khoda_eshgh_ra_vasete_kard.pdf
4.35M
-نام رمان🦋 : #خدا_عشق_را_واسطه_کرد 📚
ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #مذهبی
خلاصه :
یامین دختری معتقد به دین اسلام، شجاع ، منطقی و دارای نفوذ کلام برای ادامه تحصیل به ایتالیا سفر میکنه کارلو پسری مسیحی که حتی دین خودشو درست و حسابی نمیشناسه ، سرد ، مغرور ، بی اعتنا به همه چیز و همه کس میزبان یامین قصه ما در ایتالیا میشه .
#حجاب
#رمان
#درخواستی
┈┉┅━❀👒❀━┅┉┈
「⃢💚¦➺@dokhtaran_zeynabi
┈┉┅━❀👒❀━┅┉┈
دختـــــران زینبی👒💚
4_5936070584654891277.pdf
3.74M
#پی_دی_اف
📚رمان: نجوا 👇
نویسنده: ریحانه اسدی | #ریحانه_اسدی
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #مذهبی
خلاصه
طاها:سپیده چرارفتی پیش داریوش توخودت میدونی ازش بدم میاد
سپیده درحالی که از پنچره ماشین بیرون رونگاه میکردگفت :بازم مثل همیشه داری گیر میدی من که نه به داریوش چیزی گفتم ونه حرفی زدم...
طاها کلافه دستی لابه لای موهاش کشید وگفت :سپیده اخلاق های منو میدونی...
سپیده جوش آورده بود سریع گفت :آره تو همیشه به من شک داری وداشتی... عد اشکاش آمدن پایین ...
طاها نگاهش کرد دید داره گریه میکنه ...ماشین رو نگه داشت کنار اتوبان وبه طرف سپیده برگشت وگفت :خانومم من که...
سپیده با نگاه بارونیش نگاهش کرد وگفت :بسه ...بسه ...حرفای تکراری نزن...
سریعا در ماشین روباز گرد وشروع کرد به رفتن...
طاها هم بلافاصله پیاده شد ورفت دنبالش... خانومم جون طاهات برگرد...
سپیده این روشنید ایستاد ولی برنگشت...
طاها لبخندی زد وباحالت دورفت پیش سپیده...
طاهالبخند مهربونی زد وگفت :من قربون چشمایی بارونیت ....گریه نکن ...خواهش میکنم..
#نجوا
┈┉┅━❀🦋❀━┅┉┈
「⃢🫂¦➺@dokhtaran_zeynabi
┈┉┅━❀🦋❀━┅┉┈
🧕🏻دختـــــــــران زینبے🧕🏻
═✧❁💙السلام علیک یا سیده زینب💙❁✧┄
.