#بیـــــو
همیشـــــه به آینده فڪر ڪن ديــروز ڱذشـــت
فـــردا را دریــــاب ♥️
•○●●●🍃🌙°••
•
خدا گفټھ:⇩
ٺُ از مݩ بخواھ..😇
بہ مݩ ټوڪݪ ڪن..🙃
ببینم ڪسے جࢪأټ داࢪھ نذاࢪھ👊🏻
بہ چیزے ڪہ ازم خواسټے بࢪسے؟!...😌
.
°
#امضاء⇦خدا...♥️🌿
••○●●●○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥آموزش بستن روسری سُر بدون استفاده از گیره
💞#ترفند_خلاقیت
ما رو حمایت کنید🌸🌈
「 @dokhtaranchadory•🦋🌿•」
دختران چادری
◞من همآن نورم ..
لا به لای نقآشیِ سبز در رگ غنچهِ خندآن، اندرونِ زمزمه بآد˘˘✨🌿◟
╔══════💙☘═╗
「 @dokhtaranchadory•🦋🌿•」
دختران چادری
╚══💙☘═════╝
#نوجوان ها بخونن !💙
توصیهی #رهبر به ما🌈
باید به قرآن برگردیم. برگشتن به قرآن، فقط به تلاوت و حفظ آن نیست، تلاوت و قرائت و حفظ قرآن، مقدمه *فهم و عمل* است!✨
「 @dokhtaranchadory•🦋🌿•」
دختران چادری
مرید الزهرا:
💠احترام به پدر💙
🔸در محوطه گردان به همراه او ايستاده بوديم در همين هنگام يكى از برادران كه از مرخصى برگشته بود رو به من كرد و گفت: «پدرت بيمار است و پيغام داده به شهر برگردى.» گفتم ان شاءاللَّه چند روز ديگر مرخصى مى گيرم و مى روم. بهداشت كه ناظر گفتگوى ما بود گفت: «چند روز ديگر نه! همين الان به ديدن پدرت برو.» چند لحظه مكث كردم و گفتم من تازه آمدم ان شاءاللَّه چند روز ديگر برمى گردم.
🔹هنوز حرفم تمام نشده بود كه گفت: «من فرمانده تو هستم به تو مى گويم به خاطر احترام به پدرت همين الان به مرخصى برو.» به هر حال به خانه برگشتم و وقتى ماجرا را براى پدرم بازگو كردم با آن حال بيمارش به ترمينال رفت و بليتى تهيه كرد و به من داد و گفت: «پسرم برايت بليت گرفتم فردا صبح به جبهه برو و سلام مرا به بهداشت برسان و بگو خداوند خيرش بدهد و من هميشه برايش دعا می کنم.»
📌فرمانده گردان حمزه سیدالشهدای لشگر ۲۵ کربلا
سردار شهید ناصر بهداشت🌷
●ولادت : ۱۳۴۰/۴/۲۵ قائمشھر ، مازندران
●شهادت : ۱۳۶۴/۲/۱۸ محور مهران _ چنگوله
╔══════🌸🌈═╗
@dokhtaran_zahraiee
╚══🌸🌈═════╝