💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
#سیاست_های_زنانه
وقتی همسرت حرف میزنه مستقیم نگاهش کن،
و با سر حرفش رو تایید کن یا جملات تاییدی بهش بگو.
مثل درست میگی و ...
و مهمتر از همه اینکه لبخند به لب داشته باش
اگه نقدی هم به حرفش داری همون اول نزن توی ذوقش
اول سعی کنید با چند تا نکته مثبت توی حرفهاش تاییدش کنی و بعد نظر خودتو رو با ملایمت بگی
مطمئن باشی که اینطوری اثر حرفت خییییلی بیشتره👌
💕
@dokhtaranchadorii
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
#سیاست_های_رفتاری
#آهای_خانم_آهای_آقا
اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد میکنید با همسرتان برخورد میکردید، اکنون خوشبخترین فردِ دنیا بودید!
اگر هر روز شارژش میکردید
باهاش در روز از همه بیشتر صحبت میکردید
پایِ صحبتهاش می نشستید
پیغامهایش را دریافت میکردید
پول خرجش میکردید
دورش یک محافظ محکم میکشیدید
در نبودش احساسِ کمبود میکردید
حاضر نبودید کسی نزدیکش شود حتی، مطالبِ خصوصیتان را به حافظه اش میسپردید
همیشه و همهجا همراهتان بود
حتی در اوج تنهایی
الانم که گوشی ها لمسی شده...
اگر همونقدر که گوشی رو لمس میکنید همسرتون رو نوازش بکنید
کلی خوشبخت می شوید و همیشه،
بجای این همراه، او همراهِ اولتان بود….
@dokhtaranchadorii
امان از چادر؛ انسان را ياد چه خاطراتي كه نمي اندازد
خانم موسوي يكي از پرستاران دوران دفاع مقدس، از ميان همه ي تصوير هاي آن روزها يكي را كه از همه ي آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اينچنين روايت مي كند:
يادم مي آيد يك روز كه در بيمارستان بوديم، حمله شديدي صورت گرفته بود. به طوري كه از بيمارستان هاي صحرايي هم مجروحين زيادي را به بيمارستان ما منتقل مي كردند. اوضاع مجروحين به شدت وخيم بود. در بين همه آنها، وضع يكيشان خيلي بدتر از بقيه بود. رگ هايش پاره پاره شده بود و با اين كه سعي كرده بودند زخم هايش را ببندند، ولي خونريزي شديدي داشت. مجروحين را يكي يكي به اتاق عمل مي برديم و منتظر مي مانديم تا عمل تمام شود و بعدي را داخل ببريم.
وقتي كه دكتر اتاق عمل اين مجروح را ديد، به من گفت كه بياورمش داخل اتاق عمل و براي جراحي آماده اش كنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دكتر اشاره كرد كه چادرم را در بياورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا كنم.
همان موقع كه داشتم از كنار او رد مي شدم تا بروم توي اتاق و چادرم را دربياورم، مجروح كه چند دقيقه اي بود به هوش آمده بود به سختي گوشه چادرم را گرفت و بريده بريده و سخت گفت: من دارم مي روم كه تو چادرت را در نياوري. ما براي اين چادر داريم مي رويم... چادرم در مشتش بود كه شهيد شد
از آن به بعد در بدترين و سخت ترين شرايط هم چادرم را كنار نگذاشتم
@dokhtaranchadorii
♥️دختران حاج قاسم♥️
پی دی اف رمان بسیار زیبای چند دقیقه دلت را آرام کن عاشقانه مذهبی 😍😍
سلام کانال دختران چادری رو به دوستان و آشنایان خودتون معرفی کنید اگر اعضا کانال به 310 نفر برسه قسمت های رمان آیه های جنون بیشتر میشه و ریپلای رمان هم میزنم 😊با تشکر
♥️دختران حاج قاسم♥️
﴾﷽﴿ 💠 #رمان_آیه_های_جنون 💠 #قسمت_۱ آرام چشمانم را باز میڪنم،با چشم هاے خواب آلود اطرافم را دید می
اینم ریپلای قسمت اول رمان آیه های جنون ☺️
♥️دختران حاج قاسم♥️
اینم ریپلای قسمت اول رمان آیه های جنون ☺️
هر کسی جدید اومده رمان رو از قسمت اول بخونه دوستان رمان قشنگ تر و جذاب تر هم میشه پس تا آخر ما رو همراهی کنید ☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما انسانهای ناسپاسی هستیم😕
باید برای تک تک روزهایی که از خواب بیدار میشیم و مبینیم مدرسه نداریم خدارو شکر کنیم😊😁
@dokhtaranchadorii
#صبحتون_قشنگ 🌈