eitaa logo
دُخٺــࢪاݩ‌‌فـٰاطـمـے❤️💫
3.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
25 فایل
📣 بࢪا؎ عضویٺ دࢪ گࢪوه به عنوان مࢪبے یا دختࢪان فاطمے و یا اطݪا؏ از بࢪنامهـ ها با ادمین کاناݪ، دࢪ اࢪتباط باشید 📲 «گروه تبلیغی جهادی رشد🌱» ارسال تصاویر و ویدئوها: @aghayari12 ادمین: @Mirzaei1369 @SarbazAmad
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸محرم با فاطمیه خیلی فرق میکنه ‎‎‌‌‎‎دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃سلام بر کسانی که قلب انسان ها را امانت الهی می دانند...🌺   ╰═•♥️◍⃟🎼═╯ دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6ثb3c7b3eca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک یلدایی اوردم براتون😍😋🥳 تخم مرغ ۳عدد شکریک لیوان آرد ۲لیوان آب یا شیر یک سوم لیوان روغن یک سوم لیوان بگینیگ پودر ۱ق‌چ وانیل ۱ق چ رنگ خوراکی و شکلات چیپسی اشکی ✅با کانال ما هنرمند هم میشی😍 ‎‎‌‌‎‎دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دستبند شیک نوجوون پسند😋😍 💰میتونید این دستبند رو با نخ ماکارانی یا قیطون یا نخ دیگری به همراه مهره بسازید😍با رنگهای مختلف🥳 ✅با کانال ما هنرمند هم میشی👇🏻 ‎‎‌‌‎‎دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ↪️بفرست بقیه استفاده کنن❤️ 💕😘💕😍💕😃💕☺️💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
🌹فصل۷ 🍃برگ ۲۷ کشیش سرش را از روی اوراق بلند کرد، عینکش را برداشت و فکر کرد مورخ خوش خط دربار بنی امیه،به حقایقی اشاره کرده که ذم شبیه مدح است. به زیر سؤال بردن روش‌های مردم داری علی،در واقع به چالش کشیدن عقیده و مرامی بود که قرن ها پس از علی،به عنوان حقوق بشر و حقوق شهروندی در جهان امروز مطرح است. تفکرات ماکیاولیستی مورخ بنی امیه، اما تفکری است که هنوز هم منسوخ نشده است و در میان بسیاری از رهبران جهان کاربرد دارد؛حکومت کمونیستی شوروی سابق،یکی از مصادیق این نوع تفکر بود که شعار حقوق مردم،برابری و برادری را سرلوحه ی تبلیغات خود قرار داده بود،اما در عمل،هر صدای آزادی خواه را ساکت می کردند. کشیش فکر می کرد که شیوه ی برخورد علی با مردم _حتی مردم ناسپاس _شبیه سیره ی حضرت عیسی است که بر دشمنان خود نیز با بردباری رفتار می کرد. کشیش دلش می خواست بداند علی در آغاز حکومتش با چه مشکلات و موانعی رو به رو بوده است،اما نوشته های مورخ بنی امیه ای،هیچ اشاره‌ای به رویدادها نداشت و صرفاً تحلیل و دیدگاه او بود. نگاهی به ساعت دیواری انداخت. هنوز شوق مطالعه در وجودش فروکش نکرده بود. اوراق بعدی،دست نوشته های مردی به نام حسین بود که در قرن ۱۵ میلادی نوشته شده بود. حجم زیادی نداشت و می شد آن را نیز خواند. دوباره عینکش را به چشم زد و شروع به خواندن اوراقی کرد که خط بسیار بدی داشت. 《من حسین هستم؛از شیعیان عراق که در جوانی به اسارت دولت عثمانی در آمدم.پس از طی دوران اسارت،در قسطنطنیه ماندم. مذهبم را تقیه کردم و در کتابخانه ی سلطانی،مشغول به کار شدم تا حال که ۶۹ سال دارم و عجبم از روزگار که چه بازی هایی دارد. هنگام فهرست نویسی متون عربی،همین کتاب قدیمی و با ارزش را دیدم و با اشتیاق خواندم. چند بار سعی کردم آن را به سرقت ببرم که میسر نشد. شاید کسی روزی این کار را بکند. این حاشیه را بر این متون می نویسم تا از حقانیت و بزرگی مردی دفاع کنم که قرن ها بردن نامش جرم تلقی می شد. من در میان کتب معتبر و قدیمی که در کتابخانه در اختیارم است،هر آنچه را درباره‌ی علی و اهل بیت او نوشته شده بود خوانده ام و حکایت و داستان‌های زیادی درباره علی آموخته ام که قصد دارم تعدادی از آنها را در این جا مکتوب کنم تا منش و سیره ی علی،سرلوحه ی راه و روش زندگی دیگران قرار گیرد. می گویند هنگامی که علی به سوی صفین عازم بود،در میان راه به شهری به نام 《انبار》رسید. مردم این شهرک،دوستدار امام بودند؛در پشت سر ایشان شروع کردند و به دویدن و دست تکان دادن و هورا کشیدن و بدین وسیله شادی خود را ابراز می کردند. علی از آنها پرسید:《این کارها برای چیست؟》 گفتند:《این ها رسم ماست؛رسمی که در مورد امیران انجام می دهیم. هم چنین برای شما آذوقه و برای چهار پایانتان علوفه ی زیادی آورده ایم. 》 علی فرمود:《این کارها و این رسم ها هیچ سودی برای من و شما ندارد،زیرا من مانند امیران نیستم که از تشریفات و تکریم ها خشنود شوم و شایسته نیست که شما خود را به زحمت بیندازید. در مورد آذوقه هم حاضر نیستم چیزی از روزی شما را بخورم،مگر آنکه بهای آن را بگیرید. 》 آنها گفتند:《یا امیرالمؤمنین قبول است؛به شرط آنکه بهای آن را خود ما تعیین کنیم. 》 امام فرمودند:《خیر!در این صورت شما قیمت درستی بر آن نخواهید گذاشت. 》 آنها پرسیدند:《چه عیبی دارد؟!ما می خواهیم آن را به شما هدیه بدهیم. مگر هدیه دادن حرام است؟امام فرمود:اما هدیه گرفتن من به عنوان امیر از شما مردم نیازمند کار شایسته ای نیست. 》 آنان گفتند:《ما قصد داریم با این کار، کرامت و توانگری خود را نیز نشان دهیم. 》 امام گفت:《چه می گویید که ما از شما توانگرتریم!》 در روایتی خواندم که مردی به نام علاء بن زیاد حارثی به امیر مؤمنان عرض کرد:《یا علی!از دست برادرم عاص گلایه دارم.》 حضرت فرمود:《چه کار کرده است؟》 گفت:《عبایی پوشیده و از دنیا کناره‌گیری نموده است. 》 حضرت فرمود:《از او بخواهید به نزد من آید.》 وقتی عاص به خدمت امام رسید،امام خطاب به او فرمود:《شیطان تو را فریب داده است!چرا به زن و فرزندانت رحم نمی کنی؟گمان می کنی خداوند دوست ندارد از نعمت هایش برخوردار شوی؟! در حالی که خداوند نعمت هایش در روی زمین برای مؤمنانش قرار داده است. 》 عاص گفت:《یا امیرالمؤمنین!اگر چنین است،چرا خود از لباس های کهنه و زبر و غذاهای ساده استفاده می کنید؟》 امام پاسخ داد:《من مانند تو نیستم. خداوند بر حاکمان واجب کرده که در شیوه ی زندگی،خود را در ردیف فقیرترین افراد جامعه قرار دهند تا از مشکلات فقیران و تنگ دستان غافل نشوند. 》
علی چنان شخصیتی داشت،حتی دشمنانش کسانی چون معاویه هم می دانستند که علی چگونه انسانی است و هرگز نمی توانستند بر روی حقایق چشم بپوشند. می گویند روزی مردی از اهالی کوفه،سوار بر شتری به دمشق آمد. مردی دمشقی به او آویخت که این شتر،شتر من است که آن را گم کرده بودم. باید شترم را به من باز گردانی. اختلاف بین آن دو شدت گرفت. مرد دمشقی او را به نزد معاویه برد تا قضاوت کند. او بیش از ۵۰ تن را نیز به عنوان شاهد،با خود آورد تا شهادت بدهند که شتر مال اوست. معاویه با دیدن شهادت آن همه شاهد،علیه مرد کوفی رأی داد و امر کرد که مرد کوفی شتر را به مرد دمشقی باز گرداند. مرد کوفی از مرد دمشقی پرسید:《شتر تو،نر بود یا ماده؟》 مرد دمشقی گفت:《ماده. 》 مرد کوفی رو به معاویه گفت:《اما شتر من نر است،نه یک شتر ماده. 》 معاویه به حرف مرد کوفی توجهی نکرد و گفت:《هر چه بوده رأی ما صادر شده و پس گرفته نمی شود. 》 چون آنها از محضرش خارج شدند،معاویه رو به اطرافیانش گفت:《می بینید که ما قصد داریم با چه کسانی بجنگیم؟!حتی اگر یکصد هزار سپاهی را به سوی علی گسیل کنیم،یکی از آنها فرق بین شتر نر و ماده را نمی داند!》 شاید بد نباشد در همین زمینه،حکایت دیگری نقل کنم؛می گویند در هنگام جنگ صفین،امام به میان دو لشکر آمد و با صدای بلند معاویه را صدا زد. معاویه به اطرافیانش گفت:《بپرسید با من چه کار دارید؟》 علی فرمود:《می خواهم خود را آشکار سازد تا جمله ای به او بگویم. 》 معاویه در حالی که عمروعاص در کنارش بود،به میدان آمد و پیشاپیش لشکریان خود ایستاد. امام علی رو به او گفت:《این مردم برای چه هدفی در برابر من و تو با هم بجنگند و یکدیگر را بکشند؟اکنون تو خود به جنگ من آی تا هرکس دیگری را کشت،خلافت از آن او باشد.》 معاویه خطاب به عمروعاص گفت:《 نظر تو راجع به این پیشنهاد علی چیست؟》 عمروعاص جواب داد:《به راستی که پیشنهاد منصفانه ای است و این را هم بدان که اگر این پیشنهاد را نپذیری،تا دنیا باقی است این ننگ و عار برای تو و خاندانت ثبت خواهد شد. 》 معاویه گفت:《ای عمروعاص،کسی مانند من با این حرف ها گول نمی خورد و مغرور نمی شود و خودش را به کشتن نمی دهد. به خدا سوگند هيچ مردی نیست که با علی به مبارزه برخیزد،جز آنکه زمین خونش را بیاشامد. 》 معاویه این را گفت و به سرعت خود را به صف لشکریانش رساند. حکایتی هم خواندم از علاقه ای که بین علی و ابوذر وجود داشت. می گویند در زمان خلافت عثمان،چون او بیت المال را حیف و میل می کرد و آن را به اقوام خویش می بخشید،ابوذر از هر فرصتی برای انتقاد از عملکرد او استفاده می کرد. او روزی به حالت انتقاد از مردمی که در کنارش بودند،پرسید:《آیا رهبر اسلامی می تواند بیت المال را به عنوان قرض برای خود بردارد و هروقت که توانست آن را پس بدهد؟》 مردی به نام کعب الاحبار که یهودی زاده بود،گفت:《بله،هیچ اشکالی ندارد. 》 ابوذر با عصبانیت گفت:《ای یهودی زاده! آیا تو دین را به ما یاد می دهی؟عثمان او را فراخواند و گفت:《اعتراض های تو به من و یاران من بیش از حد شده و از این به بعد حق ماندن در مدینه را نداری و باید به شام بروی. 》 به این صورت ابوذر به شام که تحت فرمانروایی معاویه بود، تبعید شد. او در شام نیز از روش انتقادی خود دست بر نداشت و افشاگری و ایستادن در برابر ظلم و ستم را روش و سیره و سفارش پیامبر اسلام می دانست و از آن،به امر معروف و نهی از منکر یاد می کرد که در قرآن بدان سفارش شده است. تا اینکه معاویه از عثمان خواست تا او را به مدینه باز گرداند. در مدینه باز ابوذر به کار خود ادامه داد تا اینکه یک روز در جمع عثمان و یارانش، خطاب به او گفت:《تو باید بیت المال را در راه درست هزینه می کردی و به دست بندگان خدا می رساندی،اما من از رسول خدا شنیدم که فرمود هرگاه دودمان عاص، به سی نفر برسد،مال خدا را از آن خود می دانند و بندگان خدا را غلام خود می شمارند. 》 عثمان از حاضرین، صحت گفته ی ابوذر را پرسید،آنها گفتند ما چنین مطلبی را نشنیده‌ام،اما ابوذر گفت:《من دورغ نمی گویم؛می خواهی باور کن و می خواهی نکن. 》 عثمان کسی را به سراغ علی فرستاد. وقتی علی وارد شد،عثمان مسأله را با او در میان گذاشت و گفت:《آیا تو چنین مطلبی را از قول پیامبر شنیده ای؟》 علی گفت:《قرابت من با پیامبر،دلیل نمی شود که هرچه او گفته من شنیده باشم،اما این را می دانم که ابوذر راست می گوید؛چرا که پیامبر درباره‌ی او به من فرمود:ابوذر یکی از راستگو ترین مردم نیاست. 》 اما عثمان که نمی توانست ابوذر و انتقادهایش را تحمل کند،او را فتنه گری نامید که قصد سرنگونی حکومتش را دارد. لذا ابوذر رابه صحرای ربذه تبعید کرد. عثمان دستور داد که هیچ کس حق ندارد با ابوذر سخن بگوید یا به بدرقه ی او برود و مروان بن حکم را مراقب اجرای این حکم کرد.🍂 دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6ثb3c7b3eca
توکل کن به خدا و از ته دل راضی به رضای اون باش بگو خدایا هرکاری تونستم کردم تا مشکلم اونجوری که می خواستم حل بشه اما نشد...🌺 پس اونجوری که خودت صلاح می دونی حلش کن...💞 شبتون آروم رفقا🌸 دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6ثb3c7b3eca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم ❣ اَلسَلام اِی نورِ فَـوق ڪُلً نـور وارثِ زهرایـیِ قلبِ صبـور بی حضورٺ عاشقـی درمانده گفت: "رَبّنا عَجـّلْ لَنا يَومَ الظهـور" اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج _زمان ‎‎‌‌‎‎دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم های یک شهید حتی از پشت قاب شیشه ای خیره به دنبال توست، که به گناه آلوده نشوی... # شهید ابراهیم هادی🕊 🪴 ‎‎‌‌‎‎دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺🌟🔻 امام علی علیه ‏السلام العَفافُ يَصونُ النَّفسَ ويُنَزِّهُها عَنِ الدَّنايا. عفّت، نفس را مصون می‏دارد و آن را از پستیها دور نگه می‏دارد. منبع: غرر الحكم: 1989 منتخب میزان الحكمة: 386 ‎‎‌‌‎‎دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺩﺭﺧﺘﻬﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ؛ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺒﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮ ﻧﺴﻞ ﺧﻮﯾﺶ ؛ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻭ ....... ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ . ﺷﻤﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﺲ ﺑﻮﺩﯾﺪ؟؟ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ .... ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ ... ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ ، ﻣﻬﻨﺪﺱ ، ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ، ﺭﻓﺘﮕﺮ ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ . ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ ... ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ..... ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ .... ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ .... ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ ... ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ .... ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ . ﺗﻨﻬﺎ ﻗﻠﺐ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا