هدایت شده از 🌷رهروان حضرت زینب (س)🌷
☀️☀️ محفل انس با شهدا ☀️☀️
🔺پیاده روی به سمت مزار شهید گمنام (واقع در مصلی پردیسان) از روبروی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
همراه با :
▫️قرائت دعای ندبه
◽️صبحانه ( عزیزان میتوانند صبحانه مختصر و زیر انداز همراه داشته باشند.)
ویژه خواهران‼️
زمان: جمعه ۱۳ خردادماه
ساعت حرکت از جلوی مسجد رأس ساعت 6:30 صبح
شروع دعای ندبه: ساعت ۷ صبح
منتظرتان هستیم🌿☀️
#پایگاه_بسیج_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#قرار_عاشقی❤️
#دعای_فرج را به نیابت از همه دوستان و اموات،
به نیت تعجیل در فرج آقامون،
💗صاحب الزمان (عج)💗
قرائت میکنیم.
@dokhtaranzeynaby
🍃🌸ماجرای 👛صورتی خاکستری🎩🌸🍃
🖌قسمت دوم: دخترها باید همه چیزشان صورتی باشد!!
خیلی نگذشته بود که صدای بابا و سعید هم توی خانه پیچید.
بعد هم سعید تقهای به در زد و گفت: «سرکار ملکه👸🏻 بفرمایید شام!» بیمیل از جا بلند شد و سمت آشپزخانه رفت.
صدای خنده و شوخی برادرهایش خانه را برداشته بود. سلام کرد و دمقتر😪 از همیشه پشت میز نشست.
لحن بابا مهربان بود: «سارا خانم کمک مامانت نکردیها...!»
یک دفعه انگار غم عالم روی سر سارا هوار شد و چشمش به اشک😢 نشست: «چشم، ببخشید.»
مامان دیس غذا را روی میز گذاشت: «چهکار به بچه داری؟ کاری ندارم من. بذار به درسهاش برسه.»
صدای اعتراض وحید بلند شد: «صبح تا شب که نشد درس. یککم کمک شما هم بکنه بد نیست.»
سرش را پایینتر انداخت و چشمغره مامان به وحید را ندید. بغضش😢 را با قاشق ماست قورت داد.
حوصله کلکل و جواب دادن نداشت. احترام بابا هم اجازه نمیداد پیش او حرفی بزند.
غذایش را بهزحمت تمام کرد و تا آخرین تکه ظرف را آبکشی نکرد، از آشپزخانه بیرون نرفت.
اصرارهای مامان هم فایدهای نداشت. با تمامشان لج کرده بود. حرف نمیزد😑 و فقط کار میکرد.
در🚪 اتاق را که پشت سرش بست سریع دفترش را باز کرد و تمام کلمههایی که یک ساعت گذشته دست از سرش برنداشته بودند را پشتهم روی کاغذ📝 آورد:
«گفتین از قشنگیهای دختر 👩🏻بودن بنویسیم. من قشنگیای دور و برم نمیبینم.
توی جامعه ما دخترا نه آزادی دارن نه استقلال.
هیچ برنامه مستقلی نمیتونن برای خودشون داشته باشن.
همهجا زیر نظر خانواده👨👩👧👦 هستن. بین خونه و مدرسه حبس شدن. یه سری چیزا هم که وظیفه ثابتشونه.
باید کار خونه رو دوست داشته باشن، متین و باوقار باشن.
جایی نرن، حرفی نزنن، کاری نکنن که آبروی خانواده بره.
نه تفریحی هست نه استقلالی. همهجا برای ما خطرناکه‼️. برای کوچکترین کارمون باید اجازه بگیریم.
هر حرکت و حرفمون زیر ذرهبین🔍 صد نفره.
حالا کافیه دنیای پسرا🧑🏻 رو نگاه کنین. انگار وارد یک سیاره دیگه میشین.
نه کسی به رفت و آمدشون کار داره، نه درس خوندنشون، نه به رفتارشون گیر میدن. پسر هر کار بکنه عیب نداره ولی کافیه دختر کوچکترین اشتباهی بکنه.
بعضی وقتها فکر میکنم کاش پسر بودم. اون وقت چقدر دنیام متفاوت بود. چه آرامشی، چه آزادیای! درنهایت هم تاج سر👑 خانواده بودم، چون پسرم.
بعضی وقتها دلم میخواد تنهایی برم کوه، فوتبال ⚽️بازی کنم، قدم بزنم. دوست ندارم آمار همه رفت و آمدها و دوستهام رو به خانواده گزارش بدم.
دوست دارم هر جور دوست دارم 👚لباس بپوشم. گفتین از قشنگیهای دختر بودن بنویسیم درحالیکه من بعضی وقتها آرزو میکنم کاش پسر بودم.»
بعد خودکارش را گذاشت و به پرده خاکستری اتاق چشم دوخت. چقدر سر انتخاب رنگش با همه بحث کرده بود. نمیدانست چطور باید بقیه را راضی کند که صورتی و بنفش و نارنجی دوست ندارد.
حتی رنگ موردعلاقهاش هم به انتخاب خودش نبود. چون دخترها باید همهچیزشان صورتی🎀 باشد.
***
دست از شوت کردن میوه کاجی که جلوی پایش افتاده بود برداشت و راه افتاد سمت مدرسه🏫. دیشب که در اوج ناراحتی و عصبانیت آن جملهها را روی کاغذ نوشته بود، فکرش را هم نمیکرد تصمیم بگیرد واقعاً آن را توی صندوق🗳 بیندازد.
خانم اسکندری فقط مخاطب فرضی صحبتهایش بود که از بخت بد، بد روزی درباره قشنگیهای دختر بودن حرف زده بود. اما صبح🌅 که داشت کولهاش را آماده میکرد یکدفعه به سرش زده بود که چرا نباید این حرفها را بدانند؟
بگذار یکی هم از اینطرف ماجرا حرف بزند تا دست از اینجور جشن 🎉و مسابقهها بردارند.
همین شد که برگه را همانطور خطخورده و نامرتب برداشت تا بینام در صندوق بیندازد.
اینطوری شاید کمی از ناراحتیاش را کم میکرد. وارد راهرو که شد مثل مجرمها دور و بر را👀 نگاه کرد. اثری از خانم اسکندری و بقیه معاونها نبود.
خودش را دلداری داد: «اصلاً باشه و ببینه. تو که اسمتو ننوشتی از چی میترسی؟»
ولی نمیدانست چرا تپش💓 قلب گرفته. با قدمهای آرام به سمت صندوق بدقیافه رفت. نمیدانست چرا احساس میکرد همه دارند او را نگاه میکنند. سعی کرد طبیعیتر رفتار کند.
بدون اینکه به اطراف نگاه کند دستش را جلو برد و نامهای را که تحتفشار دستهایش چروک شده بود، توی صندوق انداخت. بعد خیلی آرام پیچید و راهش را کج کرد سمت کلاس.
هنوز دو قدم برنداشته بود که فیروزه از پشت سر صدایش کرد: «کجایی سارا؟ بیا ببین جواب این مسئله رو میدونی؟» دقیقههای بعدی چنان غرق سر و کله زدن با عددهای معادله فیروزه شده بود که ماجرای نامه کلاً از ذهنش رفت.
ادامه دارد...
هدایت شده از 🌷رهروان حضرت زینب (س)🌷
🔔☘🔔☘🔔☘🔔☘🔔☘🔔☘🔔☘🔔☘🔔
پایگاه حضرت زینب علیهاالسلام با همکاری مرکز فنی و حرفه ای برگزار میکند.
برگزاری کلاسهای هنری:👇
☘ گلدوزی با دست
☘جواهرسازی
☘شمع سازی
☘دوخت سرویس آشپزخانه
☘حکاکی روی میوه
☘سفره آرایی
☘چهل تیکه دوزی
✅ با ارائه مدرک فنی حرفه ای
⬅️ برای بانوان ۱۶ سال به بالا
مکان برگزاری کلاسها: مسجد حضرت زينب علیهاالسلام
❇️ کلاسها به صورت رایگان برگزار می شود،
مبلغ ۱۳۰هزار تومان بابت آزمون و مدرک اخذ می شود .
شرکت در کلاس منوط به این هست که حتما در آزمون مربوطه شرکت کنید در غیر اینصورت مرکز فنی و حرفه ای متضرر شده و موجب حق الناس هست.
‼️مهلت ثبت نام: تا یکشنبه ۱۴۰۱/۳/۱۵ ‼️
برای ثبت نام ،مشخصات کامل خود:
نام و نام خانوادگی
نام پدر
تاریخ تولد
کدملی
شماره همراه
را در "قالب یک پیام "به آیدی زیر ارسال نمایید.👇
@Alirasulii
همچنین مبلغ ۱۳۰/۰۰۰تومان به شماره کارت زیر 👇
6037997279913884
به نام مریم عظیمی
واریز نموده و تصویر فیش واریزی را به آیدی بالا ارسال نمایید.
🦋
↺ #متن #دعای_عهد ↯❦.•
••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم»
📗اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
📗اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
📗اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
📗حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
@dokhtaranZeynaby
11.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷#ثامن
#رزمایش_ثامن22
🎥#کلیپ_موشن | غرب در کلام امام خمینی علیه الرحمه
🍃🌹🍃
#مکتب_خمینی | #روشنگری | #ثامن
♻️شبکه سایبری ثامن