16.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکوتتو بشکن
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
20.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بابا محمد
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آروم آروم
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوش زیاد
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ی فن پیج گاندویی
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تماس تلفنی
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخ😋
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بقیه ی بچه ها
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اختلاف میان شیعه و سنی
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زوج امنیتی
#گاندو
#کلیپ
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
دلتنگ مشهدیم
پریشان کربلا
بیتاب مهدی زهرا
بیچاره دلم چه صبری دارد💔😭
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
قدس مال ماست
بدست ما آزاد خواهد شد
ما در قدس نماز خواهیم خواند
به یقین این سنت الهی است 🔥😉
#القدس_لنا
#جبهه_مقاومت
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
حاجآقادانشمندمیگفتن↯
یہجوونےاومدپیشمنبدنشمیلرزید؛
شرو؏ڪردبہحرفزدن:
گفتخوابامامزمانرودیدم!
میگفتخواببودمصداۍ آیفونتصویریخونہاومد؛
رفتمجلوۍدردیدمتصویرھیہ سیدھ!!
جوابدادمگفتمشما؟!
گفتمنسیدمهدیام
راهممیدیخونٺ!!؟
گفتمآقاقربونتبرمیہ چندلحظہ
سریعشرو؏ڪردمبہجمعڪردنِ
ماهواره،پاسور،هرچیزےڪہ
ازنظرامامزمانخوبنیست!
رفتمجلوۍآیفوندیدمنیسٺـ💔'
دویدمتوڪوچہ
دیدمآقادارھ میره
همینڪهمیرفٺیہلحظہبرگشت!
اشڪ توچشاشودیدم💔'!
میگفت:خدایا...
مندرتڪتڪخونہهاروزدم..
ولےهیچڪسمنوراهمنداد..
#امامزمان
#تلنگر
#فرمانده
حضرتآقا
توۍخونہیڪۍازشھدابودن.
ڪہیڪۍمیگہ:
‹هدفهمۂبچہهاشھادتاست!›
حضرتآقاهمفرمود:
هدفتانشھادتنباشد!'
هدفتانانجامتڪالیففورۍوفوتۍباشد.
گاهۍاوقاتهستڪہاینجورتڪلیفۍ
منجربہشھادتمیشود؛
#رهبرانه
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
...🖤
مشکلمون اینجاست که میخوایم
حرف های خدا باب میلمون باشه...
اگر هم باب میلمون نبود؛
با هزار قدرت عقل توجیهش میکنیم🚶♀
در ضمن ادعای اینکه عاشق خداهستیم
هم میکنیم🙂💔
#تلنگر
#فرمانده
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
سلام من ادمین جدید هستم منو با #اد_مامور_امنیتی دنبال کنید 🙂🌸
+إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکیٰ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ.
_خدایا گرفتاری بزرگ شد و پوشیده بر ملأ گشت و پرده کنار رفت و امید بریده گشت و زمین تنگ شد و خیرات آسمان دریغ شد و پشتیبان تویی و شکایت تنها به جانب تو است، در سختی و آسانی تنها بر تو اعتماد است،
+اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ.
_خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانی که اطاعتشان را بر ما فرض نمودی و به این سبب مقامشان را به ما شناساندی، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشی زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر،
+یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانِ.
_ای محمّد و ای علی، ای علی و ای محمّد، مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت کنندگان منید و یاری ام دهید که تنها شما یاری کنندگان من هستید،
+یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ.
_ای مولای ما ای صاحب زمان، فریادرس، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، ای مهربان ترین مهربانان به حق محمّد و خاندان پاک او.
#قرارهرشبمون
#قولمون
#امامزمان
#الهمعجللولیکالفرج
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
@gandoyeeha
┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
•⛓️🌸•
•🌸⛓️دَرپَناهخُداباشید⛓️🌸•
•🌸⛓️زیرِسایهیصاحِباَلزَمانباشید⛓️🌸•
•🌸⛓️شَبِتونشُهَدایی⛓️🌸•
•🌸⛓️خُدانِگَهدار⛓️🌸•
+بَرایِسَلامَتیآقااِمامزَمان(عج)وَتَعجیلدَر ظهورِشونیصَلَواتبِفرِستیم📿!
•🌸⛓️اَلّٰهُمَصَلِعَلٰیمُحَمَدْوَآلِمُحَمَدْوَعَجِلْفَرَجَهُمْ ⛓️🌸•
•📿🌷اَلّٰهُمَعَجِلْلِوَلیِکْاَلْفَرَجْ🌷📿•
سلام دوست من
طاعات و عبادات شما مورد قبول درگاه حق باشه😍
میخوایم برا عید فطر نذری بدیم اگه میتونی که کمکمون کنی نذر خودت رو حتی هزار تومن به شماره کارت زیر واریز کن🌸
6219861035261964
مریم توکلی بانک سامان
اجرت با بی بی دو عالم☺️
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
36.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🚨فوری🚨#مهم
برای اولین بار، انتشار فیلم حملات موشکی ایران
و آمریکا در سوریه! گاف اطلاعاتی آمریکا! شلیک #موشکهای_میلیون_دلاری به سوله خالی مقاومت!
📌 فیلم آخرین مکان سخنرانی ابوبکر بغدادی!
📌آمریکا دقیقا تو سوریه چیکار میکنه؟
📌 اگه حاج قاسم داعش رو نابود کرده! پس این خبرایی که از داعش میشنویم چیه؟
📡 ببینید و برای افشای حقیقت رسانه باشید
🔻 @seyyedoona
🌱﷽🌱
پاࢪت نود و هشتمـــــ
🇮🇷 ࢪمان : مُدًاُفَعّاٍنّ گٍمْنِاُمّ اِمٌنُیّتُ 🇮🇷
(سعید)
رفتیمو نشستیم رو صندلی پشت در اتاق عمل اقا محمد یه قران کوچیک از جیبش در اورد و شروع کرد به خوندن خدایا تو رو به همین قران قسم داداشمو بهم برگردون من رسولمو میخوام داداشیمو بهم برگردون فقط برش گردون
سعید : زینب خانم چیشد ؟؟
فرشید : بهش ارام بخش زدن خوابیده
{ ۳ ساعت بعد }
سه ساعت گذشت ولی هنوز رسولو نیاوردن سارا خانم و ریحانه خانم و فاطمه هم اومدن محمد مهدی هم که پیش مریم تو بیمارستان بود اومد پیشمون زینب خانم هم اومد سارا خانم و داوود یه گوشه ایستاده بودن و حرف میزدن ریحانه خانمم داشت فرشیدو اروم میکرد فاطمه هم داشت زینب خانمو اروم میکرد اقا محمد همچنان داشت قران میخوند محمد مهدی هم رو صندلی نشسته بود و سرش بین دوتا دستاش بود منم که داشتم راه میرفتم کلافه شده بودم چرا نمیارنش ؟؟ کاش الان مریم بود حداقل ارومم میکرد
نیم ساعت گذشت یهو در اتاق عمل باز شد و دکتر اومد بیرون هجوم بردیم سمتش
سعید : چیشد اقای دکتر ؟؟ حال داداشم خوبه ؟؟ 😰😰😰
دکتر : چه خبره اینجا ؟؟ چرا اینقدر شلوغه ؟؟
زینب ( با صدای نسبتا بلند ) : حال بیمارمون خوبه یا نه ؟؟
دکتر : لطفا اروم باشید ، گلوله ها رو در اوردیم ولی خون خیلی زیادی از دست دادن و تیری که به پهلوشون برخورد کرده جای بدی خورده و به یکی از رگ ها برخورد کرده متاسفم ایشون به کما رفتن
یهو زینب خانم از حال رفت سرم گیج میرفت و چشمام سیاهی میرفت نمیفهمیدم دور و برم چه خبره بیمارستان دور سرم میچرخید یهو چشمم سیاهی رفت و دیگه هیچی نفهمیدم
پ.ن : به جواب بعضی حرفا فقط یه《 نفس عمیق 》🙃🖤
🌱﷽🌱
پاࢪت نود و نهمـــــ
🇮🇷 ࢪمان : مُدًاُفَعّاٍنّ گٍمْنِاُمّ اِمٌنُیّتُ 🇮🇷
(سعید)
چند بار پلک زدم و چشمامو باز کردم نگاهی با اطرافم کردم تو بیمارستان بودم فاطمه کنار تخت رو صندلی نشسته بود
فاطمه : إ داداش بهوش اومدی ؟؟ 😃😃😃
سعی کردم بلند شم
فاطمه : چیکار میکنی داداش بخواب باید استراحت کنی
نشستمو سرمو از دستن کشیدم و بلند شدم به محض بلند شدنم سرم گیج رفت نشستم رو تخت
فاطمه : داداش داداش خوبی ؟؟ 😰😰😰
سعید : خوبم
بلند شدم و رفتم بیرون فاطمه دنبالم میومد
فاطمه : داداش کجا میری ؟؟ صبر کن داداش سعید
سعید : دارم میرم پیش رسول
فاطمه : خیلی خوب بعدا میری الان صبر کن سعید
بی توجه به حرفش رفتم سمت اتاق رسول درو باز کردم و وارد شدم رسول رو تخت بود و کلی دستگاه بهش وصل بود قلبم تیر میکشید وقتی داداشمو اینطوری میدیدم رفتم نشستم کنار تختش رو صندلیو مشغول حرف زدن شدم
سعید : رسول داداش منم سعید داداش چشماتو باز کن بزار یه بار دیگه اون چشمای قشنگتو ببینم رسول باز کن چشماتو دیگه به خدا تو این مدت که نبودی نابود شدم دلم برات تنگ شده بود داداش ، سعید بدون تو تنهاست بلند شو از تنهایی درش بیار 😭💔
میدونم میشنوی حرفامو به خاطر من برگرد به خاطر زن و بچت برگرد میدونستی بابا شدی ؟؟ الان دیگه هر دوتامون هم بابا شدیم هم عمو بچه ی تو به من میگه عمو سعید بچه ی من به تو میگه عمو رسول رسول بیدار شو دیگه
یهو دیدم بوق دستگاه بلند شد
سعید : رسول رسول نه نهههههه رسول داداش نرو منو تنها نزار
بلند فریاد زدم :
سعید : جون دوتامون برگرد 😭😭😭
پرستارا اومدن منو بیرون کردن نشستم رو صندلی همراه گریه هام دعا هم میکردم و ایة الکرسی میخوندم
محمد : سعید سعید چیشده ؟؟
سعید : اقا رسول 😭😭😭
محمد : رسول چی سعید چیشده ؟؟ 😰😰😰
سعید : فقط دعا کنید برگرده
محمد : یا صاحب الزمان
حدود ده دقیقه گذشت که دکتر اومد داخل رفتیم سمتش
سعید : چیشد اقای دکتر ؟؟ داداشم چیشد ؟؟ 😭😭😭
دکتر :......
پ.ن : شازده کوچولو پرسید : غمگین تر از اینکه بیایی و کسی خوشحال نشه چیه ؟؟
روباه گفت : بری و کسی متوجه نشه
🌱﷽🌱
پاࢪت صدمـــــ
🇮🇷 ࢪمان : مُدًاُفَعّاٍنّ گٍمْنِاُمّ اِمٌنُیّتُ 🇮🇷
(سعید)
سعید : چیشد اقای دکتر ؟؟ داداشم چیشد ؟؟ 😭😭😭
دکتر : اروم باشید جای نگرانی نیست ایشون از حالت کما خارج شدن منتقلشون میکنیم به بخش
همونجا افتادم رو دوتا زانوهام و شدت گریه هام بیشتر شد
محمد : اروم باش سعید خداروشکر از کما خارج شده دیگه گریت برای چیه ؟؟
سعید : ر.....ر....سو.....ل.....دا...دا..ش...م 😭😭😭
محمد : اروم باش سعید جان اروم باش پاشو پاشو برو یه ابی به دست و صورتت بزن پاشو پسر پاشو
کمکم کرد بلند شدم رفتم ابی به دست و صورتم زدم و رفتم به بقیه خبر بدم
(رسول)
با درد چشمامو باز کردم نگاهی به دور و برم کردم انگار بیمارستان بودم خواستم بلند شم که درد پهلوم نزاشت همه جونم درد میکرد سرمو چرخوندمو اقا محمدو دیدم که پشت شیشه داره بهم نگاه میکنه اروم دستمو بلند کردم که بدجور تیر کشید و صورتم تو هم جمع شد اقا محمد درو باز کرد و اومد داخل
محمد : خوبی ؟؟ 😨😨😨
رسول : خو....ب...م
محمد : بالاخره برگشتی
رسول : خی....ل....ی.....د....لم....برا....تو...ن....تن...گ....ش....ده...ب..اخخ...ب....و...د
محمد : مام دلمون برات تنگ شده بود 🥺❤️
یهو یاد سعید افتادم
رسول : س....سع....ید.....س...عید....ک....کجاس...ت ؟؟
محمد : الان میاد
رسول : حا....حال....ش....خو...به ؟؟
محمد : اره حالش خوبه
یهو در باز شد و سعید اومد داخل با دیدنش قطره ی اشکی از گوشه ی چشمم چکید اومد صورتش سرخ شده بود با دیدن من قطره ی های اشکش تند تند میومدن خوشحال بودم که سالم میدیدمش نمیدونم اونی که دیدم کی بود واقعا خودش بود یا نه ولی به هر حال خوشحالم دوباره میبینمش
پ.ن : هر رنگی میخوایی باش 🙂 حتی سیاه 🖤 ولی یه رنگ باش 😎☀️