eitaa logo
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
226 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
60 فایل
❇️این ڪانال جهٺ اطلاع رسانۍزیر میباشد: ✨برنامه‌کانون‌حاج‌سید‌احمد خمینۍ(ره)واحد‌بانوان ✨برنامه هاےنماز مسجد جامع ✨برنامه هاے کتابخانه ولیعصر(عج) ✨پست هاومسابقاٺ متنوع ✅جهت هرگونه انتقاد و پیشنهاد با ادمین کانال در ارتباط باشید 🆔 @Admin_resane_dokhtarane
مشاهده در ایتا
دانلود
15.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- اگــه میخاے دم افطار واسه ارباب بۍ‌کفن اشک بریزی_ بسمـ‌الله😭💔 - ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: شهید منتظر مرگ نمی‌ماند این اوست که مرگ را برمی‌گزیند. شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش می‌میرد و لذت زیستن را نیز هم او می یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمی‌گذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت می‌آمیزد... ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
میدان ، میدانِ غزه و اسرائیل نیست‌ ؛ میدان ، میدانِ حق و باطل است . ـ‌رهبـر‌انقلاب‌اسلامی‌‌ـ به امید آزادی قدس شریف🇵🇸 ✊ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
لشکر قدس.mp3
8.25M
سرود حماسی لشکر قدس ✊ 🎙گروه سرود نجم الثاقب لشکر‌قدس‌به‌وعده‌ے‌خدانزدیکه😎✌️ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 بی رحم نبود ؟ نبود که اینجور زندگیم رو به هم زد ؟ انگار با دستاي خودش زنده به گورم کرد . به ماشین که رسیدیم با خشم در جلو رو برام باز کرد و بدون اینکه منتظر سوار شدنم باشه ، ماشین رو دور زد . بدون نگاه بهم ، در رو باز کرد و زودتر از من سوار شد . اروم نشستم . باز هم بی حرف . باز هم با ترس . می زد تو گوشم ؟ .. شاید . دیگه تو مکان عمومی نبودیم . می تونست به راحتی عکس العمل نشون بده . با حرص سوئیچ رو داخل جاش فرو کرد و بعد هم کمربندش رو بست . پاش رو گذاشت رو کالچ و دنده رو خالص کرد . انقدر حرص تو رفتارش قابل حس بود که نمی تونستم چشم از کاراش بردارم . سوئیچ رو نیم دور چرخوند . اما انگار حرصی که سر سوئیچ و ماشین خالی کرد ، براش کم بود که سرش رو کمی به سمتم چرخوند . انگشت اشاره ش رو بالا آورد و گفت . امیرمهدي – فقط کافیه بگین هر چی گفت دروغ بوده . انقدر به راست گوییتون اعتماد دارم که هیچ توضیحی درباره ش نخوام . حتی دلیل اون حرفا رو . همینجا هم چالش می کنم هر چی شنیدم رو . صداش جدي بود و خشک . دور از امیرمهدي اي که من میشناختم . واقعاً خودش بود ؟ من چه جوابی داشتم بدم ؟ دروغ میگفتم و همین اعتمادش به راستگویم رو هم زیر سوال می بردم ؟ بت مارال براي امیرمهدي شکسته بود ، دیگه نیاز نبود خودم بیشتر از این خردش کنم . پس سکوتم بهترین جواب بود . سر به زیر سکوت کردم و تو دلم حسرت خوردم که کاش اون لحظه آخر دنیا بود ! که دیگه هیچ زمانی رو در پی نداشت براي تحمل این شرایط . سکوتم رو که دید با خشم ، ماشین رو روشن کرد و با سرعت حرکت کرد . خیلی زود دنده ي یک ماشین شد دو ، و پشت سرش شد سه ... شد چهار ... و عقربه ي سرعت سنج ماشین لحظه به لحظه بالاتر رفت . کمی تو خودم جمع شدم . نه از ترس که از سرعتی که براي جدا شدنمون از هم خرج می کرد . انقدر براش غیر قابل تحمل شده بودم ؟ سرعت براي زودتر جدا شدنمون نشون میداد که ممکنه وصلی در پی نداشته باشه . جلوي در خونه مون که رسید با شدت ترمز گرفت . و بدون حرفی خیره شد به رو به روش .... 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 جلوي در خونه مون که رسید با شدت ترمز گرفت . و بدون حرفی خیره شد به رو به روش . هنوز در سکوت بودم . و نمی دونستم براي پیاده شدن باید بگم " خداحافظ " ؟ جوابم رو می داد ؟ مردد دست بردم سمت دستگیره . که شاید خودش با گفتن " به سلامت " یا یه " هري " از سر خشم بهم بفهمونه همه چیز راحت تر از خوردن یه لیوان آب به آخر رسیده. اما حرفش چیزي بود غیر از اونچه که تصور داشتم . امیرمهدي – روزه ي سکوت گرفتین ؟ برگشتم و نگاهش کردم . سکوتم رو نمی خواست . با اینکه حرفش رو پر حرص گفته بود ، جواب دادم . من – واژه هاي ذهنم ردیف نمی شه ! روش رو برگردوند . کاش اینبار هم می تونست گذشت کنه . مثل دفعات قبل . شاید بدعادت شده بودم از بس در مقابل هر حرفی کوتاه اومده بود ! شاید هم اینبار همه چیز فرق داشت . تکیه دادم به پشتی صندلیم . آروم گفتم . من – حوا هم گناه کرد . ولی آدم تنهاش نذاشت . برگشت و نگاهم کرد .و خیلی سریع و خشک گفت . امیرمهدي – من پیغمبر نیستم ! سکوت کردم . حرفش به اندازه ي کافی قابل فهم بود که تعبیرش نشون دهنده ي فرق داشتن اوضاع این دفعه بود . چشماش رو کمی تنگ کرد . امیرمهدي – چه انتظاري دارین ؟ انتظار ؟ .... دلم معجزه می خواست . از همونایی که هر بار یه جورایی نذاشته بود حلقه ي اتصالمون قطع بشه . گرچه که اینبار گویی کارد تیزي به طناب قطور ارتباطمون خورده بود . کاملا ً معلوم بود که نمی خواد کوتاه بیاد . کاملا ً معلوم بود این تو بمیري از اون تو بمیري ها نیست . که یه بار جستی ملخک ، دوبار جستی ملخک ؛ دفعه ي سوم تو مشتی ملخک . لبخند زدم ، تلخ ...... تلخ تلخ ... معجزه هاي خدا تموم شده بود . من ندانسته همه رو خرج کرده بودم و حالا با دست خالی کاري از پیش نمی‌بردم . سري به طرفین تکون دادم . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
- ✍علامه‌مجلسی: مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم:
بسم‌ﷲالرحمن‌الرحیم
الحمدﷲمن‌اول‌‌الدنیا‌الی‌فنائِها‌
و‌مِن‌َالاخره‌الی‌بقائِهاالحمدﷲعلی‌کل‌نعمه
استغفرﷲمن‌کل‌ذنب‌ِِو‌اتوب‌الیه
وهو‌ارحم‌الراحمین.
بعد از یک هفته مجدد خواستم آن‌را بخوانم که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم،که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده‌ایم..! •📚قصص‌العلماء• - ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
- روضه‌هاے عطشت را رمضــان بایــد خـواند‌:)) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ❤️‍🩹 🌙 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🌼⃟⃟🍃 ڪاش‌روزےبرسد ،کہ‌به‌هـم‌مژده‌دهیم .. یوسف‌فـاطـمہ‌آمـــد ، دیدے؟! من‌سلامش‌ڪردم ؛🥺 پاسخم‌دادامــام ، پاسخش‌طورۍ‌بود باخودم‌زمزمہ‌ڪردم‌ڪــه‌امـــام‌ .. میشناسدمگراین‌بی‌سروبۍسامان‌را !؟❤️‍🩹 وشنیدم‌فـــرمود : تــوهمانۍڪه «فـــرج» میخواندۍ ((:😊 🕊°•
أللَّھُـمَ ؏َ
ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
•°🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا 🖐 🌾بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
Seyed.Reza.Narimani.Manam.On.Hasrati(128).mp3
15.54M
منم‌اون‌حسرتیـہ‌حـرم‌ندیـده🥺 توےِ‌زندگیـش‌به‌غیـــر‌ِغــم‌ندیــده(:❤️‍🩹` - . - . - . [ پلی لیستِ روح !. ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - تحدیرجزء25(معتزآقائی).mp3
4.06M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♥️🖇 بسم‌الله‌رفقا:) {ختم‌قرآن‌ڪریم📖} جزءبیست‌و‌‌‌پنـــج‌قرآن‌ڪریم🌱 باصداے‌دلنشین:استادمعتزآقایی🎙 زمان:۳‌‌۳دقیقہ🕜 [هروزیڪ‌جزء‌عشق^ـ^🌸] 🤲🏻
🌱͜͡🌸 / ♡ 🔹 راوی به امام‌کاظم (؏) عرض‌کرد: من در ماه‌رمضان برای رسول‌خدا و هریک‌از اهل‌بیت (؏) و برای خـــودِشما خـــتم‌قرآن انجام می‌دهم؛ پاداش این‌کارم چیست؟ ● حضرت فرمود: ✓ پاداش‌تو این‌است که روزقیامت باآنهایی! (لَکَ بِذَلِکَ أَنْ‌تَکُونَ مَعَهُمْ یَوْمَ‌الْقِیَامَةِ...) • راوی عرض‌کرد: الله‌اکبر! بااین‌عمل چنین‌پاداشی برای‌من هست؟! ※ امام ٣مرتبه فرمود: آری، آری، آری! 📚 کافی،ج۲ص۶۱۷ 📚وسائل،ج۶ص۲۱۸ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫برای بهترین و نورانی‌ترین هفته عمرتان کم نگذارید! سخنرانی‌شنیدنی👌 حجت‌الاسلام پناهیان🌿 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 وداعِ جمعۀ آخر ماه مبارک رمضان ▪️ سيّد بن طاووس و شيخ صدوق از جابر بن عبدالله انصارى روايت كرده‌اند كه در جمعۀ آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم رسيدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: اى جابر اين آخرين جمعه از ماه رمضان است، پس آن را وداع كن و بگو: ✨ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما ✨ ▫️ خدايا! اين ماه را آخرين دورۀ روزه‌داری ما قرار مده، و اگر قرار دادى، پس مرا رحمت شده قرار بده و محروم از رحمت قرار مده. ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فلسطین کلید رمز آلود فـــرج است
🇵🇸͜͡✊ ¹ حـــال و هــواے دختــران محمــد‌آباد در راهـپیمـایـۍ روز قــــدس 📆مورخ← ۱۴۰۳/۱/۱۷ 📌مکان← گلزار‌شهدای‌محمد‌آبادمرکزی ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🇵🇸͜͡✊ ² حـــال و هــواے دختــران محمــد‌آباد در راهـپیمـایـۍ روز قــــدس 📆مورخ← ۱۴۰۳/۱/۱۷ 📌مکان← گلزار‌شهدای‌محمد‌آبادمرکزی ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🇵🇸͜͡✊ ³ حـــال و هــواے دختــران محمــد‌آباد در راهـپیمـایـۍ روز قــــدس 📆مورخ← ۱۴۰۳/۱/۱۷ 📌مکان← گلزار‌شهدای‌محمد‌آبادمرکزی ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در نانینگ چین، پارکینگ ها با بام های سبز پوشیده شده اند.😊 ماشین ها از گرما محافظت می شوند و حشرات و پرندگان جایی برای نشستن دارند. 🪐 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad