#کلامآخر
روزی یک کشتی پراز عسل🍯 در ساحل لنگر انداخت وعسلها 🍯🍯درون بشکه بود...
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت:
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل🍯 کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت...
سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد وگفت
ازتو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی والان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد :
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...
💫پروردگارا......
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمقند، خودت به اندازه ی سخاوتت بر من و دوستانم عطا
کن که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم....
آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید❤️
#شببخیر
🌹|@dokhtaran_zeiinabi
"شبتون آروم...
در پناه خدایی بخوابین که حتی وقتی دلتون گرفته، با نسیم آروم، نوازشتون میکنه...
خدایی که حواسش به دل کوچیک شما همیشه هست، حتی وقتی هیچکس حواسش نیست..."
#شببخیر
🌹|@dokhtaran_zeiinabi
شبتون بخیر…
در پناهِ مولایی بخوابید که
عدالتش خواب رو از چشم دنیا گرفت،
ولی مهربونیش، برای دلهای خسته
امنترین آغوش بود…
یاعلی
امشب هم دلامون رو بسپاریم به نگاهت…
#شببخیر
🌹|@dokhtaran_zeiinabi