eitaa logo
پاتوق دختران‌حاج‌قاسم🇮🇷بسیج دانش اموزی شهرستان فارسان
231 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
9 فایل
پایگاه‌رسمی‌دختران‌حاج قاسم🇮🇷❤ تو‌دعوت‌شده‌شهدایی... حالا‌که‌دعوت‌شدی‌بمون... چه جای قشنگی امدی #Parwaz313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🍃 جان را سپردید و رفتید عقیده‌ تان این بود از سر مَباد کم شودش تارِ مویِ وطن ... 🕊 صبح و عاقبتمون شهدایی 🕊
<🌼> "مالڪیت‌آسمـٰان‌را بہ‌نـام‌ِڪسانی‌نوشتـہ‌اند ڪہ‌بہ‌زمیـن‌دل‌نبستـہ‌اند"
گویند چرا دل به شهیـدان دادی؟ والله که مَن‌ ندادم‌ آنها بردنـد(:♥ 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌺🌺 باز شد فاطمیه، حسرت دل‌ها برگرد 🌸🌸آن حکیمی که تو گفتی، شده تنها برگرد تشنۀ گریۀ بسیار تو بیت‌الزهراست روضۀ حضرت مادر شده برپا برگرد ✍️، ۱۴۰۱/۱۰/۰۲ 🔸ساعت به وقت 🌷هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات...
🌹 ✍️امشب شهادتنامه عشاق امضاء مي شود فردا زخون عاشقان اين دشت دريا ميشود تا لحظاتی دیگر غواصان عملیات کربلای چهار وارد آبهای اروند میشوند امشب، شب سرنوشت است! میان آب وآسمان! مردانی از جنس نور ازجنس عشق، مردان اخلاص وشجاعت، خط شکن هایی بی پروا، دلیرمردانی غواص... رفتند تا بمانیم... و چه سرنوشتی برایشان رقم خورد.. شهادت،جانبازی،اسارت... آری امشب بود،شب قهرمانان کربلای۴... 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔دلتنگت هستیم سردار.... تمام آرزویم این شده است که کاش میشد.. دنیا را از قاب چشم های تو دید.. همان چشم هایی که غیر از خدا را ندید ... شبتون شهدایی🕊
✅نحوه خواندن نماز استغاثه حضرت زهرا سلام الله علیها 👈2 رکعت نماز بخوانید و بعد از سلام، 3 مرتبه تکبیر بگوید، 👈سپس تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را به جای آورید، 👈و بعد از آن به سجده بروید و 100 مرتبه بگویید:  🌸«یا مَوْلاتی یا فاطِمَةُ اَغیثینی»🌸 🤲ای سرپرستم ای فاطمه به فریادم برس🤲 👈بعد طرف راست صورت خود را بر زمین بگذارید و همین ذکر را 100 مرتبه بگویید، 👈سپس طرف چپ چهره‌ را بر زمین بگذارید و 100مرتبه بگویید، 👈دوباره به سجده برود و 110 مرتبه بگویید؛ بعد از آن حاجت خود را بیان کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابراهیم ، ازکجاگرفته بودی شکستن نفس وخالص شدن برای خدارا... میدانم ،ازکمیل های نیمه شبت با آن سوز و حال عجیبت... که درمطلع الفجر و ارتفاعات انار صدای طنین انداز اذانت ، لرزه به اندام دشمن انداخت ابراهیم...
خدایا کمک کن جوری زندگی کنیم که وقتی از دنیا رفتیم بگن فلانی رفت پیش حاج قاسم 🖤@chamran🖤
🔸 روایتی از هـمسر یک روز بہ میدان شهدایِ گمنام در فـاز ۳ اندیشہ رفتیم ... چند تا پله می‌خورد و آن بالا پنج شهید گمنـام دفن بودند ... من از پلہ‌هـا بالا رفتم و دیدم کہ مصطفی حتی از پلہ‌هـا هم بالا نیامد !! پایین ایستادہ بود و با لحن تندی گفت : « اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید ، هرجا بروم می‌گویم که شما کاری نمی‌کنید هرجا بروم می‌گویم دروغ است که شهـدا عند ربهـم یرزقــون هـستند ، می‌گویم روزی نمی‌خورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید خودتان باید کارهای من را جور کنید». دقیقا خاطرم نیست که ۲۱ یا ۲۳ رمضان بود من فقط او را نگاہ می‌کردم ... گفتم من بالا می‌روم تا فاتحه بخوانم او حتی بالا نیامد که فاتحه‌ای بخواند؛ فقط ایستادہ بود و زیر لب با شهدا دعوا می‌ کرد !! کمتر از دہ روز بعد از این ماجرا حاجتــش را گرفت ... سه روز بعد از عید فطر بود که برای اولین بار اعــزام شد. مصطفی اصلا برای ماندن نبود نمی توانست بمــاند ... آن زمانی هم که اینجا بود، اینجا نبود گمشدہ خودش را پیدا کردہ بود ... ❤️ اللهم عجل لولیک الفرج
و سلام بر او که می گفت: «اگر تمام علمای جهان یک طرف باشند و مقام معظم رهبری یک طرف، مطمئناً من طرفِ آیت اللّٰه خامنه ای میروم» 🕊
✅به حضرت زهرا (س) متوسل‌شدم و نجات يافتم... 🍀نمی‌دانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر سیم‌های خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر می‌شد. 🔰می‌دانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود،‌ چون توجه دشمن را به سمت من جلب می‌کرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام فاطمیه است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم. دعا کردم. 🌠در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب اروند پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم». احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند. 🌷🌷 📙برگرفته از کتاب مهر مادر. اثر گروه شهید هادی
یه سربند داده بود گفت: شهید که شدم ببندیدش به سینه‌‌ام! جنازه‌ اش که اومد سر نداشت. سربند رو بستیم به سینه‌اش، روی سربند نوشته بود: أنا زائر الحسین.. :))
عاشق روضـه وخلوت نیمـه‌شب بودی، کمی بـرایم ز عاشقی بگو.. چگونـه میان خلوت‌شبانـه عشق راطلب کردی؟! عاقبت اینگونـه دلبـری کردی؟! راه نشانم‌ده‌جانا❤️🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا