هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسمانےشدنتمبارڪاست😍
اما...
زمینپاکےوجودترا ازیادنمےبرد💕
¹روزٺاٺولد🤩
#شهیدبابڪنورۍهریس❤️
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
♡•دُختࢪانِ چـٰادُࢪَی♡
آسمانےشدنتمبارڪاست😍 اما... زمینپاکےوجودترا ازیادنمےبرد💕 ¹روزٺاٺولد🤩 #شهیدبابڪنورۍهریس❤️
داداش چقدر قشنگه که روز زمینی شدنت با ولادت پیامبر و امام صادق (ع) یکی شدهههههه 😍🙈❤️
#کوله_بار_عشق
#پارتاول
💭 مقدمه :
عاشق که باشی دیگر برایت فرقی نمی کند چه اتفاقی رخ می دهد و چه می شود فقط دلت می خواهد مطابق هر آنچه معشوقت دوست دارد رفتار کنی ، بلکه در مقابلش عزیز باشی .
و چه زیباست اگر عاشق خدایی باشی که میلیارد ها برابر تو را دوست می دارد ، دقیقا همان خدایی که تو را آفرید و هر بار خطا کردی بی هیچ منتی تو را بخشید .
و همان خدایی که تو را صدا می زند و تو از او روی بر می گردانی ، در نمازت تعلل می کنی و زمانی که نمازت را به جای می آوری کمی سبک می شوی که مثلا نمازت را هم خواندی و حالا با خیالی آسوده به کار هایت می رسی ، و چه غافل از اینکه خدا تو را با عشق صدا می زند و تو برای راحتی وجدانت نمازت را می خوانی ، چرا نباید با عشق روبه روی خدایت بایستی و با عشق با او سخن بگویی ؟!
تو چه فرقی با شهدا داری که آنها آنگونه رستگار شدند و تو غرق در دنیایت هستی !
💔🌿•
May 11
#کوله_بار_عشق
#پارتدوم
💭فاطمه :
قران روی میزم را باز کردم ، سوره ی نور بود ، همان سوره ای که با هر بار خواندنش حال و هوایم زیبا تر می شد و به پروردگارم نزدیک تر می شدم هنوز یک صفحه هم نخوانده بودم که با صدای فریادی که از بیرون آمد قرانم را بستم و از اتاق خارج شدم .
برادرم امیر بود که پشت تلفن آنچنان فریاد می زد .
روز جمعه و ساعت ۹ صبح چه اتفاقی می توانست رخ دهد که اینچنین حال برادرم را دگرگون کرده باشد ؟!، صحبت هایش که تمام شد با عجله به سمت اتاقش رفتم ، در زدم و وارد شدم.
_داداش جان چی شده قربانت برم؟
امیر+: بین خودمان بماند ، اعزامم به تاخیر افتاد !😢
این را گفت و چهره اش مچاله شد .
_شانس آوردی مامان و بابا خانه نبودند تا شاهد فریاد های فرزند ارشدشان باشند .
+ چیزی بهشان نگو
_خیالت راحت ... راستی ...
حرفم را نزده بودم که قفل در باز شد و پدر و مادرم برگشتند .
ادامه دارد...
💔🌿•