اگر خدا از عاقبت انسان خبر دارد چرا انسان راآفريده است وبه اين جهان فرستاده؟
درباره علم خداوند دو اصطلاح «علم فعلي» و «علم انفعالي» از سوي صاحب نظران مطرح شده است. برخي معتقدند علم خداوند انفعالي است به اين معنا كه پس از تحقق وقايع خداوند به آن علم پيدا مي كند. اما برخي ديگر از محققان معتقدند علم خداوند فعلي است به اين معنا كه قبل از تحقق وقايع، خداوند به وقايع علم دارد و اين به دليل احاطه وجودي خداوند بر همه موجودات و علم او به تمامي ريشه ها و مبادي افعال و اعمال است و از آنجا كه هر واقعه اي پس از فراهم آمدن شرايط و مقدمات و انگيزه ها انجام مي گيرد.
كسي كه به تمام شرايط و مقدمات و انگيزه ها و اسرار آگاه است از وقوع و يا عدم وقوع واقعه با خبر خواهد بود بايد دانست خود علم و آگاهي كمال نفسي است و كسي كه از پيش به وقايع آگاه باشد نزد مردم داراي مقام و احترام است زيرا نشانه احاطه وجودي او مي باشد و برتري او را بر ابعاد زمان و مكان ثابت مي كند و اما درباره ارتباط علم پيشين خداوند و اراده انسان توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم:
خداى متعال چون موجود پيراسته از هر محدوديت و نقص و احتياج است و داراى تمام صفات زيباى كمال است، هم اراده او فوق همه ارادههاست و هم علم او، مطلق است و هم تمام كارهاى او بر اساس علم و حكمت و اراده حكيمانه است، از طرف ديگر در عالم آفرينش انسان موجود ممتازى است كه داراى قدرت اختيار و انتخاب است و هيچ كدام از اينها مغاير و يا نفى كننده ديگرى نيست، خداى متعال بر اساس اراده حكيمانهاش نظام آفرينش را بر مبناى نظام أحسن قرار داد «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ ؛ همان كسى كه هر چيزى را آفريده است نيكو آفريده»(سجده (32)، آيه 7.)
از اين رو مشيت و اراده حضرت حق بر اين قرار گرفت كه انسان به گونهاى آفريده شود كه موجودى داراى اختيار باشد. «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ ؛ او است آن كسى كه شما را آفريد؛ برخى از شما كافرند و برخى مؤمن» (تغابن (64)، آيه 2.)
و «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ ؛ و اگر خدا مىخواست شما را يك امت قرار مىداد، ولى خواست تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد»(مائده (5)، آيه 48.)
و پس از نشان دادن راه خوب و بد، مسير هدايت و سعادت و گمراهى و شقاوت، خودش هر كدام كه خواست انتخاب كند «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْشاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُر ؛ و بگو حق از پروردگارتان (رسيده) است. پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند»(كهف (18)، آيه 29.)
البته تبعات و آثار و نتايج اين راهها يكى نيستند «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُون ؛ آيا كسى كه مؤمن است، چون كسى كه نافرمان است؟ يكسان نيستند»(سجده (32)، آيه 18.)
فرجام صراط مستقيم رهيابى به رحمت الهى و پاداشهاى نيكوست و فرجام انحراف و گنه كارى بدبختى و گمراهى و دچار عداب دردناك الهى شدن است.
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ ؛ پس هر كه كارهاى شايسته انجام مىدهد و مؤمن (هم) باشد، براى تلاش او ناسپاسى نخواهد بود»(انبياء (21)، آيه 94.)
«إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَفَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَكْبَر ؛ كه خداوند او را به آن عذاب بزرگتر عذاب كند»(غاشيه (88)، آيه 24.)
اين مشيت خداى متعال است لذا مىفرمايد: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لأَمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِين ؛ و اگر پروردگار تو مىخواست، قطعاً هر كه در زمين است همه آنها يكسره ايمان مىآوردند. پس آيا تو مردم را ناگزير مىكنى كه بگروند؟»(يونس (10)، آيه 99.)
پس اختيار ما بر اساس اراده حكيمانه خداست. در عين حال لازمه تكامل اختيارى و انتخابى، گزينههاى نادرست و انتخاب مسيرهاى نادرست از سوى برخى افراد انتخابگر است پس اين انتخاب بد يا خوب، گناه يا ثواب بر اساس اراده خداى متعال در طرح نظام احسن است «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِين ؛ و اگر خدا مىخواست قطعاً آنان را هدايت گرد مىآورد، پس زنهار از نادانان مباش»(انعام (6)، آيه 35.)گر چه خداى متعال در مورد گناه، از آن كار راضى نيست ولى در مورد ثواب علاوه بر اراده، راضى نيز هست «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُم ؛ و اگر كفر ورزيد، خدا از شما سخت بى نياز است و براى بندگانش كفران را خوش نمىدارد، و اگر سپاس داريد آن را براى شمامى پسندد»(زمر (39)، آيه 7.)