eitaa logo
"دُخټࢪﺍنِﺯﻫࢪای‍ۍ•پ‍ِس‍‌ࢪان‌ِعَل‍َﯡۍ"
1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
❮🌱الهـےبہ‌تۅڪل‌نـٰام‌اعظمټ🌱' اینجا؟ ی مکانِ دِنج براے‌ اَݦانَتداࢪانِ چادرِخانم‌زهࢪای مࢪضیه(س) ﯡ نِگاهبانانِ غِیࢪت‌ِ امیࢪالمؤمنین‌علے‌(؏) ناشناس: https://daigo.ir/secret/2343274092 شرو؏ خادمـۍ؛ " ¹⁵. ⁶. ¹⁴⁰¹ "
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🕊 داستان کربلا 🕊🖤 روز سوم حضرت رقیه(س) ┉┉┅┉━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉ @dokhtaranZpesaranA ┉┉┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
93.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ | با نوای: شاعر: علی حنیفه و حمید رمی تنظیم و میکس: سید شهاب شوشتری (قطعه فوق، در محرم‌الحرام ۱۳۹۸ اجرا شده است.) تهیه و انتشار: موسسه فرهنگی و معاونت رسانه علیه‌السّلام زنجان 🎤حاج ‍🖤 ┉┉┅┉━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉ @dokhtaranZpesaranA ┉┉┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🥀 اگه بَنا به مُردنه، کِی بهتر از ؟! کجا بهتر از روضه ها؟! برای کی بهتر از تو؛ کجا بهتر از ؟!... 🎤حاج ‍🖤 ┉┉┅┉━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉ @dokhtaranZpesaranA ┉┉┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌿 📱 کربلا را از چشم اهل باور باید دید.... 🎙•| 🎤حاج ‍🖤 ┉┉┅┉━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉ @dokhtaranZpesaranA ┉┉┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم . نوحه خوانی در پاسخ به اهانت قرآن کریم . دلمان برایشان می‌سوزد که تا کنون «لا تقنطوا من رحمة الله» را نشنیده‌اند و از آیات دوست‌داشتنی محروم بوده‌اند. قرآن می‌خواست قلب آن‌ها را ناز کند؛ اما آن‌ها دستش را سوزاندند. قرآن می‌خواست آن‌ها را به آسمان برساند؛ ولی آن‌ها زمینش زدند. قرآن می‌خواست راه نشان‌شان دهد؛ لکن آن‌ها به بیراهه رفتند. آری دلمان می‌سوزد؛ ولی قرار نیست دلسوزی ما، فشار دندان‌های خشممان بر روی هم را کم کند. دلمان می‌سوزد؛ ولی با هیچ کس بر سر قرآن شوخی نداریم. قرآن همان‌قدر که کتاب بشارت است، کتاب انذار هم هست. قرآن همان جور که آیات ثواب دارد، آیات عذاب هم دارد. دلمان می‌سوزد؛ اما بر سر قرآن با هیچ کس شوخی نداریم. هر کس به کتاب خدا جسارت کند، پاسخِ حسینی و اباالفضلی خواهد دید. . . ┉┉┅┉━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉ @dokhtaranZpesaranA ┉┉┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان عزیز،من دوباره بعد ازظهر فعالیت میکنم🖤🙂 الانم کمی فعالیت کردم بعدازظهر زیاد فعالیت میکنم🖤🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🥀 ادیت کار خودم🖤🙂 ┉┉┅┉━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉ @dokhtaranZpesaranA ┉┉┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝐝𝐨𝐤𝐡𝐭𝐚𝐫𝐚𝐧𝐙𝐩𝐞𝐬𝐚𝐫𝐚𝐧𝐀 🌱﷽🌱 پاࢪت صد و چهل و چهارمــــــــــ 🇮🇷 ࢪمان : مُدًاُفَعّاٍنّ گٍمْنِاُمّ اِمٌنُیّتُ 🇮🇷 (محمد) یهو دیدم داوود افتاد رو زمین یا حسینی بلند گفتم و اسمشو صدا زدم به صورتش میزدم اما چشماشو باز نمیکرد محمد : داوود ، داوود جان چشماتو باز کن داوود سریع رفتم با تلفتم به رسول زنگ زدمو گفتم امبولانس بفرسته خیلی طول نکشید که پرستارا با برانکارد اومد چون سایت یه امبولانس داره که اگه حال کسی بد شد به دادش برسه سریع رسیدن و داوودو بردن من و رسولم با ماشین رفتیم دنبالش رسول : اقا به نظرتون چرا ما اینقدر بد بیاری میاریم ؟؟ محمد : نمیدونم رسول نمیدونم واقعا رسول : اخه این همه اتفاق ؟؟ استراحتم نمیدن بهمون محمد : ولی باید محکم باشیم شاید خدا داره امتحانتوم میکنه رسول : اخه چقدر امتحان ؟؟ تا کجا ؟؟ محمد : خدا خودش میدونه چقدر سختی بکشیم چقدر نکشیم ما نباید بهونه بیاریم فقط باید امیدمون به خدا باشه رسول : اخر نتونستم درک کنم که شما چطوری همیشه اینقدر قوی و محکمین لبخندی بهش زدم که رسیدیم بیمارستان پیاده شدیم و دنبال برانکارد حرکت کردیم داوودو بردن تو یه اتاقو دکتر مشغول معاینه اش شد مام پشت در اتاق راه میرفتیم بعد از چند دقیقه دکتر اومد بیرون رفتیم سمتش محمد : چیشد اقای دکتر ؟؟ دکتر ‌: خیلی شانس اورده سکته رو رد کرده منتقلشون میکنن ای سیو فعلا بستری باشن تا بعد ببینیم وضعیتشون چطور میشه محمد : خیلی ممنون اقای دکتر دکتر : خواهش میکنم دکتر رفت کلافه نشستیم رو صندلی پوفی از سر کلافگی کشیدم و دستامو گذاشتم رو سرم رسول : حالا اروم باشید خداروشکر سکته رو رد کرده محمد : به سارا خانم چی بگم ؟؟ میفهمه رسول : بهتر نیست دستگیرش کنیم ؟؟ محمد : الان دیگه مجبوریم پ.ن : این طبیعت زندگیه..باید باهاش بسازی ! ^_^ ✿|@dokhtaranZpesaranA|✿
𝐝𝐨𝐤𝐡𝐭𝐚𝐫𝐚𝐧𝐙𝐩𝐞𝐬𝐚𝐫𝐚𝐧𝐀 🌱﷽🌱 پاࢪت صد و چهل و پنجمــــــــــ 🇮🇷 ࢪمان : مُدًاُفَعّاٍنّ گٍمْنِاُمّ اِمٌنُیّت🇮🇷 (محمد) زنگ زدم به سارا که بیاد بیمارستان به اقای عبدی هم گفتم نیرو بفرسته بیمارستان ده دقیقه گذشت که رسید نفس نفس میزد سارا : چیشده ؟؟ داوود چیشده ؟؟ 😰😰😰 محمد : اروم باش سارا : چطوری اروم باشم ؟؟ کجاست داوودم ؟؟ رفت پشت شیشه که با دیدن داوود رنگش شد مثل گچ دیوار محمد : خوبی ؟؟ سارا : چ...چیشده دا..وودم ؟؟ محمد : اینو باید از خودت بپرسی سارا : م...من ؟؟ محمد : اره تو ، چیکار کردی ؟؟ چرا باهاش اینکارو کردی وقتی میدونستی اینقدر عاشقته ؟؟ میدونی نزدیک بود سکته کنه ؟؟ چرا ؟؟ اخه چرا ؟؟ سارا : م..من اصلا نمیفهمم شما چی میگید ، چیشده ؟؟ تو همین حین نیرو ها اومدن دوتا خانم و یه مرد یکی از نیرو های خانم : خانم شما طبق این حکم قضایی بازداشتید سارا : یعنی چی ؟؟ اقا محمد این کارا چیه ؟؟ محمد : تو اتاق بازجویی متوجه میشید سارا : یعنی چی ؟؟ اقا محمد خواهش میکنم بگید چیشده محمد : ببرینش سارا خانمو بردن رسول سرشو انداخت پایین و اومد سمتم رسول : الهی بمیرم داوود بهوش بیاد چه حالی بشه محمد : خدانکنه ، تو هستی من برم سایت ؟؟ رسول : اره اقا برین خیالتون راحت من هستم محمد : دمت گرم ، خداحافظ رسول : خدانگهدارتون پ.ن : کوهم ولی پس لرزه های نبودنت استقامتم را به بازی گرفته اند..! ✿|@dokhtaranZpesaranA|✿
𝐝𝐨𝐤𝐡𝐭𝐚𝐫𝐚𝐧𝐙𝐩𝐞𝐬𝐚𝐫𝐚𝐧𝐀 🌱﷽🌱 پاࢪت صد و چهل و ششمــــــــــ 🇮🇷 ࢪمان : مُدًاُفَعّاٍنّ گٍمْنِاُمّ اِمٌنُیّتُ 🇮🇷 (داوود) چشمامو باز کردم یکم تار میدیدم ولی یکم بعد درست شد قفسه ی سینم درد میکرد سرمو چرخوندم رسول و پشت شیشه دیدم با دیدن من سریع رفت دکترو صدا کرد دکتر : چطوری اقا داوود ؟؟ داوود : بد دکتر : چرا ؟؟ درد داری ؟؟ داوود : می..شه ب..گین رسول بی..یاد تو ؟؟ دکتر : خیلی خوب بزار معاینه کنم بعدش میگم بیاد تو دکتر معاینه کرد و چندتا سوال ازم پرسید و بعدش رفت بیرون و رسول اومد تو رسول : داوود خوبی داداش ؟؟ داوود : ر...سول سا..را ک...جا...ست ؟؟ سرشو انداخت پایین داوود : ر...سول می..گم کجا..ست ؟؟ رسول : دستگیرش کردیم داوود : چیییییییییی ؟؟؟؟؟ اخخخخخخخ 😡😡😡😣😣😣 رسول : داووووووود داووووود چیشد داداش ؟؟؟ داوود ؟؟؟؟ 😱😱😱 رسول رفت بیرون و به دکتر گفت بیاد دکتر یه امپول به سرمم زد که چشمام سنگین شد و خوابم برد (محمد) تو سایت بودم فاطمه میگفت ریحانه خانم خیلی بی تابی میکنه وقتی ریحانه خانم اینقدر بی تابی میکنه داوود چیکار میکنه ؟؟ رفتم گفتم که سارا خانمو بیارن که برم برای بازجویی وارد اتاق بازجویی شدم یکی از مامور های خانم گوشه ی اتاق ایستاده بود و سارا خانم رو صندلی بود رفتم نشستم رو صندلی رو به روییش دوربین و روشن کردم محمد : نخست جلسه ی بازجویی خانم سارا امینی خوب شروع کنید سارا : چی رو ؟؟ چی بگم ؟؟ اصلا به چه جرمی منو اوردین اینجا ؟؟ چیکار کردم مگه ؟؟ تبلتو روشن کردم فیلم کافه رو پلی کردم محمد : این شما نیستی ؟؟ با دیدن فیلم نفساش تند تر شد سارا : شما منو تعقیب میکردید ؟؟ محمد : بله ، شغل شما مامور امنیتی هستش و شما با یه جاسوسی که از دست ما فرار کرده توی کافه قرار گذاشتید یکی از مامورین ما شنیده که شما تلفنی حرف میزدید و میگفتید که تا به حال جاسوسی کردید و براشون اطلاعات میبرید و یکی دیگه از مامورین ما قبلا دیده بوده که شما با یه سری اطلاعات با عجله و با استرس از اداره خارج میشید ، بابت اینا چه توضیحی دارید ؟؟ پ.ن : تا کسی رو از دست ندی قدرشو نمیدونی...! ✿|@dokhtaranZpesaranA|✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیدالشهدا فقط امام خوبا نیست(: آقا عاشورا رو ی شب عقب انداخت حر برسه... ┉┉┅┉━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉ @dokhtaranZpesaranA ┉┉┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┉┉