#اسباب_بازی۲🐣
#تربیت_فرزند ✨
👩🏻زهرا ! خسته شدم هر وقت برای پسرم محمد حسن اسباب بازی میگرم، زود خسته میشه و دیگه باهاش بازی نمیکنه، نمیدونم چیکار کنم❓
👩🏻🦱الان همهیِ بچهها اینجورین، از بس که #لوس و #پر_توقع شدن❗️
🧕🏻شاید بخشی به خاطر تربیت نادرست باشه ولی بیشترش به خاطر خستگی و #یک_نواختی در زندگی بچه هاست؛ از #آپارتمان_نشینی(و عدم تحرک) و #تک_فرزندی❗️
بچه نیاز به جست و خیز داره✔️
نیاز به دیدن چیزای جدید و اکتشافا داره✔️
نیاز به همدم و همبازی همسن خودش داره که حرف همو بفهمن و پا به پا بازی کنن✔️
💟 ببریدشون روستا (و جنگل و کوه و...) فقط کمی از زندگی آپارتمان نشینی و تک فرزندی فاصله بگیرید❗️
میبینید بچه ها بدون نیاز به اسباب بازی ساعت ها خوش میگذرونن☺️
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
آمین شود
هرآنچه می پنداری🌱
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🔶#همسرداری
اگـه میخـوای شوهـرت تـوی جمـع هواتـو داشتـه باشـه :👇
💕 تو هم هواشو داشته باش👍😉
یکی از راه هایی که باعث میشه اون تشویق بشه
که شما رو تحویل بگیره ، اینه که شما هم اینکارو کنید😇
💕 مثلا توی جمع خانواده خودتون بگید :
محمد(اسمش) اینکار رو عالی انجام میده😍
" یا "
شوهرم توی خرید سلیقه اش محشره ، اگه
موقع خرید همراهم باشه دیگه غصه ندارم....😋
💕 خلاصه که ؛ از ویژگی هاش تعریف کنید👏
توی جمع طرفش رو بگیرید و پشتش باشید.
یادتون باشه وقتی رفتید خونه مستقیم نگید :
" دیدی چقدر ازت تعریف کردم ؟حالا نوبت توئه.."😬
💕 فرصت بدین و یه زمان دیگه غیر مستقیم بگید :
" وقتی ازت جلو خانواده ام تعریف میکنم واقعا
بهت افتخار میکنم...اینقدر دوست دارم تو هم ازم
جلوی خانواده ت تعریف کنی..... 🥰"
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
میگن آیت الله بهجت (ره)
هر خطبه عقدی که میخوند ،
به داماد 🧑💼میگفت :
" مراقب باش دلش نشکنه..."❤️🩹
به عروس👰♀ میگفت :
" مراقب باش غرورش نشکنه... "🙇♂️
معرفت مون رو در مقابل شریک عاطفی مون
ببریم بالا🙂✌
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#انچه_مجردان_باید_بدانند
⁉️میشه لطفاً ملاکهای منطقی برا انتخاب همسر یا همون «معیارهای درجه یک» رو معرفی کنید؟💯
🔵 قسمت دوم:
2⃣ توجه به لقمه حلال
🔹درسته که این ویژگی تو نکتهی اول هم پنهان بود، ولی به خاطر اهمیت ویژهای که لقمه حرام تو زندگی داره در موردش جداگانه صحبت میکنیم.☺️
🧔♂مرد باید دغدغهی آوردن لقمه حلال به سفرهی خانواده رو داشته باشه و به هیچ وجه تو این زمینه کم کاری نکنه.
3⃣ خانواده داری
🔷 بعضی از مردا خیلی خودخواهانه ازدواج میکنن و دوست ندارن حتی بعد از ازدواج هم از حال و هوای مجردی بیرون بیان؛ دل بستن به خونواده رو حقارت و بیتوجهی به امور خونواده رو بزرگی میدونن. 😖
📌مرد باید خانواده رو محور اصلی برنامههای زندگی خودش قرار بده. البته نمیگیم مرد صبح تا شب تو خونه بشینه. مردی که تو طول روز تلاش میکنه تا لقمهی نونی برا خونوادهاش پیدا کنه، در خدمت خونواده هست. ☺️
🍃 به تعبیر روایت، مثل «مجاهد فی سبیل الله» هست.
🌀یکی از ویژگیهای مهم مردای اهل خونواده، خوش اخلاقی اوناست. کسی به امام مهربونیها، حضرت رضا علیه السلام نامه نوشت که فردی از دخترم خواستگاری کرده ولی اخلاقش مشکل داره. حضرت تو پاسخ نوشت: «اگه بد اخلاقه، دخترت رو به ازدواجش در نیار»🤓
🔵 ادامه دارد...
#نیمه_دیگرم #انتخاب_همسر
#محسن_عباسی_ولدی
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_شصت_و_سوم
از تعجب نزدیک بود شاخ در بیارم .
من اداش رو در آورده بودم و مسخره ش کرده بودم .
ولی اون به جاي ناراحتی یا عصبانیت ، لبخند زد و عذرخواهی کرد .
لبخندش به چشمم زیبا بود .
ندیده بودم همچین آدمایی لبخند بزنن .
تو ذهن من تموم آدماي مذهبی ، افرادي
بودن که با لبخند غریبه بودن .
تو ذهنم این آدما همیشه اخم کرده
بودن با سرهایی رو به پایین که چیزي بلد
نبودن بگن غیر از ذکر .
و این پسر یه سري از معادلاتم رو با همین دو سه تا کلمه و لبخندش به هم زد .
گرچه که هنوز وجه مشترکی
با اون آدما داشت .
با صداي ناله اي از سمت هواپیما سریع بلند شد .
اومد به سمتم و
کلت رو داد دستم و به حالت دو رفت به
سمت جایی که اون دوتا مرد مجروح رو اونجا خوابونده بودیم .
با دور شدنش ترس به سراغم اومد .
اگر یه حیوون وحش می اومد
من باید چیکار می کردم ؟
من بلد نبودم از
کلت استفاده کنم !
با ترس نگاهم رو تو تاریکی چرخوندم .
کلت رو تو دستم جابجا کردم .
وقتی بلد نباشی از کلت استفاده کنی
پس وجودش چندان دلگرم کننده نیست .
باز هم با ترس چشم دوختم توي تاریکی تا اگر حرکت چیزي رو
دیدم بتونم زود بفهمم و پا بذارم به فرار .
درستکار هم که انگار رفته بود سفر قندهار . که پیداش نبود .
از ترس و استرس شروع کردم به تکون دادن یکی از پاهام .
و هر چی می گذشت تکونش بی اختیار شدت پیدا می کرد .
آخر سر هم نتونستم طاقت بیارم و بلند شدم ایستادم .
تا همین چند ثانیه ي پیش داشتم درستکار رو مسخره می کردم و
نمی دونستم به خاطر حضور همون برادر !
دلم گرم بود .
💚🤍💚🤍💚🤍💚
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_شصت_و_چهارم
تا همین چند ثانیهی پیش داشتم درستکار رو مسخره میکردم و نمیدونستم به خاطر حضور همون برادر! دلم گرم بود
دلم می خواست صداش کنم و بگم زودتر بیاد .
این پا و اون پا کردم .
که با صداي پایی که از تو تاریکی اومد
حس ترسم کمتر شد .
با سرعت اومد به سمتم و چیزي مثل پتو گرفت طرفم .
درستکار – می شه این رو روي زمین پهن کنین ؟
سري تکون دادم و پتوي نازك رو از دستش گرفتم .
درستکار – لطف کنین جایی پهن کنین که خیلی سنگ نداشته باشه
.
رفتم اون طرف تر از آتیش ، و زمین رو نگاه کردم .
با پام سنگ ریزه ها رو به سمت دیگه اي هدایت کردم .
پتو رو زمین پهن کردم .
همون لحظه دیدم داره میاد در حالی که یکی از اون مردا رو
روي کولش انداخته .
نزدیکم که رسید کمی کنار رفتم که بتونه اون مرد رو روي پتو
بخوابونه .
صداي هن و هن نفس هاش به
خوبی قابل شنیدن بود .
مرد رو روي پتو گذاشت و کنارش نشست . نبضش رو چک کرد
.
با نگرانی پرسیدم .
من– می زنه ؟
سري تکون داد
.
درستکار – خدا رو شکر هنوز زنده ست .
منتظر بودم بره و نفر دوم رو هم بیاره .
ولی وقتی تعللش رو دیدم
فهمیدم باید چیزي شده باشه .
آروم گفتم .
من – اون یکی چی ؟
سري به حالت تأسف تکون داد .
💚🤍💚🤍💚🤍💚
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
«🤍🌿»
بسمربعلــۍ"؏"
خندهاشحتییهودیراهدایتمیکند؛
مدححیدر،راهمینجملهکفایتمیکند. .
🤍¦↫#السلامعلیڪیاامیرالمومنین
🌿¦↫#یکشنبہهاےعلوے
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
┤🌿 ! '
•
⎞یـَآمَوْلآنـٰایـَاصـآحـِبَالـزَّمـٰآنِ↴ 🦋↴
•شـَرمَنـدهامڪِہبـِینِدعـٰاهـاےشَخصـۍام
•؏ـَجِّللوَليِّكَالْفَرَجَتـوآخـریشـدِه…🥺⎝
🌼°•أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌼°•
┄┄┅┅┅❅❣❅┅┅┅┄┄
✨تعجیلدرظهوروسلامتیمـولا
#پنجصلوات🖐
🌾بهرسموفاۍهرشب بخوانیم
#دعایسلامتیوفـرجحضرٺ🍃
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
Alireza-Ghorbani-Pol-320.mp3
6.14M
مـنبــراۍشهــردلـتنگـیم...
بــــارانخواستــم((:❤️🩹
• 𝄞 •
🎧↜#موزیــک
🎙↜#علیـرضـاقـربانـۍ
🌙↜#شبتــونغــرقآرامــش
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#قرارصبحگاهۍ📿
•••
وما در هیاهوی روزگار اگر آرامیم
،دلمان به خدا گرم است😍،
صبح را با نام و یادش آغاز میکنیم،
بسم الله الرحمن الرحیم🌱
#صبحتون_پرخیر_وبرکت🌻🍂|
༺🦋 ¦⇢
@dokhtarane_Mohammadabad
13.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍋🍾راز نگهداری ویتامین های #آبلیمو خانگی
و معجون لیمو یک پیشنهاد فوق العاده برای سرما خوردگی، دلپیچه و یک انرژی بخش در فصل سرد👌
#آبلیموی_خانگی🍋🍾
🔸بعد از گرفتن آب لیمو و صاف کردهویج رو برش زده و هشت ده ساعت در آن قرار میدیم جهت گرفتن تلخی آبلیمو
🔸شیشه کاملا تمیز و خشک باشد
🔸یکی دو قاشق روغن زیتون یا مایع روی آبلیمو برای از دست نرفتن ویتامین های لیمو
معجون لیمو (لیموشکری):🍋🍾🌱
میتونین فقط از لیمو و شکر استفاده کنین و یا میتونین مثل من بهش نعناع ، عسل، نبات گل محمدی و مقدار کمی دارچین بهش اضافه کنین تا خاصیتش بیشتر شه.
🔸بعد از درست کردن لیموشکری نباید تا دو ماه درب شیشه رو باز کنید ، چون تلخ میشه
🔸میتونین تا چند روز لیمو رو داخل افتاب نگه دارین تا کاملا آب بندازه و بعد به یخچال منتقل کنید.
✅اگه الان درست کنین میتونین آذر ماه استفاده کنید.🙃
نــــوشجـــــان
🔸#آشپزی
🔹#ایده
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#پیام_تبریک
#فوتبالبانوان_زیر۱۶سال
✨بازهم درخششی دیــگر از دختران روستای محمد آبادمرکزی✨
🎖 #کسبمقامسومی مسابقات فوتسال بانوان رده سنی زیر ۱۶ سال
بمناسبت هفته بسیج دانش آموزی
🌹موفقیت شما باعث خوشحالی همه دختران وبانوان روستا محمدآباد است وباری دیگر گوهر ارزشمند وجود شمارا به نمایش می گذارد وباعث سربلندی همه ماست.
✍با تمام وجود و زیباترین آرزو ها این درخشش را تبریک عرض میکنیم.
#کانالرسانهدخترانہمحمدآباد
#کانونسیداحمدخمینی_واحدخواهران
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_شصت_و_پنجم
منتظر بودم بره و نفر دوم رو هم بیاره .
ولی وقتی تعللش رو دیدم
فهمیدم باید چیزي شده باشه .
آروم گفتم .
من – اون یکی چی ؟
سري به حالت تأسف تکون داد .
درستکار – عمرش به دنیا نبود .
سنش زیاد بود و نتونست دووم
بیاره .
دلم براي اون مرد سوخت .
شاید اگر پیدامون کرده بودن و
میتونستن به دادش برسن و زنده می موند .
با نارحتی برگشتم سر جام و نشستم .
نگاهی به درستکار انداختم .
کمی که نفسش به حالت طبیعی برگشت باز هم بلند شد و رفت سمت هواپیما .
خیلی طول نکشید که برگشت .
چند تا پتو تو دستش بود .
اومد و یکی رو گرفت به سمتم .
درستکار – بگیرین .
شب اینجا باید سرد باشه .
پتو رو گرفتم .
از اینکه انقدر به فکر بود خوشم اومد .
یه لحظه از
فکرم گذشت اگر من به جاش بودم هواي
همسفرم رو انقدر داشتم ؟
با توجه به شناختی که از خودم داشتم و اینکه از این جماعت خیلی
خوشم نمی اومد مطمئن بودم همچین کاري
نمی کردم .
پتو رو دورم پیچیدم .
پتوي دیگه اي رو برد و کشید روي اون مرد .
برگشت سمتم .
پتوي دیگه اي رو نشونم داد .
درستکار – اگه می دونین یه پتو کافی نیست این رو هم بگیرین .
فقط یه پتوی دیگه مونده بود و قاعدتا باید سهم خودش می شد .
ولی چه سخاوتمندانه اون رو به من تعارف
می کرد !
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_شصت_و_ششم
درستکار – اگه می دونین یه پتو کافی نیست این رو هم بگیرین .
فقط یه پتوی دیگه مونده بود و قاعدتا باید سهم خودش می شد .
ولی چه سخاوتمندانه اون رو به من تعارف
می کرد !
چرا قبل از اینکه به خودش فکر کنه هواي من رو داشت ؟
در جوابش گفتم .
من – ممنون .
اون دیگه مال خودته .
درستکار – تعارف نکنین .
من یه کاریش می کنم .
سري تکون دادم .
من – نه .
همین یکی خوبه .
سري تکون داد.
باز هم خیره شد به آتیش .
تو تاریک و روشن صورتش خیره شدم .
نه اخم داشت و نه خندون بود .
ساده ي ساده .
معمولی معمولی .
انگار هیچ چیزي نمی تونست تو اون صورت
حالت خاصی ایجاد کنه .
آرامش عجیبی داشت .
انگار صد سال همچین موقعیتی رو تمرین
کرده بود .
انگار مطمئن بود قرار نیست هیچ
اتفاق بدي بیفته .
از اون همه آرامشش تعجب کرده بودم .
من داشتم اون شرایط رو
به ناچار تحمل می کردم .
اون چه جوري
انقدر راحت بود ؟
بی اختیار پرسیدم .
من – نمی ترسی ؟
سرش رو کمی به طرفم چرخوند .
و بدون نگاه کردن به من جواب
داد .
درستکار – از چی ؟
من – از اینکه نمی دونیم قراره چه اتفاقی بیفته !
دوباره خیره شد به آتیش .
درستکار – توکل به خودش .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
┤🌿 ! '
•
⎞یـَآمَوْلآنـٰایـَاصـآحـِبَالـزَّمـٰآنِ↴ 🦋↴
•شـَرمَنـدهامڪِہبـِینِدعـٰاهـاےشَخصـۍام
•؏ـَجِّللوَليِّكَالْفَرَجَتـوآخـریشـدِه…🥺⎝
🌼°•أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌼°•
┄┄┅┅┅❅❣❅┅┅┅┄┄
✨تعجیلدرظهوروسلامتیمـولا
#پنجصلوات🖐
🌾بهرسموفاۍهرشب بخوانیم
#دعایسلامتیوفـرجحضرٺ🍃
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
«💚🕊»
روےقبرخاکیاتطرحضریحتمۍکشد
آرزوهاداردایننوڪربرایتیاحسن((:
💚¦↫#السلامعلیڪیاحسنبنعلی
🕊¦↫#دوشنبههایامامحسنۍ
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#قرارصبحگاهۍ📿
•••
وما در هیاهوی روزگار اگر آرامیم
،دلمان به خدا گرم است😍،
صبح را با نام و یادش آغاز میکنیم،
بسم الله الرحمن الرحیم🌱
#صبحتون_پرخیر_وبرکت🌻🍂|
༺🦋 ¦⇢
@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⤜🐣,🍁⤛
#مسابـقـه
📋↜شـرکـتکننــدهشمــاره⇠۱۹
✨↜〖خـانمکـوثــرزمـانۍ〗
✴️↜ردهسنۍ[۷_۹]سال
✅علاقه مندان میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در مسابقه به آیدے⇠@Admin_resane_dokhtarane
مراجعہ نمایند.
⏳#فـــــــردا آخـرینمهلتارسـال آثـار میباشد.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
#کانونسیداحمدخمینی_واحدخواهران
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad