هدایت شده از شمع
اعضای مؤسسه فرهنگی،تربیتی مأوا وابسته به مهد قرآن کریم شهرستان خوی در ایام اربعین امسال نیز توفیق دارند تا با برپایی موکب در شهر #کرکوک عراق به عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از اقصی نقاط جهان، علی الخصوص زائرین کشورهای #ترکیه و #آذربایجان ارائه ی خدمت نمایند.
شما هم میتونید با نشر و استوری کردن این پیام #خادم_موکب باشید.
دختـرانانقـــلاب
اعضای مؤسسه فرهنگی،تربیتی مأوا وابسته به مهد قرآن کریم شهرستان خوی در ایام اربعین امسال نیز توفیق دا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵 اگه مُردم چی ...؟🥺
🎵 اگه قبل #اربعین
چشامو بستم چی؟...😭
🎤 کربلایی #روح_الله_رحیمیان
🌴 #اللهم_ارزقنا_کربلا♥️
❀دخـتــران انقــلاب❀
🌸 #چادࢪانہ
چادرمــ از جنسـ عشق است
چادرمــ یعنی منـ دوستـ ندارم
جلبـ توجهـ کنمـ🚫
چادرمـ از جنس
محبت و زیبایی است😌
#حجاب
#چادرانہ
❀دخـتــران انقــلاب❀
چــہ زیبا میــشوم با تــو
دِلَمــــ روشنــــ
دِلَمــــ صافـــ اســت
در این دنیاے رنگارنگ
درین آشوبِ شهر آشوب
خدا داند کہ با چـــادر🌷
تـــمامِ راه هموار است...
#حجاب
#چادرانہ
❀دخـتــران انقــلاب❀
آیتاللہبهجتـ↯
هࢪدختࢪشیعھ
بابےحجابےخودش یہ سیلے
بہصوࢪتحضرتزهرا(س)میزنھ💔
#حجاب
#چادرانہ
❀دخـتــران انقــلاب❀
چـادرم
ٮــیاھترینرنگجهانهمڪھباشد
باطنشرنگــیسـت
پرازنقشحیاو عفتو پاڪدامنے
اگرتوفقطٮــیاهےاشرامیبینے
ایراد از چادر من نیست
#عمیقبنگر
#حجاب
#چادرانہ
❀دخـتــران انقــلاب❀
چفیہ...
پرچمـ...
چـادر...
همہ از یڪ خانواده اند...
امــا
چفیہ بر دوش شـهدا
پرچم بہ دست رزمـندگان
و چادر برسَرِ توست اے خواهر...:)
#چادࢪانہ
#حجاب
❀دخـتــران انقــلاب❀
شڪر خدایی را کہ بهترین بنده نواز است
در وقت بی پناهے...🌱
❀دخـتــران انقــلاب❀
گفتم : دارم از استرس میمیرم .
گفت : یه ذڪر بهت میگم هر بار گیر ڪردی بگو ، من خیلی قبولش دارم ؛
گرهی ڪارِ منم همین باز ڪرد ..
آخه خودشم به سختی اجازهی خروج گرفت :))
گفتم : باشه داداش بگو !
گفت : تسبیح داری ؟
گفتم : آره
گفت : بگو ، الهے بالرقیه سلام الله علیها🥀:) '
حتما سه سالهی ارباب نظر میڪنه ؛
منتظرتم و قطع ڪردم ..
چشممو بستم ، شروع ڪردم :
الهی بالرقیه سلام الله علیها
الهی بالرقیه سلام الله علیها . .
ده تا نگفتم ڪه یهو گفتن : این پنج نفر آخرین لیسته ، بقیهاش فردا ؛
توجه نڪردم همینجور ذڪر میگفتم ڪه یهو اسمم رو خوندن ، بغضم ترڪید با گریه رفتم سمت خونه حاضر شم ، وقتی حسین رو دیدم گفتم : درست شد .
اشڪ تو چشمش حلقه زد و گفت :
«الهی بالرقیه سلام الله علیها . .🙂»
#ذکرمجرب
❀دخـتــران انقــلاب❀