eitaa logo
♡•دُختࢪانِ چـٰادُࢪَی♡
2.1هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
151 فایل
˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹🫀 هَمیـن‌چآدرےڪِہ‌برسَـرتُوسـت، دَر‌ڪَربلا،حتّـۍبا‌سَخـت‌گیرےهـٰاے یَزیـد‌،از‌سَـر‌زیـنَـبۜ‌نیوفـتـٰاد 🍃 ⩥ مدیر کانال: @Amamzmanaj ⩥ کانال تعرفه ها و رضایت: https://eitaa.com/Dokhtaran1 تولد کانال✨ : ۱۴۰۱/۱/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
بترس‌از‌ظُلم‌به‌کسی‌که‌جز‌خدا‌ یاوری‌ندارد؛ کلام‌ِسید‌الشُهداء❤️‍🩹.
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احکام‌به‌زبان‌ساده♥️ ❓حجاب در نماز واجبه؟ اگه بین نماز متوجه بشیم که مو بیرونه باید چی‌کار کنیم !؟🌱🧐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انصافاًبیافکرکنیم؛ چقدردرشبانهِروزبهآقامون فکرمیکنیم :)؟ اللهم‌عجل‌الولیك‌الفرج🌱
ما را از رفتن جان مترسانید! از جان عزیزتر داشتیم که رفت... | 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریم سراغ پارت دوم رمان ●سهم من از تو ✨🦋
● سهم من از تو 🦋🪴 _ خب بگو ببینم دیروز چیشد ؟ + هیچی همه چیز خراب شد یعنی محمد همه چیز رو خراب کرد وسط مراسم خواستگاری اومد با امیر دعوا کرد با اینکه از امیر کتک خورد ولی با پررویی اومد و زد سینی چایی رو ریخت رو زمین ... حلما اون نامرد تموم رویا هامو نابود کرد ...! من دیگ نمیکشم ! _ وااای خدایا باورم نمیشه . + منم فقط دعا میکردم خواب باشه . +حلما شاید باورت نشه امیر بهم گفت نگران نباش ولی دیگ از دیشب تاحالا خبری ازش نشده ... _ نگران نباش من امروز میرم دانشگاه ببینم میاد دانشگاه یا نه ! + دمت گرم . _ باورم نمیشه محمد انقد سنگ دله + چجوری دلش اومد بهترین شب زندگیمو نابود کنه . توعم پاشو سریع برو دانشگاه بهم خبر بده _ باشه خدافظ . + خدافظ . + رفتم خونه دلم خیلی واسه داداشم تنگ شده بود ... گوشیمو برداشتم بهش زنگ بزنم که یهو گوشیم زنگ خورد ناشناس بود جواب دادم و طبق معمول اجازه دادم اول خود طرف حرف بزنه اگ اشنا بود بعد من حرف بزنم ... _ الو ؟ + جان دلم داداشی ! الهی قربونت برم دلم برات تنگ شده بود. _ یا ابلفضل دیگ چی میخوای ؟ +وااا ؟ _ راستی مامان گفت واست خواستگار اومده بود پسر عمه ات زد خرابش کرد ! + بله داداش اومد ابرومون رو برد و رفت . نمیدونم چرا این بشر نمیفهمه که من وقتی میبینمش حالت تهوع میگیرم ولی کو گوش شنوا ! _ بزار خودم از ماموریت برگردم پدر این ادم بیشعور رو در میارم ! + لبخندی زدم و گفتم کی برمیگردی ؟ _ حدودا یه هفته دیگه . +اوووووو . باشه مزاحمت نمیشم . _ خندید و گفت نه بابا تو کی حرف زدنو یاد گرفتی ؟ +وااا . _ اوه اوه صدام کردن من برم بعدا دوباره بهت زنگ میزنم . خدافظ‌ . + خدافظظظ! + بعد از صحبت با ماهان حالم خیلی خوب شد . از پله ها رفتم پایین ... + مامان .... .....پایان پارت دوم 🌱 نویسنده : ساره قدیمی 🦋 کپی : با ذکر یک صلوات برای ظهور آقا امام زمان ✨