11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با دیدن این ویدئو نمیدونم بخندم
یا گریه کنم..
عاشقتم یا اباعبدالله😭❤️🩹
+
حتما بازش کنید
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴#وضوی_جبیرهای
❓کی اجازه داریم وضوی جبیرهای انجام بدیم؟🤔
❓چجوری وضوی جبیرهای بگیریم؟🧐
❓اگه زخم پانسمان نداشت و آب ضرر داشت، چی؟🤨
👈 نکته اصلاحی: این کلیپ بر اساس فتوای رهبری ساخته شده، نظر سایر مراجع در جزئیات، کمی تفاوت داره.
🔺 رهبری در بخش زخمی بودن محل مسح هم توضیحات اضافه ای دارن که در کلیپ نیومده:
🔸 س 136: کسی که محل مسح او زخم است، چه وظيفهای دارد؟
👌 ج: اگر نمیتواند روی زخم محل مسح دستِ تر بکشد بايد به جای وضو تيمم کند. ولی در صورتی که میتواند پارچهای روی زخم قرار دهد و بر آن دست بکشد، احتياط آن است که علاوه بر تيمم، وضو نيز با چنين مسحی بگيرد.
⬅️#احکامبهزبانخیلیساده
✅#حکم_۱۶۱
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」
•📖🦋•
یه استادی میگفت راز پولدار شدن میدونی چیه؟گفتم نه!! پرسید صبح که از خونه میزنی بیرون به خدا چی میگی؟گفتم میگم خدایا روزی ما رو برسون! گفت: اگه میخوای ثروتمند بشی از فردا صبح بگو خدایا کمک کن بتونم به مخلوقاتت خدمت کنم!
بعد میبینی چطوری درهای رحمت و نعمت یکی یکی به روت باز میشه!خدا کمک به مخلوقاتش رو خیلی دوست داره❤️🫂
-
#تلـــــنگࢪانھ✨
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فردا که هر کسی به شفیعی برد پنـــاه
چشم تمام خلق به موسی بن جعفر است🖤🕊!'
شهادت امام موسی کاظم (ع)
تسلیت باد🥀...
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#پارت_نوزدهم
نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قبه به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری کنید فکر کنید منم علی اکبرتون! هر کاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید ، برای من بکنید !»😔
دلم را برد ،
به همین سادگی...☺️
پدرم گیج شده بود که به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام .
نه پولی ، نه کاری ، نه مدرکی ، هیچ ...
تازه بعد ازدواج می رفتیم تهران .
پدرم با این موضوع کنار نمی آمد . می پرسید :«تو همه اینارو میدونی و قبول می کنی ؟!»🤔
پروژه تحقیق پدرم کلید خورد .
بهش زنگ زد : « سه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم از اونا بپرسم !» شماره و نشانی دونفر روحانی و یکی از رفقای دانشگاهش را داده بود.
وقتی پدرم با آن ها صحبت کرد ، کمی آرام و قرار گرفت .
نه که از محمد حسین خوشش نیامده باشد .
اما برای آینده و زندگی مان نگران بود .
برای دختر نازک نارنجی اش 😅
حتی دفعهٔ اول که او را دید ، گفت :«این چقدر مظلومه !»😕
باز یاد حرف بچه ها افتادم ..
حرفشان توی گوشم زنگ می زد :((شبیه شهداس))
یاد حس و حالم قبل از این روزها افتادم!
محمد حسینی که امروز می دیدم ، اصلا شبیه آن برداشت هایم نبود ..
برای من هم همان شده بود که همه می گفتند❤️
پدرم کمی که خاطر جمع شد ، به محمد حسین زنگ زد که «می خوام ببینمت !»
قرار و مدار گذاشتند برویم دنبالش .
هنوز در خانهٔ دانشجوی اش زندگی می کرد.
من هم با پدر و مادرم رفتم .
خندان سوار ماشین شد . برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمی دیدم😂
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#پارت_بیستم
پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان اسلامیه .
وسیر تا پیاز زندگی اش را گفت : از کوچکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش . بعد هم کف دستش را گرفت طرف محمد حسین و گفت :«همهٔ زندگی م همینه ، گذاشتم جلوت . کسی که می خواد دوماد خونه من بشه ، فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رو بدونه !»☺️
اون هم کف دستش را نشان داد و گفت :« منم با شما رو راستم !»
تا اسلامیه از خودش و پدر و مادرش تعریف کرد ، حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد . دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت .
خیلی هم زود با پدر و مادرم پسر خاله شد!😐😂
موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر (ع)
یادم هست بعضی از حرف ها را که می زد ، پدرم برمی گشت عقب ماشین را نگاه می کرد ، از او می پرسید :«این حرفا رو به مرجان هم گفتی ؟»🤔
گفت :«بله!»
در جلسه خواستگاری همه رابه من گفته بود 😅
مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد .
من که از ته دل راضی بودم
پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم .
مادرم گفت :« به نظرم بهتره چند جلسه دیگه با هم صحبت کنن !»😁
کور از خدا چه میخواهد ، دو چشم بینا!
قار قرار صدای موتورش در کوچه مان پیچید.
سر همان ساعتی که گفته بود رسید : چهار بعد از ظهر از روز های اردیبهشت.
نمی دانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود 😂
مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند .
نشنیدم با پدر و دایی ام چه خوش و بش کردند .
تا وارد اتاقم شد پرسید :«دایی تون نظامیه ؟»🤔
گفتم :«از کجا می دونید؟»
خندید که «از کفشش حدس زدم !»😂
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمثیلی جالب از بهشت...!
#دقایقـۍباقـــرآن✨
꧕..🌼🤍
مهــدۍ جـــآن!
میان شلوغیِ این روزگار غریب
میان مردمانی که هر روز غریبه تر میشوند
آشنایِ دل ما باش
فقیر گوشهنشین محبتت هستیم
بسازبا دلِما که فقطتورادارد!🥺🌱
⊹
⊹
🔗تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا
#پنجصلواٺ🖐
✨بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم
#دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ🤲
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」