eitaa logo
♥️دختران حاج قاسم♥️
611 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
484 ویدیو
41 فایل
❀{یازهـــــرا﷽}❀ 🌸بانوی ایرانی.🌸 غرب تو را نشانه رفته است. چون خوب میداند تو قلب یك خانواده ای {پس #علمدار « #حیای_فاطمی» در #جبهه_هاےجنگ_نرم باش} #ڪپے_با_ذڪر_صلوات_براے_سلامتۍ #آقا_امام_زمان(عج)💚
مشاهده در ایتا
دانلود
#آقاجان اولین شب قدر هم گذشت،، و نیامدے مولاے تنهای من.... به راستے!! ڪجا قرآن به سر گرفتے،،، ای غریب کوچہ های شھر.... اے ڪاش تقدیر ما را خدا ظهور تو بنویسد....!! #السلام‌علیڪ‌یاروح‌لیلة‌القدر اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج @dokhtaranchadorii
میدانی! برای لمسِ غربتت! نه به قصه نیاز است نه شرحِ ما وَقَع از آن صبح دم ... از آن محراب ! از آن سجاده و مُهرِ شکافته از میان ... همین بس! خیال و تجسم مَردی که لشگری از سایه اش واهمه دارند به اشاره ی تیغش هزار هزار تن زمین می افتد به یدش خیبر میشکند به نگاهش ماه! به صوتش آسمان ! به لبخندش ملائک پر میگیرند و و به غضبش خدا کون و مکان را میسوزاند! و اما او چون کودکی مادر مرده هر نیمه شب بار رطب بر دوش و کرباس بر تن راهی نخلستان میشود به دور از حرف ها و زهرخندها به دور از نگاه های پرسشگر ... سر در چاه میکند ... یک طور که صدایش را احدی نشنود ، میگرید : - اَلا ای چاه زهرایم جوان بود ... @dokhtaranchadorii
اشتباه ما این است که تو را به یوسف تشبیه کردیم اما ن تو آن یعقوبی هستی که یوسف هایت را زمانه یک به یک دریده است و مصر درونت هنوز بی عزیز مانده💔💔💔💔💔💔 @dokhtaranchadorii
بانو! دستانت بوی نجابت می گیرند، وقتی در انبوه نگاه نامحرمان، مرتب میکنی “چادرت” را . . . “سیاهِ ساده سنگینت را . . .” #من_حجابم_را_عاشقم . . 🆔 @dokhtaranchadorii
📚 _چی کاره است؟ _دقیقا نمیدونم....مهندسن مثل ابوذر. میخواهم به این پرسشهای نامربوط پایان دهم پس میپرسم:مامان خوبه؟ بدون پاسخ دادن به سوالم میگوید:خیلی پیچیده ای...کی فکرشو میکرد آیه‌ی همیشه آروم و مهربون یهو اونجوری طغیان کنه و طوفانی بشه؟ شرمنده و سر به زیر میگویم:من بابت اون شب همیشه شرمنده ی مامان حورا هستم! نگاهم میکند و بعد با تک خنده ای میگوید:تو هیچ وقت حقو به خودت نمیدی نه؟ _نه از حقم نمیگذرم....منتها انصافم دارم ، مامان حورا قصد بدی نداشت به خیالش داشت از دخترش محافظت میکرد! _نه... جالبه. همه چی سفیده برات! _همه چیز سفیده....مگه اینکه خلافش ثابت بشه! گویی که به شیء غریبی نگاه کند و آن را کشف کند نگاهم میکرد....از آن نگاهایی که معذبت میکرد....یک آن گفت: یه وقتی فکر میکردم با بقیه خیلی فرق داری ، اما بیشتر که فکر میکنم میبینم تو دقیقا همونی که باید باشی هستی! خوب اینجوری حرف زدن هم معذب میکرد آدم را....به بخش رسیده بودیم.... مقنعه ام را مرتب کردم و خیره به نوک کفشهایش همانطور که به سمت استیشن میرفتم گفتم: ممنونم از لطفتون....با اجازتون باید برم سر کارم. _اجازه ما هم دست شماست....بفرمایید. متعجب نگاهم را میگیرم و راهی استیشن میشوم....می اندیشم کجای کار من اشتباه بوده که نتیجه‌اش شده این حرفهای کمی تا قسمتی پوست گرفته و صمیمی؟ سلامی میدهم به همکارانم و مشغول کارم میشوم....ساغر که یکی از تازه وارد ها است سمتم می آید و میگوید: خسته نباشی آیه خانم! بی آنکه نگاهش کنم میگویم:مرسی عزیزم. میگوید: دکتر والا بودن؟ شروع شد خدا! _بله دکتر والا بودند... دست میگذارد زیر چانه اش و در حالی که با دست دیگرش با موهایش بازی میکند میگوید: میگم خیلی با هم صمیمی هستیدا... نگاهش میکنم....درست شبیه نگاه هایی که به سامره می ندازم: باریک الله دیگه چیا فهمیدی؟ _ناراحت شدی؟ _کنجکاو شدم! _خب میدونی این همیشه برای ماها سوال بوده که چرا این والا ها تو این مدت زمان کم اینقدر با تو چیک تو چیک شدن؟! سوالاتشان هم آدم را یاد سامره می انداخت آخر....چشم توی چشمهای زیر لنز پنهان شده اش میکنم و میگویم: خیلی درگیر نباشید عزیزانم...زندگی خیلی بیشتر از این حرفها و این چیزها مسائل و مشکلات داره که بهش فکر کنید! _نارحت شدی پس.... _خسته شدم ساغر جان....فکرم خیلی مشغوله و این حرفهای خاله زنکی خیلی فشار روم رو بیشتر میکنه ، تمومش کن عزیزم! ساغر شانه ای بالا می اندازد و میگوید: خوب حالا... داروی بیمار را بر میدارم و بی هیچ حرفی سراغ کار خودم میروم....بی اعصاب شده بودم این روزها....درک هم خوب چیزی بود....اینکه از گوشه و کنار بنشینند و با دندان تیز و آیه و آیین جمله سازی کنند اعصابم را متشنج کرده بود.... هنوز خیلی ها نمیدانستند اوضاع و احوالمان را و چه میفهمیدند از آیه وآیین و ارتباط بینشان ، چشم تنگ و دنائت طبع را تنفر داشتم....حرف ارزانتر از مفت را هم....نگاهای پر از حرف و طعنه را هم....پوفی میکشم و با لبخند سراغ بیمار ها میروم....گناه آنها چه بود که باید آیه ی بی اعصاب را تحمل میکردند؟📚 @dokhtaranchadorii
📚 سخت ترین لحظات زندگی آدم شاید همان لحظاتی است که آدم انتظار میکشد....یک انتظار توام با تلخ ترین احساسات دنیا....نکند ها و شاید ها و خداکند ها و خدا نکند ها! قدم میزدم و دانه های تسبیح تربت ابوذر را با ذکر همیشگی ورد لبش خواب میکنم بلکه خودم هم به آرامش برسم....مامان پری و زهرا هم که اصلا روی زمین نیستد گویا...بابا محمد سمتم می آید و میگوید: برو سر کارت ما هستیم. متعجب میگویم:کجا برم بابا؟ابوذر اون تو! با آرامش میگوید:اگه میخوای اینجا وایستی برو مرخصی بگیر....هرچند بودنت فرقی به حال ابوذر نداره! لبخندم را در می آورد این بابا محمد!متعجب میگویم: بابا من برم تمرکز ندارم ، مردمو ناکار میکنم! لبخند محوی میزند:برو دختر بابا...برو از آن چشمهایی که حناق میشود توی گلویت میماند و نگفتنش سنگین تر و وزین تر از گفتنش است تحویل بابا میدهم و سراغ مامان پری میروم: مامان من باید برم میام دوبار. با چشمهای نگرانش نگاهم میکند و میگوید: برو مامانم....فقط اگه بهت خبری دادن و چیزی گفتن بی خبر نذار منو! چشمهایم را بازو بسته میکنم و قبل از رفتنم زهرا را میبوسم و میگویم: غصه نخور عزیز دلم....ان شاءالله درست میشه همه چی....خودتو اذیت نکن! با بغض تلخندی میزند و سر تکان میدهد...راستش عجیب خجالت میکشیدم که سراغ طاهره خانم کتاب دعا به دست و عمو ذوالفقار کنار بابا محمد ایستاده بروم تنها سری برایشان تکان میدهم وسراغ کارم میروم....ولی کجاست تمرکز که سر کارم باشم؟ روحم پیش ابوذر بود و جسمم اینجا....دکتر والا نگاهی به بخیه های روی سر بیمار میکند ودر همان حال میگوید: ابوذر اتاق عمله؟ دوباره یک نگرانی بد ریخت و قیافه ای چنگ میزند به دلم ومیگویم: بله یه ساعتی میشه که اون تو! نیم نگاهی به من میکند و پرونده را از دستم میگیرد...دستور و دارو تجویز کنان میگوید: چیزی نیست....عمل پیوند یه عمل نسبتا ساده است..نگران نباش! سعی میکنم آقای دکتر...حرفش آسان است و عمل سخت....پرونده را میبندد و دستم میدهد....میگوید:تو آیه‌ای اینو یادت باشه... و میرود....آیه را زیادی بزرگ کردید دکتر! شماره بابا محمد را میگیرم و میگوید هنوز بیرون نیامده اند...خنده ام میگیرد! مثل مبتدی ها بی خبرها رفتار میکنم.... خودم که بهتر میدانم سه چهار ساعتی طول میکشد زنگ زدنم چه صیغه‌ایست؟ خسته و با فکری مشغول مینشینم روی صندلی ایستگاه پرستاری و بی هدف خیره میشوم به گلدان بی رنگ و روی روی میز....هنگامه کنارم مینشیند خبر دارد از اوضاع و احوالم...در آغوشم میگیرد و حرفهای خودم را به خودم بر میگرداند....تمام شود این اوضاع خدا کند....به قدر جان کندن و فراقت روح از بدن سخت میگذرد این لحظات...ساعتم را نگاه میکنم....بعد قرنی آن سه ساعت گذشت....هول ودستپاچه اوضاع را به هنگامه میسپارم سراغ برادرم میروم... به بخش جراحی میرسم که همان لحظه دکتر سهرابی بیرون می آید...پا تند میکنم تا او و قبل از من سوالها را از او پرسیده اند....با لبخند میگوید:خدا رو شکر...عمل خوبی بود...بقیه اش رو بسپارید دست خدا! بازدم حبس شده ی همه به یکباره بیرون می آید و الحمدالله ها بلند میشود...اول اولش هم سپرده بودند دست خدا دکتر ، به ما جامعه ی پزشکی اعتباری نیست! لبخند زهرا و خدا را شکر گفتنهایش بیش از همه به دل مینشیند...بعد از چند دقیقه اول امیر حیدر و بعد ابوذر را بیرون می آورند. الهی بمیرم برای برادر جوانم! اینطور دیدنش شبیه شکنجه بود....زهرا ابوذر ابوذر کنان با تخت همراه میشود مامان اشک شوق میریزد و من تنها تشکر دارم برای خدایم...سخت نگرفته بود برای آدم ضعیفی مثل من...📚 ..... @dokhtaranchadorii
دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان 🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🍃 @dokhtaranchadorii
؟! ✍️استاد پناهیان: اینکه شب خیلی اهمیت دارد، یک دلیلش این است که درِ خانۀ خدا برویم و ببینیم چه تأثیری می‌توانیم در مقدرات خودمان بگذاریم؟! 🌷حتی اگر هم نتوانیم تأثیری بگذاریم، لااقل برویم با درِ خانۀ خدا بنشینیم و حداقل این یک شب را در محضر خدا باشیم و بگوییم: 🍂«خدایا! درست است که یک ‌سال نافرمانی و سرکشی کرده‌ام، ولی همین یک را که فرموده‌ای از 30 هزار شب بهتر است(لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْر؛ قدر/3) آمده‌ام و با نشسته‌ام...» 💚 همین متواضعانۀ ما در شب قدر، خیلی می‌تواند در ما مؤثر باشد. اگر مقدرات‌مان دست خودمان باشد، زندگی را خراب می‌کنیم! 🔻خدا به بنی‌‌اسرائیل فهماند: «این‌قدر در مقدرات خودتان دخالت نکنید! @dokhtaranchadorii
🔸 امام صادق علیه السلام: 🔹 مقدّرات در شب نوزدهم تعيين، در شب بيست و يكم تأييد و در شب بيست و سوم [ماه رمضان] امضا مى‌شود. @dokhtaranchadorii
مرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل: اینک شما و وحشت دنیای بی علی... @dokhtaranchadorii
‍ ‍ 🌸🍃 🍃🌸 متن زیر ارزش خوندن داره 👇👇👇 🌹آسمان گریست وقتی که جهل فرق عدالت را شکافت. جهل مردمانی دنیای کوچکشان تاب بزرگی علی(ع) را نداشت. معیار کفر و ایمان را تکفیر نمودند و حکم قرآن خودساخته شان را بر قرآن ناطق جاری ساختند. دیگر امشب گدای مسکین در خانه علی را نزن. شه ملک لافتی امشب به آرزوی دیرینه اش رسید. آرزویی که در لیله المبیت چشم انتظارش بود. آرزویی که در بدر و احد و خیبر و احزاب در دل داشت. شهادتی که حسن ختام پاکبازان حقیقت است. 🌹 بخشی از امیرالمومنین علی علیه السلام: امام(ع) پس از حمد خدا فرمود: فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بيتم و هر كس را كه اين نوشته من به او رسد را به امور ذيل توصيه و سفارش مىكنم : تقواي الهى را هرگز از ياد نبريد، كوشش كنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقى بمانيد. همه با هم به ريسمان خدا چنگ بزنيد، و بر مبناى ايمان و خداشناسى متفق و متحد باشيد و از تفرقه بپرهيزيد، پيغمبر فرمود: اصلاح ميان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چيزى كه دين را محو مىكند، فساد و اختلاف است . ارحام و خويشاوندان را از ياد نبريد، صله رحم كنيد كه صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مى‌كند. خدا را! خدا را! درباره يتيمان، مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند. خدا را! خدا را! درباره همسايگان، پيغمبر آن قدر سفارش همسايگان را فرمود كه ما گمان كرديم مى‌خواهند آنها را در ارث شريك كند. خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا ديگران در عمل كردن، بر شما پيشى گيرند. خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پايه دين شماست. خدا را! خدا را! درباره كعبه، خانه خدا، مبادا حج تعطيل شود كه اگر حج متروك بماند، مهلت داده نخواهد شد و ديگران شما را طعمه خود خواهند كرد. خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا، از مال و جان خود در اين راه مضايقه نكنيد. خدا را! خدا را! درباره زكات؛ زكات آتش خشم الهى را خاموش مىكند. خدا را! خدا را! درباره ذريه پيغمبرتان، مبادا مورد ستم قرار گيرند. خدا را! خدا را! درباره صحابه و ياران پيغمبر، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درباره آنها سفارش كرده است . خدا را! خدا را! درباره فقرا و تهيدستان، آنها را در زندگى شريك خود سازيد. خدا را! خدا را! درباه بردگان، كه آخرين سفارش پيغمبر درباره اينها بود. در انجام كارى كه رضاى خدا در آن است بكوشيد و به سخن مردم (در صورتي كه مخالف آن هستند) ترتيب اثر ندهيد. با مردم به خوشى و نيكى رفتار كنيد چنانكه قرآن دستور داده است. امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد؛ نتيجه ترك آن اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند كرد، آنگاه هر چه نيكان شما دعا كنند، دعاى آنها برآورده نخواهد شد. بر شما باد كه بر روابط دوستانه ما بين خويش بيفزاييد، به يكديگر نيكى كنيد، از كنارهگيرى و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهيزيد. كارهاى خير را به مدد يكديگر و به اتفاق هم انجام دهيد، از همكارى در مورد گناهان و چيزهايى كه موجب كدورت و دشمنى مى‌شود، بپرهيزيد. از خدا بترسيد كه جزا و كيفر خدا شديد است . خداوند همه شما را در كنف حمايت خود محفوظ بدارد و به امت پيغمبر توفيق دهد كه احترام شما (اهل بيت) و احترام پيغمبر خود را پاس بدارند. همه شما را به خدا مىسپارم . سلام و دورد حق بر همه شما 🍃🌷بابا جون بابا جون چرا نگات به آسمون دوخته شده🌷🍃 بی بابایی بد دردی است التماس دعا ✍❧یا قَتْیلَ اَلْعَبَرْاَتْ H❧ @dokhtaranchadorii
می روی با فرق خونین پیش بازوی ڪبود شهر بی زهرا به مولا قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی ابن‌ ملجم درشب احیاء چه قرآنی گشود 🏴شهادت مولای متقیان حضرت علی(ع) تسلیت باد @dokhtaranchadorii
دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان 🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🍃 @dokhtaranchadorii
بودن تو نجف و زیارت امیرالمومنین آرزوی هر مومن شیفته و دلدار آن حضرت می باشد. با لینک آدرس زیر وارد حرم و صحن بشوید.. www.imamali.net/vtour با زدن رو فلشها میتوانید زوم بشید طاق ایوان نجف عجب حال و هوایی دارد. @dokhtaranchadorii
روزے چندین ساعت تشنگی ڪشیدن ڪه چیزے نیست؛ ما هزار و خرده اے سال است ڪه انتظار می ڪشیم..! أللهم عجل لولیک الفرج @dokhtaranchadorii
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان 🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🍃 @dokhtaranchadorii
در جوشن كبير يک عبارتی هست كه مى گوييم: " يا كَريمَ الصَّفْح " معناش خيلى جالبه 😌: یك وقتی یك کسی تو رو می بخشه اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یك جوری نگات می کنه ؛ یك جورایی انگار که سابقه بدت رو مدام به یادت میاره.🙁 ولی یك وقتی، یك کسی تو رو می بخشه و یک طوری فراموش می کنه انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی.😃 اصلا هم به روت نمیاره.☺️ به این نوع بخشش میگن صَفح.❣ و خدای ما اینگونه است... از صمیم قلب می گویم: "يا كَريمَ الصَّفْح" پ ن:بیایم وقتی میبخشیم دیگه هی تو سر طرف نزنیم‍♀ بیایم درست ببخشیم🙂 @dokhtaranchadorii
♥️ #امام_علی عليہ السلام: بدانید آنان ڪہ در زمان غیبت حجت خدا در دین خود #ثابت ماندہ و بہ خاطر طول مدت غیبت منڪرش نشوند، روز قیامت با من #هم_درجہ خواهند بود. 📚 بحارالانوار جلد ۵۱ ص ۱۰۹ → @dokhtaranchadorii
💥💥آشکارترین نشانه ظهور در شب 23 ماه رمضان بروز می کند.💥💥 ⚠ نزدیک به 300 روایت از شیعه و سنی درباره ی صیحه آسمانی نقل شده است که اشاره میکنند این واقعه در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان شنیده می شود. 💥 در این شب خداوند به وسیله جبرئیل ندایی را در عالم منعکس می کند که همه آن را می شنوند و امام علیه السلام را به عالم معرفی میکند و از مردم خواسته می شود که به ایشان بپیوندند چرا که او حق است و به سوی حق دعوت می کند. این محور نیز اهمیت ماه مبارک رمضان را می رساند که پیوندی عمیق و وثیق با ظهور دارد و آشکارترین نشانه ظهور که همگان شاهد آن خواهند بود علامتی است که در این ماه اتفاق می افتد. 🌙 صیحه آسمانی 4 ماه قبل از ظهور اتفاق می افتد. حتی برخی معتقدند که با آمدن این ندای آسمانی امام زمان (عج) یک نوع ظهور خاص برای افرادی خاص خواهند داشت و نائبانی را تعیین خواهند کرد و فعالیت ها از ماه مبارک رمضان آغاز می شود تا چهار ماه بعد که محرم می رسد و در روز عاشورا ظهور می کنند. 💭 امام صادق (ع) در اینباره میفرمایند: «هرگاه گوينده اي از آسمان نداء بزند كه حق با اولاد محمد (ص) است در آن هنگام ظهور مهدي (عج) به سر زبانها مي افتد به گونه اي كه غير از او ياد نمي كنند». 📕(بحار الأنوار، ج 52، ص204-288-290) ✍🏻 انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا @dokhtaranchadorii
🌹کتاب بی نظیر "قدرت و شکوه زن"🌹 👈 کتاب قدرت و شکوه زن شامل ناشنیده هایی است از بیانات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری با مقدمه‌ای از علیرضا پناهیان درباره ویژگی‌ها، امتیازات و توانمندی‌های منحصربه فرد زنان. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌷چادری هستم و محجبه ام دختری از تبار عاشورا مادرم شد کنیز فاطمه و پدرم شد غلام شیرخدا🌷 @dokhtaranchadorii
برسد به دست مسیح علینژاد و روشنفکرانی که شبانه روز در فضای مجازی پمپاژ میکنند که جوانان دین گریز شده اند @dokhtaranchadorii
دین گریزی! اگر چهار نفر جوان، دختر یا پسر خلافی انجام دهند، یا بی عفتی کنند، تمامی رسانه ها این اخبار را میدهند. جماعت روشنفکر هم شروع میکنند به که دین از دست رفت، جوانان دین گریز شده اند. اما اگر جوان، در اعیاد و رسومات دینی خود را مقید به سنن دینی نشان دهند، تحلیلگران روشنفکر لال میشوند! اگر بیش از پنج میلیون ایرانی کمتر از ۱۰ روز برای از ایران خارج شوند هیچ نشانه مثبثی ندارد اما اگر یک جوان در فلان جای کشور فسادی مرتکب شود در بوق و کرنا میکنند‌. شبهای ماه رمضان امسال بخصوص ایام قدر ، تعداد مراسمات و مناجات خوانی ها با حضور جوانان در سراسر کشور رشد قابل توجه و چشمگیری داشته، اما براستی چرا رسانه های ما قدرت نشان دادن این حضور و عشق را ندارند!؟ 🔴شاید اختلاف سلیقه داشته باشیم ولی در هدف همه یک دشمن واحد داریم‼️ @dokhtaranchadorii