هدایت شده از 💚آرشیو خاطرات💚
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴
✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇
💙مریم (فاطمه۲۸)💙
سلام از وقتی که یادم میاد مادرم و مادربزرگم و خواهرم چادری بودن😊 خصوصا مادربزرگم خیلی اهمیت می داد به حجاب حتی یادمه منو بیشتر از دختر خالم دوست داشت😁
چون چادری بودم😊 واقعیتش دختر خالم همیشه حسودیش می شد😂
منم خیلی دوست داشتم چادری بشم چون فک می کردم چادر سرم کنم بزرگ و با ارزش می شم😍
از مادرم خواهش کردم برام چادر بخره🙏
مادرم هم می گفت هم کلاسی هات هیچ کدوم چادر ندارن اخه اون موقع عرف نبود هم سن و سال های من چادر داشته باشنه😞
برای همین امروز فردا می کرد☹️ منم فک کردم گفتم چیکار کنم که اینها مجبور بشن برام چادر بخرن😏
یک روز که می خواستم برم مدرسه یهو به سرم زد چادر رنگی که قبلا برام خریده بودن سرم کنم😜
سریع چادر تو کیفم کردم و رسیدم دم در چادر سرم کردم رفتم مدرسه
چادر رنگیش هم سرمه ای بود با گلبرگ های درشت بعضی از بچه ها مسخرم کردن😣
با چادر اومده مدرسه و بهم می گفتن نه نه بزرگ و می خندیدن😅
من برام مهم نبود یک هفته همینجوری با چادر رنگی مدرسه رفتم😝
مامانم دیده بود یک روز که رفته بود شهر وقتی برگشت بهم گفت برات چیزی خریدم که می دونم خیلی خوشحال می شی😉
وقتی چادر مشکی از کیفش در اورد و دیدم انگار دنیا رو بهم دادن😍
بدو بدو رفتم خونه خیاط تا برام بدوزتش😇
یادم قدم هم کوتاه بود و نصف چادر باید دستم می گرفتم😉
من اولین دختری بودم تو فامیل که خودم چادر انتخاب کردم و کسی بهم پیشنهاد نداد😊
حالا که فک می کنم چادر واقعا منو بزرگ و باارزش کرده بود😇
چون واقعا دید همه خصوصا برادرم نسبت به من عوض شده بود و اگرمی خواستن به کسی حجاب پیشنهاد بدن می گفتن ببین مریم و... خدای خوبم ازت سپاسگزارم به خاطر این موهبتی که به من دادی🙏🙏🙏
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴
#خاطره_چادری_شدن
#چادری_شدن_مریم_فاطمه28
#چیشد_چادری_شدم1
@dokhtaran_zahrai313
دیرگاهیست دلم منتظر دعوت توست
هر شب جمعه بر این عکس حرم میگیرم
🌷صلواتی هدیه به شهید حسین معز غلامی🌷
@dokhtaran_zahrai313
هدایت شده از Zahra_y
4_5816610544672572326.mp3
7.14M
🎤گوش بدید
ويژه شب جمعه‼️
نواى #شهيد_حسين_معز_غلامى
آقا سلام نور چشام... ميدونى كه دلتنگ كربلام
@dokhtaran_zahrai313
#شهادت_را_برای_همسرم_خواستم🔻
🍃زمانی که آقا صادق به ماموریت می رفتند من برایشان نامه ای می نوشتم و در بین لباس یا قسمتی از چمدانش می گذاشتم که ببیند. سال گذشته وقتی ایشان برای بار اول به #کربلا رفتند من دو تا نامه نوشتم که یکی برای خودشان بود که گفتم در بین الحرمین روبه حرم حضرت ابولفضل(ع) ایستاده و این نامه را از طرف من بخوانید و دیگری را بعد از اربعین در حرم امام حسین(ع) بیانداز و نخوان!
🍃با اینکه مطمئن بودم نمی خواند اما نمیدانم چرا آن دفعه نامه را خوانده بود. من در نامه #شهادت آقا صادق را از آقا خواسته و نوشته بودم:
🍃« آقا جان تو رابه جان #خواهرت زینب(س) قسم می دهم که تمام مسلمانان مشتاق را به نهایت سعادت، ارج و قرب واسطه شوی در نزد حق تعالی. #صادقم، پاره ی تنم در مسیر تو قدم گذاشته و به تو می سپارمش! آقا جان آرزوی #شهادت در سر دارد من نیز #عاشق شهادتم اما آتشم به اندازه ی عشق و علاقه صادق تند نیست آرزویی همچون برادر زاده ی شیرین زبانت قاسم را دارد و شهادت شیرین تر از عسل است برایش.»
🍃آقا صادق که این نامه را خوانده بود وقتی به خانه برگشت خوشحال بود و گفت: باور نداشتم که اینگونه از ته دل برایم بخواهی تا #شهید شوم.
🍃من در اوایل نمی توانستم این دعا را بگویم و برایم سخت بود اما می دیدم که دراین دنیا عذاب می کشد، بعد ها متوجه شدم که من خودخواه شده ام و آقا صادق را فقط برای خودم می خواهم اما از سال گذشته به این فکر افتادم که بهتر است کمی هم آقا صادق را برای خودش بخواهم.
❣ #شهید_مدافع_حرم
❣ #شهید_صادق_عدالت_اکبر
❣ #راوی:همسر_شهید
@doktaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴
✳️ خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇
🌷دختری از تبار عاشورا وبا آرزوی شهادت🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه ی اعضای کانال✋
من ریحانه هستم17سالمه
دختری هستم که تو یه خانواده ی فوق مذهبی و سنتی و عرب زبان به دنیا اومدم
وقتی بزرگ تر شدم اولین چیزی که به من یاد دادن احترام به بزرگترم بود
راستش من از همون اولش چادری بودم درسته خانواده مذهبی داشتم ولی هیچ وقت برای چادر سرکردن اجبار نمیکردن
اون موقعه ها من زیاد تو بحر شهدا و شهادت و کلا زیاد اهمیت نمیدادم به حجاب به ائمه زیاد فکر نمیکردم دوستشون داشتم احترام قائل بودم ولی پیرو راهشون نبودم
تااینکه من سال93میخواستم برم مشهد قبلش رفتم چادر بخرم قشنگ بود بهم میومد
اولش تصمیم گرفتم چادری بشم ولی بعدش گفتم چندروز دیگه خسته میشم دوباره میزارمش کنار بیخیال،
اینجور که که فقط برای مراسمات مذهبی چادر سرمیکردم اینم بگم تیپم اصلا جلف نبود خیلی ساده بودم ولی چادر نداشتم
وقتی وارد دبیرستان شدم تقریبا25-26مهرماه بود برای درس دفاعی بردنمون مناطق جنگی رفتیم فتح المبین اولش فقط به فکر اینکه با دوستام باشم رفته بودم چون هیچی از شهدا نمیدونستم
رسیدیم اونجا مناطق رو دیدیم برامون روایتگری کردن از اون روزا محو حرفاشون محو روضه هاشون شدم غرق شده بودم وقتی به خودم اومدم که دیدم صورتم خیس اشک شده😭
رفتم تو خودم باکسی حرف نزدم
رفتیم سوار اتوبوسامون بشیم که بریم پادگان برای استراحت
تلگرامم رو باز کردم داداشم برام یه فایل فرستاده بود
دانلودش کردم همون موقع هم گوش دادم
روضه حضرت زهرا بود داغون شدم شکستم که چرا اینکارو کردم چرا زودتر به خودم نیومدم😭
چرا دل مادرم زهرا رو شکستم چرا چادرمو سرنکردم
حضرت زهرا پشت اون در سختی کشید ولی چادرش از سرش نیوفتاد اون وقت من بخاطر این دنیا که همه رفتنی هستن حاضر نیستم فاطمی بشم؟؟؟
اون لحظه ها فقط گریه میکردم
شب شد رفتیم رزمایش اولش گفتم حتما فقط نمایشه ولی بعدش با حرفایی که شنیدم آتیش گرفتم که چطور اون همه جوون بخاطر آسایش و امنیت ماهارفتن توی اون نمایش از دفاع مقدس گفتن از بمب باروونا گفتن از شکنجه ها گفتن تا اینکه رسید
به شهدای مدافع حرم بی بی زینب تازه به خودم اومدم که چقدر شهید دادیم برای حرم حضرت زینب چقدر بچه بی پدر شد چقدر همسر بی سرپرست شد چقدر مادر بی فرزند شد اینهارو میگفتن و من داغون میشدم تو حال خودم نبودم
یه دفه یه طرف صحنه روشن شد و واقعه کربلا و به اسارت بردن اهلبیت اقام امام حسین زجه میزدم
تموم شد برگشتیم خوابگاه
خواب دیدم
دیدم که یه محلی هستم همش سفید رنگه هیچی نیس نه آبی نه کوهی نه درختی هیچی نبود، فقط یه صدایی بهم میگفت بیا هرچی هم جلوتر میرفتم هیچی نمیدیدم
یه دفه صدا پیچید ما میخواییم بهت کمک کنیم تو راه مارو پیدا کردی
پس چادر بپوش ما کمکت میکنیم نگران نباش
بعدشم از خواب پریدم
فرداش تو راه برگشت رفتیم یادمان شهدای هویزه اونجا هم با شهدایی که دیدم با حرفایی که درموردشون شنیدم مسمم تر شدم 15کیلومتری اهواز بودیم که برگشتم به دوستام گفتم من از شنبه با چادر میام مدرسه تا آخرشم پاش میایستم هرکی فاطمی شده و صبر زینبی پیدا کرده یاعلی بگه و چادری بشه و چادری بمونه ✋
اینجور شد که منم پایبند این راه شدم دختری فاطمی باصبری زینبی و آرزوی شهادت
اگه بد شده به بزرگی خودتون ببخشید
در پناه حق
یازهرا🌸
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴
#خاطره_چادری_شدن_دختری_از_تبار_عاشورا_با_آرزوی_شهادت
#چیشد_چادری_شدم196
@dokhtaran_zahrai313
سلام 😊
عصر بخیر
دوستانی که مارو در ایتا همراهی میکنن لطفا ادرس کانال رو برای دوستانتون بفرستین و ازشون دعوت کنید به جمع دختران زهرایی و پسران حسینی بپیوندن 👇👇
دخترانِ زهرایی،پسرانِ حسینی
@doktaran_zahrai313
http://eitaa.com/joinchat/2285568002Ca02f2688c5
با تشکر از حمایت شما😊
💠آیت الله جوادی آملی می فرماید:
💌چرا ما از عبادت لذت نمی بریم؟
💌جواب: اگر انسان مریض، شیرین ترین
💌 وخوشمزه ترین گلابی ومیوه را
💌بخورد، لذت نمی برد وگاهی هم به
💌 کام او تلخ است.
💟 در بعد معنوی وعبادت هم اینگونه
💟 است، کسی که ((فی قلوبهم مرض))
💟 یعنی قلبش بیمار است، ازنماز و
💟 عبادت لذت نمی برد وگاهی هم
💟 خسته می شود.
🌷بیماری قلب همان گناهان است، تا
🌷 انسان گناه را ترک نکند علاوه بر
🌷 اینکه از عبادت لذت نمی برد
🌷 بلکه خسته هم می شود.
__________________
✨@dokhtaran_zahrai313
هدایت شده از 💚آرشیو خاطرات💚
🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵
✳️ خاطره حسینی شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇
🌷سرباز رهبر🌷
سلام
بچه بودم
سال ٨٨ بود
گريه های آقا توی نماز جمعه ، بعد از اون اهانت ها در روز عاشورا ، يه جهت به زندگيم داد.
عاشق آقا شده بودم
بزرگتر شدم
رسيدم پنجم
دي ماه سال ٩٠
اخبار حرف از ترور ميزد
مصطفی احمدی روشن ترور ميشه
دانشمند هسته ای
فيلمهايی از ديدار آقا و خانواده حاج مصطفی منتشر ميشه
عليرضا در آغوش گرم پدر ايران بود
جهت گيريه تكميل ميشه
يه پسر انقلابی كه عاشق آقاست و الگوی زندگيش مصطفی احمدی روشنه.
با اين طرز فكر بزرگتر ميشم
علاقم به حاج مصطفی بيشتر ميشه
تا جايی كه وارد سياست ميشم
طرفدار سرسخت انرژی هسته ای
انقدر آقا مصطفی برام عزيز میشه كه تمومه زندگيم ميشه
اما...
با تمام اين حرفها
از سوم ابتدايی تا مقاطع بالاتر فقط و فقط يه مشكل دارم😞😞😞
ادعای انقلابی بودن داشتم
ولی نمازمو درست نميخوندم...
عشقی ميخوندم😞
اين وضعم ادامه داره تا ميام دانشگاه
يه حدوده ٢٠ روزی بود كه يه مداحی رو گوش ميدادم
ماه محرم هم كه بود
منم كارم شده بود اين مداحيه
فقط گوش ميكردم ولی فكر نميكردم بهش
يه چند روز بود كه حال و هوام يه طوری بود
دلم گرفته بود
دوشنبه ميرسه
ميرم هيئت
وارد مسجد دانشگاه ميشم
چشمم به يه قاب عكس ميخوره
تا ميبينم خشكم ميزنه
مسجد فقط عكس يه شهيد رو داشت
از قضا عكس حاج مصطفی...
ميگم خدا يعنی چی
اين همه شهدای انقلاب
شهدای دفاع مقدس
شهدای مدافع حرم
درست بايد عكسه دوست شهيد من فقط اينجا باشه؟!
توی همين فكر بودم كه يه دفعه متوجه شدم روحانی رفته سر منبر
حرفاش آشنا بود برام
يه كم فك كردم ديدم چقد شبيه به متنه مداحی كه من گوش ميكنمه
مداح شروع كرد
مداحی خوند
اشك پر شده بود توی چشام
اولش يه مداحی راجع به ايران و شهدای هسته ای
اسم حاج مصطفی رو آورد و
نميدونستم چمه
بعد رفت مداحی شروع كرد
راجع به قرآن خوندن
راجع به جوونی
راجع به گناه و نماز
دقيقا چيزايی كه توی مداحی كه خودم گوش ميدادم بود رو خوند
فقط گريه كردم
خيلی گريه كردم
از اون شب عوض شدم
نمازم اومد سرجاش
واقعا درسته كه ميگن شهدا به زندگی مون نظر دارن و ما رو ميبينن
حاج مصطفی نگاهم كرد
و منم از اين فرصت استفاده كردم
اين بود داستان من
التماس دعا
🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵
#خاطره_حسینی_شدن_سرباز_رهبر
#چیشد_حسینی_شدم28
@dokhtaran_zahrai313
هدایت شده از 💚آرشیو خاطرات💚
شهید مصطفی احمدی روشن که راهمو تو زندگی برام مشخص کرد.
شادی روحش صلوات
#مربوط_به_خاطره_حسینی_شدن_سرباز_رهبر
@dokhtaran_zahrai313
هدایت شده از 💚آرشیو خاطرات💚
5_1104292789664950657.mp3
4.37M
👆مداحی که تلنگری شد واسم
بده تا صبح گریه کنم و فرداش بگم نماز صبحم قضا شد؟😔
#مربوط_به_خاطره_حسینی_شدن_سرباز_رهبر
@dokhtaran_zahrai313
هدایت شده از Zahra_y
4_6010302445756875407.mp3
2.1M