜ‌نیوفـتـٰاد 🍃 ⩥ مدیر کانال: @Amamzmanaj ⩥ کانال تعرفه ها و رضایت: https://eitaa.com/Dokhtaran1 تولد کانال✨ : ۱۴۰۱/۱/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💭حسن : گذشت ، ۵ سال گذشت ،فروردین ماه بود و جنگ هنوز به پایان نرسیده بود با آقا مهدی پسر حاج محمد حسابی رفیق شده بودم ، تاجایی که هم رو داداش صدا می زدیم ، داداش مهدی تازه پدر شده بود من هم تازه با دختر عمویم نامزد کرده بودم ،داستان علاقه مان هم شده بود زبان زد فامیل ۲۲ خرداد سال ۶۷ بود و عملیات بیت المقدس ۷ داداش مهدی و برادرانش به شلمچه آمده بودند من هم برای دیدنشان رفتم _ سلام مهدی : به به حسن آقا چطوری ؟ _الحمدلله مهدی : امیر آقا رو دیدی ؟ _ مگه آوردیش ؟ مهدی : نباید میاوردم ؟ _ آخه ... خب مگه تو این منطقه جنگ نیست ؟ مهدی : نترس آقا داداش عمر دست خداست بعدم خانم حسابی ازم شاکی بود اگه نمی آوردمش نمی تونستم تو این عملیات باشم ، رضایت خانواده هم که می دونی شرطه دیگه _بله ، با همه ی فامیل اومدی جنگ به به مهدی : برادرام که خودشون عضو لشکر ۲۷ محمد رسول الله هستن مثل خودمون فقط خانم و آقا امیر رو آوردم _ 😊 مهدی : می دونی حسن ، حس می کنم قراره امیر راهم رو ادامه بده _ ان شاءالله در این عمليات پیش‌بینی‌های فرماندهان سپاه درست از آب در نیامد. احتمال می‌رفت نقشه عملیات لو رفته باشد. چرا که در گرماگرم نبرد عراق تاکتیکش را عوض کرد و جلوی دو لشکر ۲۵ کربلا (نیروهای شمال) و لشکر ۸ نجف (نیروهای اصفهان) را گرفت و اجازه داد تا گردان کمیل از لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله، که در میانه حرکت می‌کرد، تا خیابان‌های بصره جلو بیاید، سپس عقبه آنها را با هواپیما،  بالگرد، توپ و خمپاره بست. در این عمليات تلفات در هر دو طرف نبرد سنگین بود. نیروهای ایران برای اینکه ارتش عراق تصور کند تعدادشان زیاد است، دائم از نقطه‌ای به نقطه دیگر حرکت می‌کردند. سپس از سوی فرماندهی سپاه دستور به عقب نشینی لشکرها داده شد. در آن گرمای ۵۰ درجه، برخی گردان‌ها در تله گیر افتادند. بسیاری از نیروهای ایرانی به خاطر نرسیدن آب به خط مقدم، از تشنگی و گرمازدگی کشته شدند و عده‌ای دیگر نیز در خلال نبرد کشته یا اسیر شدند. ادامه دارد ... 💔🌿•
فردا پارت های بیشتری میزارم