eitaa logo
"دُختࢪﺍنِﺯﻫࢪای‍ۍ•پ‍س‍‌ࢪان‌ِعَل‍َﯡۍ"
1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
213 فایل
❮🌱الهـےبہ‌تۅڪل‌نـٰام‌اعظمټ🌱' اینجا؟ ی مکانِ دِنج براے‌ اَݦانَتداࢪانِ چادرِخانم‌زهࢪای مࢪضیه(س) ﯡ نِگاهبانانِ غِیࢪت‌ِ امیࢪالمؤمنین‌علے‌(؏) ناشناس: https://daigo.ir/secret/2343274092 شرو؏ خادمـۍ؛ " ¹⁵. ⁶. ¹⁴⁰¹ "
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخ🥲🖤:) ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉ @gandoyeeha ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉
رو سیاهیم ولی دست به دامان توییم🖤 ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉ @gandoyeeha ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉
اینم از مراسم(شب قدر)هیئت ما🥲🖤📿 #شب_قدر #شهادت_حضرت_علی #فرمانده ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉ @gandoyeeha ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉
اینم از مراسم(شب قدر)هیئت ما🥲🖤📿 #شب_قدر #شهادت_حضرت_علی #فرمانده ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉ @gandoyeeha ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉
هدایت شده از منتظران ظهور³¹³
رفقا نشیم ۶۳۰ خیلی وقته تو این آماریم😕💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱﷽🌱 پاࢪت نود و پنجمـــــ 🇮🇷 ࢪمان : مُدًاُفَعّاٍنّ گٍمْنِاُمّ اِمٌنُیّتُ 🇮🇷 (سعید) انگار دنیا رو سرم اوار شده بود سایت دور سرم میچرخید سرم گیج میرفت علی : اقاااااااا زدممممممم ردشوووووووووو پیداششششششش کردممممممممممممم محمد : واییییی خدایا شکرت 😍🤲 کجاست الان ؟؟ علی : موقعیتشو میفرستم براتون محمد : باشه دمت گرم سعی کردم خوب باشم برگشتم سمتشون الان من باید به رسول کمک کنم الان فقط باید برم پیش رسول با اقا محمد و فرشید و داوود سوار ماشین شدیم به همراه کلی نیرو که از پشتمون میومدن داوود پشت فرمون بود با سرعت تمام داشت میرفت ، چهل دقیقه گذشت بالاخره رسیدیم به موقعیت اسلحه هامونو مسلح کردیم همچنان سرم گیج میرفت اما به روی خودم نمیاوردم یه باغ خیلی بزرگ بود داوود پرید داخل و درو باز کرد ما وارد شدیم بچه ها تو ضلع های مختلف مستقر بودن که اگه خواستن فرار کنن بتونن بگیرنشون یه چیزی شبیه خونه البته خونه ی خرابه جلو بود باغ بزرگ بود برای همین یکم طول میکشید برسیم بهش دوییدم سمت اون خونه که یهو یه نفر منو دید اسلحه رو گرفتم سمتشو تا قبل از اینکه فرار کنه یه تیر شلیک کردم خورد به پاش کشون کشون رفت داخل منم رفتم بچه ها پشتم میومدن پشت ستون ها قایم شدیم سرمو برگردوندم یواشکی دید زدم رسولو دیدم داداشمو یه نفر بالاسرش بودو اسلحه رو گرفته بود رو سرش رسول بیهوش بود تا قبل از اینکه شلیک کنه یه تیر خالی کردم تو مغزش صدای جیغ زنی اومد لیلی : فر...فرزاد رفتم جلو اسلحمو گرفتم سمتش سعید : برو عقب دستاتو بگیر بالا رفت عقب و دستاشو گرفت بالا یه نفر منو پرت کرد رو زمین و خودشو انداخت روم صدای شلیک پشت هم میومدن هر چی سعی کردم بلند شم نشد زورش خیلی زیاد بود سعید : نه نه نکن نه ن..کن ن..کن ول..م کن داوود : سعید محمد خوبین ؟؟ از روم بلند شد اقا محمد بود با ترس نگاه کردم بهش خداروشکر که سالم بود سعید : ر..رسول رسول پ.ن : چه فرقی داره پشت میله ها باشی یا تو خیابون های شهر 🏙 در حالم قدم زدن 🚶‍♀ وقتی ارزهات تو حبس باشند 🙃💔
🌱﷽🌱 پاࢪت نود و ششمـــــ 🇮🇷 ࢪمان : مُدًاُفَعّاٍنّ گٍمْنِاُمّ اِمٌنُیّتُ 🇮🇷 نویسنده ها : مانیا و فاطمه زهرا تو کانال با این اسما😜👇 یا مهدی و یا فاطمه (سعید) دوییدم سمتش بی جون زخمی و خونی و خاکی افتاده بود یه گوشه 😭🥀 بغلش کردم سعید : رسول،رسول داداش پاشو .. 🥺💔 چرا دوست نداشتن ؟؟ ، محمد : بیا کنار الان امبولانس میرسه میبرنش سعید : چرا چرا بهش شک کردید اخه اون با اون دل مهربونش ها تازه عاشق شده بود 💔 داداش پاشو بهم قول بده خوب شی داداش تنهامون نزاری ها 😭 محمد : پاشو عزیز من پاشو بالاخره امبولانس اومد و بردنش اخه من چرا این فکرو کردم ؟؟ چرا فکر کردم رسول طاقت نمیاره ؟؟ اگه واقعا نیاره چی ؟؟ اگه تنهام بزاره چی ؟؟ تو امبولانس بودم دستاشو محکم گرفته بودم تو دستام میدونی چند وقت بود ندیده بودمت داداش ‌؟؟ بعد از ده دقیقه رسیدیم بیمارستان گذاشتنش رو برانکارد و بردنش سمت اتاق عمل دستش از برانکارد زده بود بیرون و چکه های خون از دستش میریخت دسته ی برانکاردا گرفته بودمو با گریا صداش میزدم سعید : رسول رسول داداش.جون سعید خوب شیا خوب ؟؟ رسول 😭😭😭 یهو زینب خانم دویید سمت برانکارد زینب : رسول رسولم چیشدی ؟؟ زندگیم باز کن چشماتو رسوووووووول چندتا از پرستارا زینب خانمونو کشیرن عقب رسولو سوار اسانسور کردن منم رفتم داخلشو رفتیم سمت اتاق عمل ، بردنش داخل نزاشتن من برم داخل دستام خونی شده بود بچه ها اومدن بالا نشستم رو صندلیو به خون رو دستام خیره شدم پ.ن : شازده کوچولو پرسید : ادما میگویند نیش مار ها کشنده است ؟؟ مار گفت : زخم زبان خودشان که بدتر است . ادم ها همیشه نا امیدت میکنند بچه جان . تنها کاری هم که خوب بلدن همین یکیست .
🌱﷽🌱 پاࢪت نود و هفتمـــــ 🇮🇷 ࢪمان : مُدًاُفَعّاٍنّ گٍمْنِاُمّ اِمٌنُیّتُ 🇮🇷 (فرشید) سعید حالش خوب نبود خیره شده بود به خون رو دستاش رفتم سمتش فرشید : سعید ، سعید جان چندبار تکونش دادم اما تغییری نکردم فرشید : سعید پاشو بریم دستاتو بشور ، رسول خوب میشه ولی تو باید قوی باشی صبر داشته باش مرد بازم تغییری نکرد فقط شدت گریه هاش بیشتر شد حالش حسابی خراب بود کی میتونست تحمل کنه خون یه نفر دیگه رو دستاش خشک بشه ؟؟ فرشید : سعید پاشو دیگه اقا محمد اومد نشست رو دوتا زانوهاشو دستاشو گذاشت رو پای سعید محمد : سعید جان سعید به من نگاه کن سعییید با دستش چونه ی سعیدو اورد بالا چشمای سعید قرمز شده بود و پر اشک بود اقا محمد بلند شد ارنج سعیدو گرفت و بلندش کرد و باهاش بردش (محمد) سعیدو با خودم بردم سمت دستشویی کنار یکی از شیرهای اب نگهش داشتم محمد : دستاتو بشور نگاه اینه کرد و زل زد به خودش محمد : سعید جان دستتو بشور نگاشو داد سمت من بعد سرشو انداخت پایین و روشو برگردوند و مایع ریخت رو دستش دستاشو محکم بهم فشار میداد ابو باز کرد مشغول شستن شد حالت عصبی بهش دست داده بود دوباره مایع زد و دستاشو گرفت زیر اب محکم و عصبی بهم میکوبید محمد : سعید جان سعید بسته بی توجه به حرفم به کارش ادامه داد محمد : سعید بسه تمیز شد کافیه شیره ابو بستمو سعیدو کشوندم عقب محمد : اروم باش یهو خودشو انداخت تو بغلمو شروع کرد گریه کردن پ.ن : از قوی بودن خسته ام...! دلم یک شانه میخواهد تکیه دهم به ان بی خیال همه ی دنیا دلتنگی هایم را ببارم
🌹به نام یگانه خالق هستی 🌹 ✨الَّذينَ إِن مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ﴿۴۱﴾✨ 📖 همان ڪسانی ڪه هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مۍدارند و زکات مۍدهند و امــر به معــروف و نهــی از منڪــر مۍڪنند و پایان همہ کارها از آن خداست. «سوره مبارڪه الحج، آیه ۴۱» 💎 آموزش تخصصی و احیای واجب فراموش شده ... @gandoyeeha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام: خوشا بہ حال آن ڪس ڪه در نامہ📜عملش در زیر هر گناه🔥 یڪ استغفار🌱 ثبت شده باشد. (بحارالانوار، جلد۵، صفحہ ۲۲۹) (علیه السلام) آموزش تخصصی و احیای واجب فراموش شده... @gandoyeeha
20.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(حفظه الله): امر به معروف هم مثل نماز، است... امر به معروف و نهی از منکر را هرگز ترک نکنید... امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز است .... زندگی زیبای مهدوی: مصلی بزرگ امام خمینی (رحمه الله علیه)، روبروی ستون ۱۲۵ قسمت نهادهای مردمی پیام حنان: مصلی بزرگ امام خمینی(رحمه الله علیه)، شبستان شرقی مصلی ستون۲۷ 🗓 ۱۲ الی ۲۶ فروردین ماه 🕔 ساعت ۱۷ الی ۲۳:۳۰ 💥فرصت را ازدست ندهید💥 💎 آموزش تخصصی و احیای واجب فراموش شده ... @gandoyeeha
امـر به معـروف و نهـی از منڪر 🚨 مهم امـر به معـروف که اکثر بچه مذهبی‌ها نمی‌دانند. 📚منبع: کتاب اجوبه‌ الاستفتائات رهبر انقلاب 💥منتشر کنید💥 💎 آموزش تخصصی و احیای واجب فراموش شده ... @gandoyeeha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 آخـرین وصیّـت مولـی المـوحّـدین، امـام علی علیه السـلام 💎 آموزش تخصصی و احیای واجب فراموش شده ... به آمرین بپیوندید به آمرین بپیوندید به آمرین بپیوندید @gandoyeeha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 : 🔶 اگر منکری دیدید بدهید نه با زبان گزنده✖️ 🔷 لازم هم نیست سخنرانی کنید؛ یک کلمه بگویید این کار گناه است. 💎 آموزش تخصصی و احیای واجب فراموش شده ... @gandoyeeha
16.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله مدرسی حفظه الله: من کتابی جامع تر (از لحاظ فقهی) از کتاب رساله جامع آموزش تخصصی احکام و استفتائات امر به معروف و نهی از منکر ندیدم😳😳😳 الان بحث داغ روز امر به معروفه😊 هر کسی هم برای خودش یه چیزی میگه😐 اینو هممممه جا منتشر کن 📲 تا مردم بفهمن چقدرررر اطلاعات غلطی داره در این مورد بهشون داده میشه... 🥺😵‍💫🥺 ✅معیار مـــا فقط و فقط نظر مراجع تقلید هست👌 تالیف 🔰 دانلود رایگان نسخه پی دی اف کتاب👇 amrn.ir/estef 🔰جهت خرید نسخه چاپی کتاب👇 amrn.ir/m 🌪نـــــشـــر طــــوفانی، برای همه افرادی که نگران دینداری شون هستی🗣 @gandoyeeha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(علیہ‌الســلام): « وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللّه، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، إِلاَّ کَنـَفْثَةٍ فِی بَحْـرٍ لُـجِّیٍّ » تمــام کارهــاى نیڪــ و حتـى جهـاد در راه خـدا در بـرابـر امــر به معــروف و نهـی از منڪــر چـون قطــره💧 اسـت در بـرابـر دریـاۍ پهنـاور🌊 (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴) ✨ (حفظه‌الله): 《امـر به معـروف مثل نمـاز است، امـر به معـروف و نهـی از منڪر در مقیـاس وسیـع و عمـومـی خود، حتی از جهـاد بالاتر است، پایه دین را محڪم می ڪند، اساس جهـاد را استـوار می‌سـازد.》 💎 آموزش تخصصی و احیای واجب فراموش شده ... 👈به آمرین بپیوندید 👈به آمرین بپیوندید 👈به آمرین بپیوندید @gandoyeeha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 آخـرین وصیّـت مولـی المـوحّـدین، امـام علی علیه السـلام 💎 آموزش تخصصی و احیای واجب فراموش شده ... به آمرین بپیوندید به آمرین بپیوندید به آمرین بپیوندید 🆔@gandoyeeha
#قدس🇯🇴 ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉ @gandoyeeha ┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉